نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

رنج تماشای مرگ؛ آسیب‌های روانی پرستاران مبتلایان کرونا

منبع
اعتماد
بروزرسانی
رنج تماشای مرگ؛ آسیب‌های روانی پرستاران مبتلایان کرونا

اعتماد/ متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست بنفشه سام‌گيس/ 5 ماه؛ 185 روز؛ از 11 ژانويه تا ظهر 13 جولاي، 572 هزار و 544 مرگ؛ هر روز 3094 مرگ. در همه اين سال‌ها که گذشت هيچ حادثه‌اي، هيچ اتفاقي، هيچ بيماري‌اي نبوده که اين طور، سريع و بي‌وقفه، صف انساني را درو کند. ويروس کرونا از بابت سرعت آدم‌سوزي، رکورد تمام نسل‌کشي‌هاي ادوار تاريخ را شکست و حالا روي پله اول، قدرت‌نمايي مي‌کند. هيچ کشوري در اين ايام از هجوم ويروس کرونا در امان نماند. ويروس کرونا مثل جادوگري که براي تجديد قوا نياز به نوشيدن خون قرباني دارد، در اين مدت مرزهاي دو نيمکره را زير پا گذاشت و جان انسان‌ها را گرفت. امروز ديگر خبري از خوش‌بيني نيست. جهان در نااميدي مطلق از شکست ويروس کرونا، متفکر است که ايام پيش رو را با اين آمار رو به افزايش مرگ با خالي شدن سکوهاي حيات به دنبال چشم فروبستن هر يک مبتلاي کوويد 19 چطور سپري خواهد کرد. امروز حداقل 500 هزار خانواده در سراسر جهان سوگوار مرگ عزيزان خود هستند. جنگ‌ها هم چنين يورشي به حيات انساني نداشتند که حالا ما به ازاي مردگان «کرونا» از جمعيت 7 ميليارد و 800 ميليون نفري جهان، رقمي نزديک به يک از 13 هزار نفر است فارغ از رنگ پوست و زبان و مليت و مذهب و مرز جغرافيايي و همه شاخص‌هاي تفکيک اقوام. صف اول قربانيان اين ويروس ناميرا اما، مردم جهان نيستند. صف اول، ميليون‌ها پرستارند که در اين 185 روز، نبرد تن به تن با يک ويروس رويين تن داشته‌اند. عکس‌هايي که خبرگزاري‌ها از سراسر جهان مخابره مي‌کنند يک روايت قابل تحسين است از خدمتگزاري انسان‌هايي که «پرستار» هستند و در اين 185 روز به تعريف متفاوتي از تعهد خود رسيده‌اند. اين 185 روز براي پرستاران سراسر جهان، پرستاراني در جنوب و شمال و غرب و شرق و مرکز دنيا، يک آزمون بزرگ بود که ايستادگي بر تعهد حرفه‌اي و اخلاقي خود را با وجود حجم فشرده‌اي از مشکلات ناشناخته و جديد محک بزنند که گواه موفقيت در اين آزمون، بهبودي بيش از 7 ميليون و 600 هزار مبتلاي کوويد 19 است که از بخش مراقبت‌هاي ويژه بيمارستان‌ها و مراکز درماني، با حال خوش و تن سالم، مرخص شده و به زندگي بازگشته‌اند. در ايران هم وضعيت، متفاوت از ساير کشورها نبوده. پرستاران ايران، به گفته‌اي؛ 85 هزار زن و مرد، از روز 30 بهمن ماه که ابتلاي اولين‌ها به کوويد 19 تاييد شد، تا امروز، پاي بستر بيش از 222 هزار بيمار ايستاده‌اند و دعاي عافيت خوانده‌اند و براي از دست رفتن 13 هزار و 32 بيمار، سوگوار شده‌اند. اين، ساده‌ترين و بديهي‌ترين تصوير بيروني از حضور پرستاران در بخش‌هاي بيمارستاني و محل بستري مبتلايان کوويد 19 است. در همه اين روزها، رسانه‌هاي مکتوب و ديداري و شنيداري، از زبان پرستاران، شب‌ها و روزها و ساعت‌هاي بهبودي يا احتضار مبتلاي کوويد 19 را روايت کرده‌اند و حتما، بسياري از اين لحظات، ناگفته مي‌ماند و بسياري از اين روايات، از يادها خواهد رفت چون قانون زندگي همين است که فراموش کنيم و فراموش شوند. دشواري روزهاي «زندگي با کرونا» براي ما يک معنا دارد و براي پرستار بيمارستاني در تهران، در ياسوج، در تبريز، در اهواز... يک معنا. معناي زندگي با «کرونا» براي ما، طي شدن روال عادي زندگي همراه با پوشش اجباري ماسک است، براي پرستار بيمارستاني در ساري، در مشهد، در سنندج، در اردبيل... از ياد بردن نظم طلوع و غروب آفتاب در بخش‌هاي کم نور ICU در اين روزهاي «کرونايي» است. فريد براتي‌سده؛ روانشناس حاضر در مناطق زلزله‌زده بلده و بم و زرند و بروجرد و درود و دشت سيلاخور و سرپل ذهاب و کرمانشاه که از سال 1372 تا امروز، درهم ريختگي تعادل رواني و رفتاري درمانگران و امدادگران اعزامي به حوادث و بازماندگان حوادث را تحليل کرده و توصيه‌هايي براي بهبود و عافيت رواني دارد، احوال پرستاران «کرونا» را هم از نظر دور نکرده و در گفت‌وگو با «اعتماد»، از روزهاي پيش روي سفيدپوشان مي‌گويد؛ روزهايي رنگ گرفته از رنج، رنج تماشاي مرگ؛ 13 هزار و 32 مرگ تا امروز. پرستاران در دوره تحصيل در دانشکده، اصولي براي مراقبت‌هاي رواني از خود در بحران‌ها و در مواجهه با شرايط ويژه آموزش مي‌بينند. به هر حال پرستار هم به عنوان يک انسان، از چاله‌هاي اختلالات رواني گريزي ندارد و حتما در مواجهه با شرايط دشوار، دچار آسيب مي‌شود. ظرف 147 روز گذشته و به دنبال شيوع ويروس کرونا در کشور، بيش از 13 هزار نفر بر اثر ابتلا به کوويد 19 فوت کرده‌اند. با وجود آنکه آمار فوت مبتلايان در هيچ دو روزي در اين مدت، يکسان نبوده، به‌طور ميانگين، هر 16 دقيقه يک مبتلاي کوويد 19 در بخش مراقبت‌هاي بيمارستاني فوت کرده؛ هر 16 دقيقه، يک نفر جلوي چشم‌هاي پرستاراني که در بيمارستان‌هاي محل بستري مبتلايان کوويد 19 مشغول خدمت هستند، فوت کرده است. پرستاراني که ظرف اين 5 ماه، مشغول خدمت و مراقبت از مبتلايان کوويد 19 بوده و هستند، يا نيروهاي داوطلبند که براي کمک به همکاران‌شان اعزام شده‌اند، يا نيروهاي رسمي همان بيمارستان‌ها. فرقي نمي‌کند. عنوان شغلي همه‌شان پرستار است و در اين 5 ماه با 13 هزار مرگ، آن هم از نوع بدترين‌هايش؛ مرگ بر اثر خفگي ناشي از ناتواني در تنفس و استفراغ خون بر اثر خونريزي ريه يا تبعات عجيب کوويد 19 مواجه شده‌اند. روان و اعصاب اين پرستاران دچار چه آسيب‌هايي خواهد شد؟ با وجود همه آن آموزش‌ها در مورد مهارت‌هاي بازيابي رواني کنترل استرس و اضطراب، اين پرستاران چه احوالي پيدا خواهند کرد؟ بحران، يک شرايط غيرعادي و غيرطبيعي است اما واکنش‌هاي افراد به اين شرايط کاملا طبيعي است. بنابراين کاملا قابل انتظار است که افراد وقتي در چنين شرايط غيرطبيعي قرار بگيرند، واکنش‌هاي‌شان دامنه‌اي از ترس، نگراني، بهت و حتي ضربه‌هاي رواني باشد و بر اثر اين واکنش‌ها دچار مشکلات بشوند. يک ويژگي بسيار مهم ويروس کرونا که باعث ضربه روانشناختي در همه افراد و از جمله پرستاران شد، ناشناختگي اين ويروس، به خصوص آن روزها و هفته‌هاي اول بود. همه مردم و حتي متخصصان و پزشکان وپرستاران با يک ويروس ناشناخته مواجه شدند که همين ناشناختگي و ابهام ماهيت اين ويروس، قدرت کنترل آنها بر شرايط را تا حد بسيار زيادي کاهش داد. بله، پرستاران آموزش‌هايي براي مواجهه با شرايط دشوار و بحران‌ها و حتي تعدد مرگ مي‌بينند اما به دليل همين آموزش‌ها و البته تجربه شغلي، احساس کنترل بر موقعيت دارند در حالي که به دنبال شيوع کوويد 19، هيچ کنترلي بر ويروس کرونا امکان‌پذير نبود چون اطلاعات جامعه پزشکي درباره اين ويروس بسيار ناچيز بود و بنابراين، پرستاران هم تسلط بر اين شرايط را از دست دادند و از همان ابتداي شيوع بيماري، دچار مشکل شدند. در چنين شرايطي، در مشاغلي مثل معلمي، پرستاري، مددکاري و امدادگري که ارتباطات انساني پايه و مبناي شغل است، احتمال فرسودگي شغلي بسيار افزايش پيدا مي‌کند چون ارتباط، از شکل دوطرفه خارج شده و يک طرفه مي‌شود. نتايج تحقيقاتي که بر امدادگران صليب سرخ انجام شده، نشان داده وقتي اين افراد احساس مي‌کنند که از پس کار برمي‌آيند چون به اتکاي آموزش‌ها و تجربه‌هاي قبلي مي‌توانند به قربانيان و بازماندگان کمک کنند ولي امکانات و ابزار لازم و کافي در اختيار ندارند يا حتي اين ابزار، کفايت امدادرساني ندارد، احساس اضطراب و ترس‌شان دو چندان مي‌شود و حتي موجد مشکلات جديد خواهد بود. مصداق بارز بروز چنين مشکلاتي، امدادگراني هستند که در حوادث آتش‌سوزي يا زلزله، به دليل کمبود يا نامناسب بودن امکانات و تجهيزات، از نجات قربانيان و حادثه‌ديدگان، ناتوان مي‌شوند و همين ناتواني، نه‌تنها آنها را دچار استرس خواهد کرد بلکه از احساس توانمندي و خود اثرگذاري و عزت نفس‌شان هم کاسته مي‌شود. پرستاران هم در چنين شرايطي، مصون و مستثني نيستند به خصوص که در هفته‌هاي اول شيوع ويروس در کشور، در برخي بيمارستان‌ها، امکانات لجستيکي و لازم براي مداواي بيماران در اختيار پرستاران نبود و همين کمبودها، بار استرس پرستاران را سنگين‌تر کرد. غير از اين، همانطور که شما گفتيد، پرستاران در روابط انساني مرتبط با شغل‌شان، از مواجهه با مرگ انسان‌ها هم متاثر شده و مي‌شوند. نتايج تحقيقات نشان داده که فراواني خسارت‌هاي جاني و مالي ناشي از بحران‌ها، هر بحراني که باشد، افراد درگير را تحت تاثير قرار مي‌دهد. نتايج تحقيقات بر پرستاران همراه با سربازان امريکايي حاضر در جنگ اول امريکا و عراق نشان داد که اين پرستاران از نظر روانشناختي در هم شکسته شدند و در بررسي علت و شرايط، مي‌گفتند که غير از دوري راه و تاثير دشواري شرايط و وضعيت جديدي که آنها را درگير کرده بود، مواجهه دايمي در عراق و کويت با خانواده‌هاي آواره و بي خانمان و جنگ زده، آنها را به ياد خانواده وفرزندان خودشان مي‌انداخته و غم دوري از خانواده را تشديد مي‌کرده و ناتواني از تحمل اين رنج، مهم‌ترين دليل بروز مشکلات روانشناختي در اين پرستاران بوده است. حالا پرستاران ما، با شيوع ويروسي مواجهند که آدم‌ها را مي‌کشد و خانواده اين آدم‌هاي فوت شده، حتي اجازه برگزاري مراسم سوگواري براي عزيزشان را ندارند و حس ناخوش اين منع، به پرستاران هم منتقل مي‌شود و البته تاثير اين حس ناخوش، با دوري طولاني‌مدت پرستاران از خانواده و فرزندان‌شان هم تشديد مي‌شود و شرايط امروز پرستاران ما، شباهت بسيار با شرايط همان پرستاران امريکايي حاضر در جنگ خليج فارس دارد. خيلي از پرستاران مي‌گفتند که حجم مراجعات در هفته‌هاي اول شيوع بيماري در حدي بود که آنها حتي نتوانستند مراسم تحويل سال را کنار خانواده‌هاي‌شان باشند. بله و به دليل همين محدوديت‌ها، حتما فشارهاي رواني بر پرستاران ما افزايش پيدا کرده و اگر در اين 5 ماه، شاهد کليپ‌هايي از رقص و آوازخواني پرستاران در راهروهاي بيمارستان‌ها بوديم، اين عکس‌العمل‌ها به هيچ‌وجه به معناي زير پا گذاشتن هنجارها نبوده بلکه واکنش‌هاي روانشناختي پرستاران و نوعي روش مقابله براي تحمل اين شرايط بود چون کار ديگري از دست‌شان برنمي‌آمد آن هم در ايامي که مجبور به ارايه خدمت به بيماران در حال مرگ هستند و هر روز شاهد مرگ هستند و هر روز تعداد بيشتري به بيماران در حال مرگ اضافه مي‌شود. پرستاران، با وجود آنکه در مراقبت از بيماران، ماهر بودند اما اين بار، در برخورد با حجم عظيم مشکل دچار احساس ناتواني شدند و اين واکنش‌ها، عکس‌العمل‌هاي کاملا طبيعي و به حق بود. ولي حتي با وجود اين واکنش‌ها، اين افراد در دراز مدت دچار فرسودگي خواهند شد و بايد به فکر روش‌هايي باشيم که آنها را براي فائق آمدن بر اين شرايط رواني کمک کند. يکي از تصاوير بسيار زيبايي که در همان هفته‌هاي اول شيوع بيماري، از طريق فضاي مجازي ديدم، يکي از اعضاي کادر درمان، داخل راهروي بخش بيمارستاني نشسته بود و براي بيماران، ساز مي‌زد و آواز مي‌خواند و بيماران هم، کنار او ايستاده بودند و لبخند مي‌زدند و همراهي مي‌کردند. تلقي ما از کادر درمان، رده‌اي بالاتر از مردم عادي جامعه است؛ افرادي که قادر به نجات انسان از مرگ هستند. شيوع کوويد 19 انگار شرايطي فراهم کرد که در بيمارستان‌ها، آدم‌ها، بدون در نظر گرفتن فاصله طبقاتي و اجتماعي و علمي، ناچار شدند در کنار هم زندگي کنند. کوويد 19، انگار وقفه‌اي بر اختلافات طبقاتي و اقتصادي بود. تحليل‌تان از اين تغييرات چيست؟ ويروس کرونا با وجود همه مشکلاتي که براي همه جوامع و همه انسان‌ها ايجاد کرد، درس‌هاي خوبي به دنيا داد. يکي از مهم‌ترين درس‌ها همين نکته‌اي بود که شما گفتيد؛ همه انسان‌ها، سواي دانش و مسووليت‌هاي‌شان، با اين ويروس درگير شدند. همه انسان‌ها، در مقابل اين ويروس، دچار احساس ناتواني شدند. حتي کساني که احساس توانمندي و قدرت سياسي يا علمي داشتند، در مقابل اين ويروس سر خم کردند. در روانشناسي اجتماعي بحثي داريم با عنوان «هم سرنوشتي». وقتي شما به همراه تعداد زيادي از مردم، در يک وضعيت و مخمصه مشترک گرفتار شويد، همگي احساس هم‌سرنوشتي مي‌کنيد. اين احساس را در مقابل اين مصداق قرار بدهيم که چند سال قبل، در محله سعادت‌آباد، فردي در يک درگيري چاقو خورد ولي باقي رهگذران، به جاي کمک به اين مصدوم، در فاصله‌اي دور ايستادند و از اين صحنه فيلمبرداري کردند. چند وقت بعد از اين اتفاق، يک اتوبوس بين شهري در جاده دچار سانحه شد و مسافراني که سالم مانده بودند، از اتوبوس پياده شدند و به باقي مجروحان کمک کردند. در حادثه سعادت‌آباد، ما با توزيع مسووليت مواجه بوديم در حالي که در حادثه اتوبوس، مسافران فکر مي‌کردند به دليل حضور در يک موقعيت مکاني مشخص، سرنوشت‌شان به يکديگر وابسته است و اگر کاري ممکن يا غيرممکن است، همه مسافران را دربرمي‌گيرد. در شيوع ويروس کرونا هم با همين اتفاق مواجهيم. همه انسان‌ها، صرف‌نظر از اينکه پزشک بودند و متخصص و خانه‌دار و آدم عادي و کم‌سواد و باسواد و سياستمدار و غيرسياستمدار بودند و هر چه بودند، احساس هم‌سرنوشتي داشتند و احساس هم سرنوشتي هم، فقط مربوط به يک ملت و يک جامعه نبود بلکه در سطح جهان منتشر شد. به همين علت هم در اين ايام، ما به کشورهايي کمک کرديم و کشورهايي هم به ما کمک کردند. همين احساس هم سرنوشتي، يک پزشک يا پرستار را واداشت که کنار بيماران بنشيند و براي‌شان ساز بزند و آواز بخواند. روابط انساني که در اين ايام بين کادر درمان و بيماران برقرار شد، فراتر از روابط پزشک و پرستار و بيمار بود و فراتر از يک ارتباط تخصصي بود. ارتباط تخصصي و حرفه‌اي، يک رابطه نابرابر است و رابطه يک فرد توانمند با يک آدم ناتوان است. ولي در دوران شيوع بيماري، همه احساس کردند که در مقابله با اين بيماري ناتوانند و بنابراين، در کنار هم قرار گرفتند . ويروس کرونا در فهرست ويروس‌هاي ماندگار دنيا ثبت شد و با ايران و جهان خواهد ماند و قرباني خواهد گرفت. امروز تعداد زيادي از پرستاران در بخش‌هاي بيمارستاني مشغول به کارند که علاوه بر سنگيني بار کار، فشارهاي عصبي ناشي از ترس و خستگي را هم تحمل مي‌کنند. اين آدم‌ها براي بازتواني و بازيابي رواني‌شان چه اقدامي انجام دهند؟ با استرس و اضطراب مزمن‌شان چه کنند؟ شما چه توصيه‌اي براي پرستاران داريد؟ همان بحث هميشگي که با اين رفتارها و اين واکنش‌ها؛ واکنش‌هاي احساسي و هيجاني و رفتاري و شناختي‌شان چه بايد کرد؟ به هر حال ويروس کرونا، نگاه و نگرش همه انسان‌ها را نسبت به بسياري مقولات تغيير داد. حتي در فلسفه و ايدئولوژي قرن بيست و يکم هم تاثير گذاشت. اين رفتارها و نگرش‌ها و هيجان‌ها و شناخت‌ها، از هر ميزان و به هر شدتي که باشند، ما بايد براي طبيعي شدن اين واکنش‌ها تلاش کنيم. اين رفتارها، واکنش‌هاي کاملا طبيعي است در مقابل يک شرايط غيرطبيعي که بشريت هم در مورد آن اطلاعات و آگاهي چنداني ندارد. اين پرستاران وقتي به خانه و خانواده برگردند، حتما تا مدتي تحت تاثير مشاهدات و شرايط خواهند بود. آنها حتما نياز به استراحت دارند؛ استراحت طولاني مدت و بسيار بيشتر از وقفه‌ها و مرخصي‌هاي معمول 24 ساعته و 48 ساعته. نياز به فرصت‌هايي براي بازيابي دارند به خصوص اگر رفتارها و واکنش‌هاي متفاوت از مدت مشابه قبل داشته باشند. پرستاراني که در بخش مراقبت‌هاي ويژه و پاي بستر بيماران در حال احتضار و متوفي بوده‌اند، حتما نيازمند زمان بيشتري براي معنا کردن دوباره اين تجربه‌ها هستند و حتما تعدادي از آنها، نسبت به فلسفه زندگي، نسبت به فلسفه هستي و شر و ارتباط با خداوند نگاهي متفاوت پيدا خواهند کرد. اين پرستاران، برون‌ريزي‌هاي هيجان رفتاري خواهند داشت و براي تسکين همه اين واکنش‌ها نيازمند فرصت‌هاي طولاني هستند. پيشنهاد مي‌کنم پرستاران در ميتينگ‌هاي هفتگي و ماهانه و تحت نظارت روان پرستاران يا روانشناسان، تجربه‌هاي‌شان از مشاهدات همه اين روزها را به اشتراک بگذارند تا با بيان تجربه، به برون‌ريزي و ابراز عواطف و هيجان‌ها برسند و از اين انباشتگي، تخليه شوند. بسيار مهم است که مسوولان هم به قول‌ها و وعده‌هاي‌شان در قبال اين قشر عمل کنند چون تحقق اين قول‌ها، حمايت‌ها و مشوق‌هاي بسيار موثر است وگرنه، با شرايطي مثل ايام بعد از آتش‌سوزي ساختمان پلاسکو مواجه مي‌شويم که همه آمدند و هزار قول دادند و به اين قول‌ها عمل نکردند و اين بدعهدي، دردي مزمن شد علاوه بر آن دردها. اين پرستاران ،حتما تا مدتي تحت تاثير مشاهدات و شرايط خواهند بود. آنها حتما نياز به استراحت دارند؛ نياز به فرصت‌هايي براي بازيابي دارند به خصوص اگر رفتارها و واکنش‌هاي متفاوت از مدت مشابه قبل داشته باشند. پرستاراني که در بخش مراقبت‌هاي ويژه و پاي بستر بيماران در حال احتضار و متوفي بوده‌اند، حتما نيازمند زمان بيشتري براي معنا کردن دوباره اين تجربه‌ها هستند و حتما تعدادي از آنها، نسبت به فلسفه زندگي، نسبت به فلسفه هستي و شر و ارتباط با خداوند نگاهي متفاوت پيدا خواهند کرد. اين پرستاران، برون‌ريزي‌هاي هيجان رفتاري خواهند داشت و براي تسکين همه اين واکنش‌ها نيازمند فرصت‌هاي طولاني هستند.

همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد