نماد آخرین خبر

سرمقاله کیهان/ اسب‌های تروا

منبع
کيهان
بروزرسانی
سرمقاله کیهان/ اسب‌های تروا
کيهان/ « اسب‌هاي تروا » عنوان يادداشت روز در روزنامه کيهان به قلم سيد محمدعماد اعرابي است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد: در دهه‌هاي ابتدايي قرن بيستم ايالات متحده تصميم گرفت تا به توسعه چين براساس اصول نوسازي(مدرنيزاسيون) غربي بپردازد با اين هدف که براي استمرار نظام سرمايه‌داري در جهان مانعي ايجاد نشود؛ ابزار آنها براي اين کار حمله و اشغال نظامي نبود. سرمايه‌داران آمريکايي به واسطه بنياد‌هاي خيريه سراغ راه‌اندازي نهادهاي عام‌المنفعه در چين رفتند. در يک مورد بنياد راکفلر اقدام به تأسيس «دانشکده اتحاديه پزشکي پکن» و آموزش پزشکان چيني بر اساس اصول تربيتي غربي کرد؛ اقدامي که با مخالفت شديد ملي‌گرايان چيني همراه بود. جورج وينسنت رئيس بنياد راکفلر در سال 1917 درباره بخشي از فعاليت‌هاي خيرخواهانه(!) اين بنياد و تأثير پزشکان تربيت شده آنها بر جوامع شرق آسيا گفت: «مراکز ارائه خدمات درماني و نيز پزشکان، اخيرا به‌طور مسالمت‌آميز به مناطقي از جزاير فيليپين نفوذ کرده‌اند و اين واقعيت را نشان داده‌اند که براي رام کردن اقوام بدوي و بدبين نسبت به بيگانگان، طب بر مسلسل امتيازاتي دارد.» يک اصطلاح مشهور فرانسوي وجود دارد که مي‌گويد: «زن‌ها را در دست بگيريم، همه چيز به دنبال آن خواهد آمد.» اين ضرب‌المثل، جان‌مايه اکثر اقداماتي بود که فرانسويان براي اشغال الجزاير انجام دادند. يک بار ديگر پاي انجمن‌هاي خيريه و گروه‌هاي کمک‌رسان در ميان بود. مددکاران اجتماعي و فعالان حقوق زنان با حضور در محله‌هاي فقير و گرسنه که پايگاه انقلابيون الجزايري بود به ترويج اين ديدگاه پرداختند که «شرايط زنان الجزايري مايه ننگ است.» خيرخواهان(!) در اين مورد زن الجزايري را از فرهنگ اصيل خود منصرف کرده و به تصرف ارزش‌هاي بيگانه درآوردند تا نقش اساسي او در حمايت از مردان انقلابي الجزاير را خنثي کنند. فرانتس فانون در توصيف اقدامات اين گرو‌ه‌هاي خيريه در مناطق فقيرنشين مي‌نويسد: «هر کيلو آرد و بلغور که تقسيم مي‌شود با مقدار معيني تحقير نسبت به چادر سر کردن و پرده نشيني همراه است... دستگاه استعماري براي اين مبارزه مبالغ هنگفتي را اختصاص داده است، بعد از آنکه تشخيص داد زن، محور اصلي و نقش اساسي مبارزه است تمام کوشش وي مصروف به تسلط بر زن‌ها و کنترل آنان شد.» فانون اين اقدام را «روشي خاص براي نفوذ در افکار» خواند. سال‌ها گذشت تا «جوزف ناي» اين «روش خاص» را به صورتي آشکار در قالب يک نظريه سياسي- اجتماعي صورت‌بندي کرد. ناي از نتيجه نفوذ در افکار، چنين گفت: «ديوار برلين زير بمباران توپخانه فرو نريخت، بلکه توسط چکش‌ها و بلدوزرهاي مردمي پايين آمد که ذهن‌هاي‌شان تحت تأثير افکار آمريکايي قرار گرفته بود.» او دستکم يکي از راه‌ها براي پيشبرد اهداف و ايده‌هاي آمريکايي در گروه‌هاي هدف را اين‌طور بيان کرد: «کمک‌هاي نوع‌دوستانه يک حس از نيت قلبي و مهربانانه را پديد مي‌آورد. اين برنامه‌ها هزينه چنداني ندارند، اما ايده‌هاي ما را به پيش مي‌برند.» ناي «سخاوت و محبت» را از منابع کسب «قدرت نرم» معرفي کرد. اين الگو يکي از محورهاي اصلي راهبرد استعمار در طول سال‌هاي طولاني سلطه بوده اما در هر دوره صورت تازه‌اي به خود گرفته است. در سال‌هاي دور در قالب ميسيونرها و اعزام گروه‌هاي مبلغين مسيحي؛ پس از آن در قالب راه‌اندازي مدارس و دانشکده‌ها و تربيت نخبگان بومي و شايد تازه‌ترين شکل آن ان.جي.اُ ها(NGO) يا همان سازمان‌هاي به اصطلاح غيردولتي باشند. «ماکيا فريمن» سردبير تارنماي «مقالات آزادي» درباره اين شکل جديد از تأثيرگذاري بر افکار مي‌نويسد: «ان.جي.اُ ها مظهر قدرت نرم نظم نوين جهاني آمريکا هستند که به واسطه آن، آمريکا به اداره و تسلط بر آن کشور دست مي‌يابد، بدون آنکه گلوله‌اي شليک کند.» او در ادامه از جمله اهداف اين دستکاري افکار عمومي را يأس‌آفريني و بي‌اعتمادسازي مردم نسبت به حاکميت‌شان بيان مي‌کند: «قدرت اين سازمان‌ها براي نفوذ در افکار عمومي و انتشار پنهاني تبليغات سياسي نهفته است که مي‌تواند باعث از بين رفتن اعتماد مردم به سياستمداران‌شان، سرنگوني دولت و گرفتن تصميمات ضعيفي شود.» اما اين فقط فريمن نبود که به نقش مخرب اين سازمان‌ها براي تغييرات فرهنگي و عمليات رواني در کشورهاي هدف سلطه اشاره مي‌کرد. «ارونداتي روي» نويسنده و فعال سياسي هندي در کنفرانس سال 2014 سانفرانسيسکو گفت: «ان.جي.اُ ها روح و روان عمومي را تغيير مي‌دهند.» او سپس با بررسي عملکرد سازمان‌هاي غيردولتي(NGO) در شبه قاره هند چنين نتيجه گرفت: «ان.جى.اُها کليشه‌هاى نژادپرستانه را با تاکيد بر موفقيت، رفاه و دلسوزي تمدن غرب تشديد مى‌کنند. آن‌ها ميسيونرهاى سکولار جهان جديد هستند.» شواهد متعددي وجود دارد که استفاده از ظرفيت ان.جي.اُ ها براي دستيابي به اهداف سياست خارجي همچنان يکي از دستور کارهاي مطمئن دولت‌هاي غربي است. پاتريک هنينگسن تحليلگر مسائل سياسي در مقاله‌اي براي گلوبال‌ريسرچ نوشت: «سازمان سيا و بخش اطلاعات پنتاگون از مجموعه‌اي از خيريه‌ها، سازمان‌هاي امدادي و حتي سازمان‌هاي تبليغيِ مذهبي به عنوان پيش‌قراولان جاسوسي و براي پيشبرد اهداف سياست خارجي خود بهره مي‌برند.» او براي مثال از موضوع «زنان» به عنوان يکي از محورهاي جنگ رواني سازمان‌هاي به‌ظاهر خيريه و عام‌المنفعه در کشورهاي محل فعاليت‌شان نام برد: «وزارت امور خارجه ايالات متحده همراه با پنتاگون از مسائل عدالت اجتماعي براي پيشبرد اهداف سياست خارجي استفاده مي‌کنند. قوي‌ترين آنها بايد سياست هويت جنسي باشد، (که) از منظر غربي به عنوان «حقوق زن» ديده مي‌شود. با طرح اين مسئله براي يک ملت غيردوست، طراحان جنگ غربي مي‌توانند به سرعت گام مهمي در جهت رسالت سياست خارجي‌شان بردارند.» شواهد ميداني آشکاري نيز براي نشان دادن اين الگوي عملياتي و نتايج آن وجود دارد. جنبش «اشغال مرکز» در هنگ‌کنگ توسط يک استاد غربگراي دانشگاه هنگ‌کنگ به نام «بني تاي» اداره مي‌شد که خود و ساير عواملش در اين جنبش از همکاران و گردانندگان سازمان‌هاي غيردولتي هنگ‌کنگ بودند. اين سازمان‌ها با شعار «ترويج دموکراسي» همسو با سياست ايالات متحده نقش عمده‌اي در بي‌ثبات‌سازي هنگ‌کنگ به عنوان يکي از مناطق مهم سياسي و اقتصادي چين، ايفا کردند. «اريک درايتسر» فعال ضدجنگ آمريکايي در تحليلش از نقش ان.جي.اُ ها در هنگ‌کنگ نوشت: «واقعيت اين است که آنها به عنوان بازوي دولت‌ها و سازمان‌هاي اطلاعاتي غربي عمل مي‌کنند و نقش اصلي را در بي‌ثباتي سال‌هاي اخير چين بازي کرده‌اند.» در نمونه‌اي ديگر مي‌توان به حوادث اوکراين مراجعه کرد. «ويليام جاسپر» روزنامه‌نگار آمريکايي مي‌نويسد بسياري از شرکت‌کنندگان در تظاهرات «يوروميدان» شهر کي‌يف يا از اعضاي ان.جي.اُ ها بودند و يا از افرادي بودند که در اجلاس‌ها و کارگاه‌هاي بسياري که توسط ان.جي.اُ ها برگزار شده بود شرکت کرده و آموزش ديده بودند. در اين مورد نيز سازمان‌هاي غيردولتي با مطالبه فاصله‌ گرفتن اوکراين از روسيه و نزديکي به اتحاديه اروپا سياست خارجي دولت‌هاي غربي را در کشورشان راهبري مي‌کردند. مسلما ايران هم از اين ترفند مستثني نيست. در روزهاي اخير نام جمعيت موسوم به امام علي(ع) به دليل برخورد مأموران انتظامي و قضايي با آن به خبري پربازديد در حوزه اجتماعي تبديل شد. تشکيلاتي که گردانندگان اصلي آن نه تنها به هويت‌زدايي از رهگذر آموزش مددجويان خود بر اساس ارزش‌هاي غربي مندرج در متون و اسناد بين‌المللي مي‌پرداختند بلکه به تربيت شبکه‌اي از مربيان بر اساس آموزه‌هاي التقاطي و ضد دين مشغول بودند. اقدامي که فراتر از تضعيف نظام مردمي ايران مي‌توان آن را نوعي فعاليت سازمان‌يافته عليه اسلام از طريق نشر خرافات و افکار ضاله دانست. اشارات صريحي از سرکرده اصلي اين سازمان مبني بر «عدم کفايت مردم ايران براي ساخت سرنوشت و آينده خود» در دست است که بر همين اساس درصدد فراهم کردن راه مداخله خارجي در امور کشور بوده‌اند. اما اين رويکرد فقط محدود به اين تشکيلات نيست. در ميان شبکه ان.جي.اُ‌هاي ايران موارد متعددي از اين نوع وجود دارند. بعضي از اين سازمان‌ها با بودجه رسمي نهادهاي بين‌المللي نظير بانک جهاني راه‌اندازي شدند. برخي ديگر از نمونه‌هاي قابل توجه آنها ابتدا به عنوان مؤسسه‌اي آمريکايي در ايالات متحده به ثبت رسيده‌ و سپس اقدام به اخذ مجوز و راه‌اندازي دفتر در ايران کرده‌اند. در واقع آنها شعبه‌اي از يک سازمان آمريکايي در خاک ايران هستند. ان.جي‌اُ ها از منظر نحوه راه‌يابي‌شان به عرصه سياسي-اجتماعي ايران، تحفه‌اي تحميلي و ناخواسته‌اند که در دولت اصلاحات بدون توجه به ظرفيت‌هاي اجتماعي و فرهنگي بومي در تقويت مدنيت اسلامي، با الگوگيري مقلدانه از ساختارهاي غربي در فضاي اجتماعي ايران جانمايي شدند. آنها در طول اين سال‌ها به کمک تصويب قوانين مالياتي و يا مسئوليت اجتماعي شرکتي(CSR) به صورت غيرمستقيم مورد حمايت حکومتي قرار گرفتند. اين در حالي بود که نهادهاي اصيلي که ان.جي.اُ ها جايگزين آنها در جامعه اسلامي شده بودند نظير مساجد، حسينيه‌ها و هيئات با محدوديت‌هاي بيشتري روبرو بودند و دامنه فعاليت‌هاي‌شان تنها به برگزاري فرايض و مراسم مذهبي کاهش مي‌يافت. در يک نمونه شوراي شهر تهران در حالي حمايت خود از مساجد و هيئات را به بهانه لزوم مردمي اداره شدن آنها قطع کرد که همزمان به تشکيلاتي مانند جمعيت موسوم به امام علي(ع) با توجيه مسئوليت اجتماعي و تقويت جامعه مدني امکانات مي‌داد؛ در واقع هزينه دستکاري افکار عمومي به نفع سياست‌خارجي دولت‌هاي غربي در جامعه ايران از جيب ملت پرداخت مي‌شد! غربي‌سازي جامعه ايران هدفگذاري بلندمدتي است که برخي سازمان‌هاي غيردولتي در قالب الفاظ زيبا و طرح‌هاي انسان‌دوستانه مجري آن در ايران هستند. به اين ترتيب درهاي قلعه مستحکمي که طي سال‌ها با استقامت مردم خون داده و خون‌دل خورده به روي سلطه اشغالگر بسته بود، از درون باز مي‌شود. در افسانه تروا آنچه مقاومت ده ساله شهر تروي را در هم شکست نه قدرت نظامي دشمن که ساده‌دلي و خوش‌باوري حافظان شهر بود. اسب چوبي‌اي که سپاهيان يوناني ساختند و به آنها اهدا کردند؛ اگرچه هديه‌اي به نشانه صلح، محبت و خيرخواهي به نظر مي‌رسيد اما درواقع حيله‌اي براي ورود بيگانه و مداخله خارجي بود. بعدها اين ترفند به دنياي ديجيتال هم آمد؛ در صنعت رايانه و نرم‌افزار، تروجان‌ها بدافزارهايي‌اند که خود را براي سيستم سودمند نشان مي‌دهند تا پس از ورود به رايانه در آن اختلال ايجاد کنند. اما به غير از افسانه‌هاي يونان باستان و دنياي ديجيتال؛ مي‌توان اسب‌هاي تروا را در جهان حقيقي نيز يافت. شايد اولين نشانه براي يافتن‌شان اين‌طور باشد: آنها معمولا خود را سودمند نشان مي‌دهند؛ مشغول فعاليت‌هاي بشردوستانه و اقدامات عام‌المنفعه، کمک به کودکان کار، دلسوزي براي معضل اعتياد، دفاع از حقوق زنان و يا جايي ميان مباحث حفاظت از محيط‌زيست؛ اگرچه بايد عميقا توجه داشت هر فرد و گروهي که به چنين خدماتي مشغول بود يک اسب تروا نيست!
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره