نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

آینده حشد شعبی؛ باید منتظر سفرهای کاظمی ماند

منبع
شرق
بروزرسانی
آینده حشد شعبی؛ باید منتظر سفرهای کاظمی ماند
شرق/ متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست شايد کنايه‌آميز باشد که تغيير شرايط در منطقه و در تقابل‌ قدرت‌هاي جهاني و منطقه‌اي در آن و اتفاقات بي‌سابقه و کم‌سابقه در ماه‌هاي اخير، آن‌قدر مکرر و متوالي شده‌ که خرق عادت، عادت جديد منطقه شده است. اتفاقاتي که در ماه‌هاي اخير، چند روزي فضاي سياسي و رسانه‌اي را به خود مشغول مي‌کنند، شايد در شرايط سال‌هاي گذشته، انفجاري خبري ايجاد کرده و هفته‌ها تحليلگران، ناظران و بازيگران را مشغول ارزيابي چيدمان جديد صحنه بازي مي‌کردند، اما در فضايي که ايالات‌متحده بدون هماهنگي و اجازه از دولت عراق، در خاک اين کشور يک فرمانده نظامي ايران را هدف حمله قرار مي‌دهد و ايران مستقيما با موشک به پايگاه نظامي آمريکا حمله مي‌کند و زخمي‌هاي سه‌رقمي بر جاي مي‌گذارد، اين اتفاقات، پيامدهايي نه‌چندان غافلگيرکننده به نظر مي‌رسند و بيش از آنکه تصوير صحنه‌اي تازه را ترسيم کنند، حس تعليق و انتظار براي عبور از وضعيت مبهم فعلي و مشخص‌شدن نتيجه را تقويت مي‌کنند. اتفاقي که چند روز پيش در حمله نيروهاي آمريکايي و عراقي به نيروهاي حشد‌الشعبي، تقابلِ حاصل و آزادي بلافاصله آنها افتاد، از قطعه‌هاي همين پازل است که شکل نهايي آن همچنان مبهم است. براي بررسي اين تصوير، گفت‌وگويي با حسن لاسجردي، کارشناس مسائل منطقه و عضو شوراي سردبيري وب‌سايت خبرآنلاين داشته‌ايم. او در اين گفت‌وگو برخي از گمانه‌زني‌هاي اوليه دراين‌باره را بررسي و ارزيابي مي‌کند. از نگاه او، اين اتفاق بيش از آنکه تکليف اين تقابل را مشخص کند، محکي براي بخشي از توانايي‌هاي دو طرف بوده است. لاسجردي برخلاف برخي ناظران، اين درگيري را براي قضاوت درباره برنامه‌ها و اهداف مصطفي الکاظمي، نخست‌وزير تازه به کرسي نشسته عراق، کافي نمي‌داند و معتقد است سفرهاي او و تصميمات، مذاکرات و توافقاتش با سه بازيگر خارجي مهم، ايران، عربستان سعودي و ايالات‌متحده آمريکا، نشانه‌هاي بهتري از چشم‌انداز اقدامات او به دست خواهد داد. لاسجردي البته کاظمي را گرفتار محدوديت‌هايي مي‌داند که ممکن است باعث ‌شود بي‌گداربه‌آب‌زدن او بدون توجه به حمايت جريان‌هاي شيعي، برايش گران تمام شود. اتفاقي که ميان نيروهاي آمريکا و نيروهاي حشدالشعبي افتاد، تحليل‌هاي بسياري را باعث شد و بحث‌هايي جدي را شکل داد. شما اين صحنه را چگونه مي‌بينيد؟ ببينيد، صبح آن روز جمعه، به برخي از مقرهاي حشدالشعبي در عراق از سوي نيروهاي آمريکا و نيروهاي ويژه عراق حمله شد و تعدادي دستگير شدند. پس از آن نيروهاي مردمي، چه حزب‌الله چه کتائب و چه ديگر نيروهاي مقاومت، وارد مي‌شوند و بحث حمله موشکي مطرح مي‌شود و بعد آن نيروهاي دستگيرشده آزاد مي‌شوند. در تحليل اين اتفاق، نکته مهم، همراهي نيروهاي ويژه عراق با آمريکاست. حلقه وصل اينها کسي مثل نخست‌وزير است و الساعدي منتخب او. نيروهاي مقاومت اصطلاحا نوک پيکان حملات را به طرف اين دو نفر بردند. نکته دوم، چرايي اين اتفاق است. معتقدم موضوع مرتبط در اين زمينه، فشار آمريکا و ايجاد محدوديت براي نيروهاي مقاومت و حذف فضاي آنهاست. ديگر بحث‌هاي مربوط به ادغام و بي‌اثرشدن آنها در مسائل سياسي و امنيتي عراق است. از طرف ديگر، نکته مهم درخور ‌توجه اين بود که نمايندگان، چهره‌هاي سياسي و احزاب مي‌گويند گروه‌هاي حشد‌الشعبي و نيروهاي مقاومت در جنگ عليه تروريسم ميدان ديده‌اند و تجربه‌دار شده‌اند و به درد امنيت کشور مي‌خورند و حذف و محدودکردن و بي‌اثرکردن آنها، خلاف مصالح ملي است. اين موضوع محل نزاع و چالش در سطح ملي شده و بحث‌هاي آن وارد ادبيات روزانه عراقي‌ها شده است. تشکل‌ها و سازمان‌هاي مردم‌نهاد عراق وارد موضوع مي‌شوند و تشکيل اين چالش بين دولت و نيروهاي مردمي و مقاومت مي‌تواند هزينه‌هاي سختي در شرايط فعلي عراق ايجاد کند. از طرف ديگر، خيلي‌ها معتقدند آمريکايي‌ها مي‌خواهند در مقابل رقبايشان خود را بر اوضاع داخل و بيرون عراق مسلط کنند و از اين‌رو، دست به اقدامات اين‌گونه مي‌زنند تا دست برتر را داشته باشند و فضاي عراق را مديريت کنند. اين اتفاق منحصر به ابعاد امنيتي نيست و بحث‌هاي ارتباطات سياسي داخل عراق و منطقه خاورميانه نيز مطرح است. با اين اوصاف، خود اتفاق خيلي مهم بوده است. در داخل عراق اولين‌بار است اين سطح و حجم نيرو و ادوات درگير شده‌اند. نمايش بزرگي بوده است. مسئله مهمي بوده و نتيجه يا واکنش آن هم خيلي سروصدا کرد. مخالفان دولت در فضاهاي چالشي نشسته‌اند و منتظر لغزش دولت هستند. با توجه به اين روند، به نظر شما ايالات‌متحده توانست در اين روند به هدفش برسد يا واکنش نيروهاي حشدالشعبي توانست تأثير بيشتري بگذارد؟ ببينيد در حوادث اين‌گونه، برآورد اينکه کدام دست برتر را دارد، خيلي کار راحتي نيست. مثلا شايد الان بشود گفت آمريکايي‌ها به اين پايگاه حمله کرده‌اند و نيروهاي ويژه عراق و ارتش و مقامات فعلي عراق همراهي کرده‌اند. آنها يعني نيروهاي مقاومت هم تهديد کرده‌اند و در مقابل، اين طرف هم نيروهاي آنها را رها کرده‌اند؛ پس اين تهديد هم کارساز بوده است. با توجه به پيچيدگي‌هاي بحث‌هاي نيروهاي امنيتي داخل عراق و نقش قبايل و عشاير، لااقل از اين منظر بايد گفت که الان نيروهاي مردمي در انواع و اقسام مقابله‌ها با تروريسم موفق بوده‌اند و داخل عراق مورد حمايت هستند. به نظر من فضاي داخل به نفع نيروهاي مقاومت شده است. برابري به لحاظ نيروها و امکانات لجستيک نيست و دست برتر را آمريکا دارد؛ ولي تهديد به زدن پايگاه آمريکا نشان مي‌دهد اينها امکان عمل دارند و اين‌طور در اين وضعيت نابرابر نامتوازن داخل عراق بالانس ايجاد مي‌شود. برخي به‌خصوص داخل ايران مي‌گويد اين اتفاق با چراغ سبز و خواست نخست‌وزير عراق انجام شده و مصطفي الکاظمي به اين ترتيب در حال ايجاد فضاي مطلوب براي آمريکاست. شما چه برداشتي در اين زمينه داريد؟ به نظر من، نخست‌وزير عراق هنوز شخصيت واقعي خود را در اين زمينه بروز نداده است. اولا تازه سر کار آمده است. در گذشته نيز مجموع اقدامات و تصميماتش چنين نتيجه‌اي را نشان نمي‌دهد. نکته ديگر اينکه از زمان سرکارآمدنش، شايد زمان مناسب مقتضي براي قضاوت، بعد از سفرهايي باشد که بناست داشته باشد؛ به واشنگتن و تهران و رياض. به‌نظر با توجه به اينها، هنوز زود است که بگوييم کاظمي آمده با نيروهاي مقاومت در عراق برخورد کند و براي حضور و بروز آمريکا زمينه‌سازي کند يا هر تحليل ديگري. هنوز زود است بگوييم کدام سياست را پيش مي‌گيرد. چند نکته درباره کاظمي مي‌تواند به اين سؤال جواب نهايي بدهد؛ نکته اول اينکه دولت او يک دولت کاتاليزور است؛ دولتي چهارساله نيست؛ دو سال زمان دارد تا انتخابات را برگزار کند. به اين ترتيب، او زمان چنداني ندارد، مگر در اين دوره کارآمدي نشان بدهد. نکته دوم اينکه کاظمي خيلي تلاش کرد تا به قول خودش يک دولت يا هيئت حاکمه تکنوکرات بر سر کار بياورد، اما همان‌طور که گزينه‌هاي ديگر نخست‌وزيري نتوانستند کاظمي هم نتوانست. اگر آقاي کاظمي ملاحظات مربوط به پشتيباني سياسي پارلمان و پشتيباني مردمي را در نظر نداشته باشد، به نظر من روزهاي سختي در عراق خواهد داشت. اگرچه در حاکميت در اين اضطرار دوساله براي شرايط انتخاباتي آماده مي‌شود، به‌طور حتم ناکارآمدي براي او مشکل‌ساز خواهد بود. اگر به لحاظ سياسي بتواند شيعيان را همراه خود داشته باشد، موفقيت يا حتي تضمين حضور در دوره بعد را با شرايط داخل عراق و بيرون آن خواهد داشت. انتخابات آمريکا هم البته نزديک است. فکر مي‌کنيد ممکن است دولت دونالد ترامپ دنبال اين باشد که با اقدامي ضربتي و سنگين در اين زمينه، مخالفان و رقباي خود در عراق را کنار بزند و امتياز آن را در انتخابات به کار بگيرد؟ به نظرم آمريکايي‌ها تجربه حضور چندساله در عراق را دارند و نمي‌توانند ضربتي و همه‌جانبه عمل کرده و همه مشکلاتشان در عراق را حل کنند. عراق جامعه چندلايه‌اي است و آمريکا اين را مي‌فهمد. از زمان برمر تا الان اين مسير را رفته و نشان مي‌دهد نمي‌توانند دفعي و ناگهاني مسائلشان را حل کنند. هر چند مدت، تلاشي مي‌کنند تا برتري و سيطره بر عراق داشته باشند، اما چون عراق چندلايه است، اگر آمريکايي‌ها از لحاظ لايه‌هاي مختلف محاسبه نکنند، به مشکل مي‌خورند. در حال حاضر هم تيم آمريکا اقدامات قدم‌به‌قدم مرحله‌اي را دنبال مي‌کند.