آنتیتز تحریم!

وطن امروز/ متن پيش رو در وطن امروز منتشر شده است و انتشار آن در اخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست قرارداد ايران و چين همچنان يکي از موضوعات مورد توجه رسانههاي خبري است. هر چند ضمايم و جزئيات اين توافق نهايي و به تبع آن منتشر نشده است، با اين حال صحبتهاي زيادي درباره ابعاد فني و سياسي آن در روزهاي اخير مطرح شده است. به گزارش «وطن امروز»، قرارداد ايران و چين علاوه بر اينکه مورد توجه رسانهها و کارشناسان داخلي قرار گرفته، مورد توجه کارشناسان روابط بينالملل نيز هست. روز گذشته استفان والت، استاد مطرح روابط بينالملل دانشگاه هاروارد در حساب کاربري خود در توئيتر نوشت: من و مرشايمر که حامي توسعه روابط با ايران بوديم، هشدار داديم که چين با گسترش جاهطلبيهايش به دنبال متحداني در خليجفارس ميگردد و ايران نيز احتمالا در راس فهرست خواهد بود. ترامپ و پمپئو مسير ديگري را در پيش گرفتند و تهران و پکن را گرد هم آوردند. کارتان عالي بود! کارشناسان و برخي مقامات آمريکايي در تحليل خود از قرارداد جديد ميان ايران و چين بر اين نکته تاکيد دارند که سياست فشار حداکثري آمريکا عليه تهران و پکن سبب شده است ايران و چين به همکاريهاي گسترده با يکديگر روي آورند و اينگونه فشار آمريکا را بياثر کنند.
در همين راستا خبرنگاري از سخنگوي کاخ سفيد درباره توافق ايران و چين پرسيد: دولت ترامپ ميگويد فشار حداکثري را بر ايران به کار گرفتهاند تا براي دستيابي به يک توافق بهتر به ميز مذاکره بازگردد اما شاهد هستيم که ايران هنوز به ميز مذاکره بازنگشته و براساس شواهدي که ميبينيم در حال تدوين استراتژي همکاري نظامي با چين است. سخنگوي کاخ سفيد اظهار کرد: اطلاعات جديدي درباره روابط ايران ندارم و همچون گذشته است. اگر چه سخنگوي کاخ سفيد نتوانست اظهار کند که سياست فشار حداکثري دولت ترامپ بر ايران مطابق با آرزويي که در سر داشتند، پيش نرفته است اما کارشناسان و صاحبنظران سياسي در آمريکا اعتراف کردهاند دولت ترامپ به جاي انزواي ايران، خود را منزوي کرده است. متيو داس، مشاور امور بينالملل برني سندرز در يادداشتي اظهار کرد همانگونه که جرج بوش با حمله به عراق، دشمنيها را زياد و آمريکا را منزوي کرد، ترامپ هم با سياست فشار حداکثري عليه ايران علاوه بر اينکه موجب رنج انسانها شده، آمريکا را به انزوا کشانده است. اين مسأله فقط به منتقدان ترامپ محدود نيست و حتي مدافعان سياست ترامپ با زباني ديگر واکنش نشان دادهاند، به گونهاي که نيکي هيلي، نماينده سابق آمريکا در سازمان ملل متحد که سياست ضدايراني وي در نشستهاي شوراي امنيت و سازمان ملل مشهود بود، گفت: شراکت چين با ايران، ايران را از انزواي جهاني خارج ميکند. * آمريکا منزويتر ميشود در همين حال روزنامه دولتي گلوبالتايمز چين در گزارشي با رد سياست يکجانبهگرايي آمريکا در امور جهاني از جمله خروج از توافق جامع قدرتهاي هستهاي جهان با ايران (برجام)، خاطرنشان کرد رويکرد فشار آمريکا عليه ايران و چين بيشتر به زيان و انزواي خود آمريکا منجر ميشود. به گزارش ايرنا، اين روزنامه چيني نوشت: واشنگتن از زمان به قدرت رسيدن دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۷ راهبردي براي اعمال فشار همزمان بر ايران و چين در دستور کار قرار داده است. آمريکا علاوه بر تحميل تحريم اقتصادي عليه ايران و چين، براي راهاندازي جنگ تجاري و سرکوب شرکتهاي فناوري چيني به صندوقهاي بازنشستگي هم هشدار داده که در شرکتهاي چيني سرمايهگذاري نکنند. اما اين راهبرد مخرب آمريکا به کجا منتهي خواهد شد؟ «الي ليک» در يادداشتي در بلومبرگ ادعا کرد آمريکا تلاش ميکند با اعمال تحريمهاي اقتصادي شديد، چين را هم به ايران بعدي تبديل کند، لذا براي به زانو درآوردن چين عليه آن تحريمهاي اقتصادي اعمال کرده و زور بازوي نظامي نشان ميدهد. به اعتقاد وي، اين راهبرد شباهت زيادي به رويکرد آمريکا براي سرکوب ايران دارد. اگرچه آمريکا با چندين دهه اعمال تحريم عليه ايران قصد داشت به اين کشور لطمه وارد کند اما زماني که به چين ميرسيم آيا اين کشور با تحريم براي تضعيف يا انزواي چين به هدف خود دست خواهد يافت؟ بيترديد اين تلاشها همانگونه که براي ايران چندان کارساز نبود براي چين هم نتيجه نخواهد داد. نويسنده يادداشت چنين استدلال کرد که مثلا درباره مسأله هستهاي ايران، آمريکا با خروج يکجانبه از برجام همه متحدان خود را نگران و پريشان کرد. کشورهاي انگليس، فرانسه و آلمان در ماه مارس از سيستم «اينستکس» براي نخستينبار براي ارسال کمک پزشکي به ايران استفاده کردند و تحريم آمريکا را دور زدند و اين اميد براي حفظ و نجات برجام را افزايش داد. به نظر ليک، بايد ديد اين سياست آمريکا در ارتباط با چين به کجا منتهي خواهد شد. اين نويسنده استدلال کرد با وجود اينکه خود ترامپ غيرقابل پيشبيني است اما اگر شرکتهاي غربي مجبور شوند رابطه خود با يک «دشمن» آمريکا را مورد تجديدنظر قرار دهند، اين راهبرد در خدمت هدف مفيدي خواهد بود.
به نظر ميرسد آمريکا عزم خود را جزم کرده تا خود را از چين جدا کند. اين مهمترين تغيير راهبردي در سياست خارجي آمريکا از زمان آغاز روابط ديپلماتيک 2 کشور است. طبق منطق واشنگتن، چين به طور نامتقارني از تعامل و روابط با آمريکا سود برده اما مطابق اراده و خواست آمريکا تغيير الگو نداده است. آمريکا نظام سياسي چين را تهديدي عليه الگوي ليبرال- دموکراسي تلقي کرده است. نخبگان آمريکايي مانند ليک گمان ميکنند آمريکا تنها با جدا شدن از چين ميتواند به اين روند پايان دهد. آمريکا در موارد زيادي متحدان خود را مجبور ميکند از اراده آن پيروي کنند. اين شامل مواردي مانند قطع رابطه با شرکت هوآوي يا تحريم چين در ارتباط با هنگکنگ ميشود. آمريکا همچنين کشورهاي همسايه چين را تحريک ميکند که با پکن مقابله کنند. واشنگتن ممکن است بر اين باور باشد که راهبرد اين کشور در قبال چين توجيه دارد و اميدوار است متحدانش از رويکرد آن حمايت کنند اما مشخص است که کشورها آنقدر احمق نيستند که «اول آمريکا» را اولويت خود قرار دهند. مثلا درباره شرکت هوآوي بسياري از متحدان آمريکا کجدار و مريز رفتار کردند و مواضعشان بالا و پايين داشت. آمريکا حتي از 3 سال پيش سرکوب جامع چين را در دستور کار قرار داده اما جامعه چين در برابر سياست «چماق بزرگ» آمريکا متحدتر شده است. بنا بر يک ضربالمثل قديمي چيني، اين راهبرد آمريکا چيزي شبيه «کشتن يکهزار سرباز دشمن با از دست دادن ۸۰۰ تن از افراد خودي» است. مسأله مهمتر اينکه چين با موفقيت ويروس کرونا را تحت کنترل قرار داده و موفق شده کار و توليد را از سر بگيرد و اين کشور يکي از مناطق روي زمين با بيشترين پتانسيل براي رشد است. پس دشوار نيست که بگوييم کدام يک از طرفين در صورت ادامه روند جدايي اقتصادي آمريکا از چين زيان بيشتري خواهد ديد. بنابراين ميتوان اذعان داشت آمريکا به جاي تبديل چين به ايران بعدي، خودش را در تنهايي و انزوا گرفتار خواهد کرد.