پاس گل ترامپ به پکن

اعتماد/ متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
سيد جلال ساداتيان/ بهرغم تلاشهاي ايالات متحده امريکا براي جلوگيري از توسعه تواناييهاي اقتصادي چين، اين کشور به سرعت در حال تبديل شدن به اقتصاد اول جهان است و سياستهاي دولت دونالد ترامپ به جاي اينکه جلوي اين روند را بگيرد، با سياستهاي سردرگم و اشتباه، باعث تسريع اين رويه شده است. اقدامات اخير امريکا براي تحريم و تهديد پکن، بيش از هرچيز تصميمهايي شتابزده براي جبران شکستهاي سياست خارجي ترامپ براي مهار نفوذ و رشد قدرت چين هستند. دونالد ترامپ رييسجمهور امريکا، تاکنون با عملکردهاي خود در سياست خارجي، همه معادلات حاکم بر نظام بينالملل را به هم ريخته است اما بر خلاف تصور او اين تحول به جاي اينکه به نفع امريکا تمام شود، به ضرر اين کشور تمام شده است. بهرغم اينکه برخي معتقدند سياستگذاريهاي استراتژيک توسط گروههايي مستقل از اشخاص طراحي و اجرا ميشود به نظر ميرسد که سيستم رياستي در امريکا اين روزها فقط به دست يک نفر اداره ميشود، فردي که فقط سابقه بيزينس دارد و فقط سبک خاصي از تجارت را بلد است. رويکردهاي شخصي دونالد ترامپ در سياست خارجي، به رغم شعار «نخست امريکا»، تاکنون باعث آسيب جدي به استراتژي کلي اين کشور براي باقي ماندن به عنوان قدرت اول جهان در درازمدت شده است. ايالات متحده امريکا بعد از جنگ جهاني دوم رسما وارد جامعه جهاني شده بود، تعهدات متعددي را قبول کرده بود و در مفهوم دهکده جهاني جايگاه کدخداي اين دهکده را پذيرفته بود. اما به تدريج، با افزايش تعهدات و هزينههاي حضور بينالمللي امريکا، به اسم حفظ منافع مردم امريکا دولت امريکا به فکر کاهش تعهدات بينالمللي و ترک ميدان از درگيريهايي شد که براي اين کشور هزينه داشت. کاهش حضور بينالمللي امريکا، مجالي را براي چين ايجاد کرد تا نفوذ خود را در جهان گسترش دهد.
پکن برنامه داشت تا اين کشور را تا سال 2025 به اقتصاد اول جهان تبديل کند. اما سياستهاي نادرست و ندانمکاريهاي دونالد ترامپ باعث شد تا اين فرصت را براي چين ايجاد کند تا زودتر به هدف نزديک شود.
در دوره باراک اوباما، دولت امريکا تهديد از دست دادن مقام ابرقدرتي را بهتر درک و سياست جامعتري براي رقابت با چين تدوين کرده بود. در نتيجه سياست دولت پيشين امريکا اين بود که درگيريهاي خود در خاورميانه را هر چه زودتر به پايان برساند و نيروهاي خود را در افغانستان به حداقل کاهش دهد و توان خود را به شرق دور منتقل کند تا بتواند رقابت جديتري با چين داشته باشد و قدرت چين را مهار کند. اما وقتي ترامپ روي کار آمد، دچار بدفهمي از استراتژي امريکا در خاورميانه شد. او بهرغم ادعايش مبني بر خروج نيروهاي امريکايي از درگيريهاي منطقه خاورميانه، با تصميمهاي غلط باعث فرورفتن بيشتر امريکا در باتلاق جنگهاي بيپايان شد و با تصميمگيريهاي هيجاني از جمله تصميم به واگذاري بلنديهاي جولان به رژيم صهيونيستي، باعث شد تا گرفتاري امريکا در خاورميانه بيش از پيش شود و فرصت براي انتقال قدرت به شرق از دست برود. اين تاخير در اجراي سياستهاي کلي امريکا براي مهار چين، باعث شد تا دولت امريکا به شدت در برنامههاي خود عقب بيفتد و فرصت مناسبي براي توسعه چين ايجاد کند.
ترامپ در تلاش براي جبران عقبافتادگيهايش در استراتژي مهار چين تلاش کرد با اقداماتي مانند جنگ تجاري و وضع تعرفههاي تجاري، چين را تهديد کند اما چينيها با اقدام متقابل و ايستادگي در مقابل تهديدهاي امريکا، اين سياست را پاسخ دادند. ترامپ از سوي ديگر قصد داشت يکي از اهرمهاي مهم سياست خارجي چين، يعني کره شمالي را خنثي بکند. اما در کنترل کره شمالي هم موفق عمل نکرد و برخلاف انتظارش به سادگي موفق نشد سر کيم جونگ اون را کلاه بگذارد و او را وادار به معاملهاي کند.
در برابر سياست شکستخورده ترامپ، شي جينپينگ، رييسجمهور چين استراتژي توسعه نفوذ خود را موفقتر پيش برد. چين در راستاي اجراي ابتکار يک کمربند يک راه، چند خط زميني و دريايي را به عنوان جاده ابريشم مدرن توسعه داد و توانست نفوذ خود را در مناطق مختلف دنيا توسعه دهد. اين سياست چينيها جواب داده است و راه تضمين بازارهاي بينالمللي براي رشد و توسعه نفوذ چين را هموار کرده است.
يک مثال بارز از موفقيت چين در رقابت با امريکا، در شيوع جهاني کرونا قابل لمس بود. در حالي که چينيها بعد از اولين نشانههاي شيوع اين بيماري با قدرت توانستند استان ووهان را قرنطينه کنند و جلوي فراگير شدن آن را در کشورشان بگيرند، دولت امريکا با سياست کجدار و مريز و به قول معروف «بيخيالي طي کردن» باعث شد تا اين بيماري سراسر امريکا را درگير خود کند. در حالي که شي جينپينگ، با حضور در استان ووهان جشن کنترل بيماري کوويد19 را برگزار ميکرد، دونالد ترامپ روز به روز محبوبيتش را به دليل سوءمديريت در بحران کرونا از دست ميداد. کرونا به تنهايي به عاملي تبديل شده است که امريکا را به شکل چشمگيري در رقابت اقتصادي با چين دچار مشکل کند. اين بيماري ميليونها بيکار را به صف بيکاران امريکا اضافه کرده و باعث رکود اقتصادي گسترده در امريکا شده است. علاوه بر کوويد19 تنشهاي نژادي و اجتماعي در امريکا در آستانه انتخابات رياستجمهوري، دونالد ترامپ را به شدت مشغول مسائل داخلي کرده است و باعث شده تا او از رسيدگي به مسائل سياست خارجي بازبماند.
دولت ايالت متحده امريکا هنوز قدرتمند است، قدرت اول اقتصادي و نظامي اول جهان است. اما در سالهاي اخير تمام اين قدرت فقط در اختيار اجراي اميال و سياستهاي شخصي يک فرد قرار گرفته و سوءمديريت اين فرد باعث شده است تا اين جايگاه امريکا مورد تهديد جدي قرار گيرد. دونالد ترامپ هدف خود را شکست چين و بازگشت عظمت امريکا توصيف کرده بود، اما حالا به نظر ميرسد که سياست غلط و سردرگم او باعث شکست امريکا و واگذاري عظمت به چين شده باشد و آنچه اين روزها از سوي دولت او به عنوان اقدامات تنبيهي و تحريمي انجام ميشود، واکنشهايي شتابزده و فاقد انسجام براي جبران سه سال و نيم سياستهاي بينتيجه و عقب افتادن در رقابت با چين است.