حروف تحریف

وطن امروز/متن پيش رو در وطن امروز منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
شناختن گزارهها، کليدواژهها و دوقطبيهايي که جريان تحريف در سالهاي اخير با تکيه بر آنها مقاصد خود را در افکارعمومي پيگيري ميکرده است امري واجد اهميت و بهمثابه گامي در جهت از ميان برداشتن اين جريان به حساب ميآيد.
مطرح شدن شکست «جريان تحريف» به عنوان اقدامي مکمل شکست «جريان تحريم» در سخنراني روز عيد قربان رهبر حکيم انقلاب اسلامي را ميتوان بهمثابه راهبردي بلندمدت براي خروج کشور از فشارهاي خارجي دانست. ايشان با بيان اينکه «اگر جريان تحريف شکست بخورد، قطعا جريان تحريم هم شکست خواهد خورد، زيرا عرصه کنوني، ميدان جنگ ارادههاست و اگر اراده ملت ايران مستحکم باقي بماند، بر اراده دشمن غلبه خواهد کرد»، در واقع جريان تحريف را بخشي از صورت مسأله جريان تحريم و هموارکننده فضاي داخلي به سمت تاثيرگذاري آن دانستند.
بر اين اساس شناختن گزارهها، کليدواژهها و دوقطبيهايي که جريان تحريف در سالهاي اخير با تکيه بر آنها مقاصد خود را در افکار عمومي پيگيري ميکرده است، براي از ميان برداشتن اين جريان اهميتي فوقالعاده دارد و براي تزريق پادزهر در جامعه نسبت به اين بازي تبليغاتي، بايد دور از واقعيت بودن آنها را به شکلي اقناعکننده تبيين کرد.
* آمريکاي خوب و آمريکاي بد
يکي از مهمترين خطهايي که جريان تحريف در طول ساليان گذشته به شکل هدفمند پيگيري کرده، خط آمريکاي خوب در برابر آمريکاي بد بوده است. بر مبناي اين خط، آمريکاي خوب (حکمراني دموکراتها) يک فرصت بزرگ براي عقبنشيني ايران و آغاز تعاملات گسترده با آمريکاست که در صورت استفاده حداکثري از آن با روي کار آمدن آمريکاي بد (حکمراني جمهوريخواهان) از بين ميرود.
نگاهي گذرا به خط رسانهاي جريان تحريف در بازنمايي آمريکاي اوباما در برابر آمريکاي ترامپ که اين روزها با استغاثه براي روي کار آمدن «جو بايدن» به عنوان يکي از گزينههاي آمريکاي خوب همراه شده، مويد اين نکته است. در اين خط رسانهاي عمدتا اين پيام تکرار ميشود که برجام نتيجه روي کار بودن آمريکاي خوب بوده و بازگشت تحريمها به دليل به پايان رسيدن اين آمريکا و آغاز حکمراني جمهوريخواهان بوده است. نکته مهمي که جريان تحريف به شکل عامدانه سعي در عبور از آن دارد اين است که تحريمهاي اين روزها، تحريمهايي است که ساختمان آن در دوره حکمراني آمريکاي خوب ساخته شده بود و ترامپ تنها آن را بازگردانده است.
بر مبناي اين تقسيمبندي، هر گونه عقبنشيني در مقابل آمريکاي خوب، از ترس آمريکاي بد مشروعيت مييابد و رويکردي همانند «هر توافقي بهتر از عدم توافق است» پيگيري ميشود. توصيف اوباما به رئيسجمهوري «مودب» و «باهوش» از سوي حسن روحاني در نخستين ماههاي رياستجمهورياش گوياي چنين تقسيمبندياي در ذهن تصميمساز جريان تحريف به شمار ميرفت. تمجيدهاي رسانهاي جريان حامي دولت و مطبوعات اصلاحطلب در حمايت از دموکراتها به عنوان سرآمدان آمريکاي خوب را ميتوان با مصاديق متعددي به خاطر آورد به گونهاي که اين روزها نيز اين رسانهها بخش عمدهاي از تمرکز خود را معطوف به برجستهسازي وعدههاي برجامي «جو بايدن» کردهاند و با طرح اين فرض که آغاز به کار مجدد دموکراتها مساوي با آغاز يک آمريکاي خوب است، زمزمههاي طرح مجدد مذاکراتي را پيش ميکشند.
تحليلها بر مدار دوقطبي «آمريکاي خوب/ آمريکاي بد» از سوي جريان تحريف هيچ راهکاري جز چشم دوختن به انتخابات آمريکا و تغيير دولت اين کشور ندارد. به گونهاي که عملا تنها راه برونرفت از مشکلات موجود را رفتن ترامپ و آمدن گزينهاي دموکرات براي ازسرگيري مذاکرات و بدهبستانهاي نامتوازن ميدانند. باور به عامليت رئيسجمهور آمريکا براي امکانسنجي حل مشکلات اقتصادي ايران تا حدي در جريان تحريف بالاست که برخي تحليلها حتي شرکت و عدم شرکت در انتخابات رياستجمهوري سال آينده از سوي اين جريان را معلول پيروزي و عدم پيروزي نامزد دموکراتها در انتخابات آمريکا ميداند؛ مسألهاي که معناي ديگرش اين است که جريان تحريف اساس تاثيرگذاري و راهکار مديريتي خويش را در وجود آمريکاي خوب و باز بودن باب تعاملات با آن جستوجو ميکند. تاکيد هر روزه برخي چهرههاي شناختهشده جريان تحريف بر لزوم مذاکره تحت هر شرايطي، آن هم در برههاي که ترامپ به عريانترين شکل ممکن دشمني خود را با ملت ايران نشان ميدهد، گوياي خيز جريان تحريف براي واگذاري امتيازهاي بيشتر تنها براي نگه داشتن آمريکا پاي ميز مذاکره است.
* نياز به رسميت قدرتهاي جهاني
کليدواژه «قدرتهاي جهاني» به عنوان بلوکي از کشورهاي غربي به رهبري آمريکا از پرتکرارترين عباراتي است که جريان تحريف براي پيگيري مواضع و مقاصد خود به آن رجوع ميکند. تکرار مکرر اين امر که قبل از هر کاري بايد رضايت «قدرتهاي جهاني» را کسب کرد، به عنوان مقدمهاي براي طرح مسأله «تنشزدايي» مورد استفاده قرار ميگيرد. بر اساس اين رويکرد هر اقدامي از سوي ايران، حتي اگر به عنوان گامي در راستاي تضمين استقلال و امنيت ملي کشورمان باشد، بدون تاييد و کسب رضايت «قدرتهاي جهاني» به بالا رفتن تنشها منتهي ميشود و بايد از آن دوري جست.
نگاهي به تعاريف و توجيهات جريان تحريف در مصداق برجام بخوبي يادآور اين نکته است که اين جريان حتي در دفاع از توافقي که پايه آن مبادله امتيازاتي از سوي 2 طرف بوده است، به رسميت شناختن اين حق کشورمان از سوي قدرتهاي غربي را به عنوان دستاوردي قابل تحسين تعريف ميکرد و حتي پس از خروج آمريکا از اين توافق و پشت پا زدن نسبت به تعهداتي که پيش از آن داده بود باز هم پذيرش اين توافق بدون دستاورد از سوي کشورهاي اروپايي را به عنوان يک پيروزي «اخلاقي» و «ديپلماتيک» معرفي ميکردند.
اختصارا ميتوان باور به مرکزيت و کدخدايي آمريکا را اصلي جداناشدني از منظومه ذهني جريان تحريف دانست. اين اصل در عمده موضعگيريهاي جريان تحريف نقش محوري دارد و اين جريان عمده تمرکز خود را بر تشريح وقايع به شکلي ميگذارد که هر موفقيتي بدون رسميت يافتن و کسب رضايت قدرتهاي جهاني فاقد اعتبار بوده و حتي مستعد تبديل شدن به يک تهديد نيز هست.
* افسانه اقتدار ملي
تحقير و تمسخر دستاوردهاي ملي و تفسير هر ظرفيت به توليدي غيرقابل صرفه از ديگر خطهايي است که جريان تحريف در امور مختلف سياسي، امنيتي، منطقهاي و اقتصادي پيگيري ميکند. هجو مفاهيمي همچون خودکفايي اقتصادي و غيرمطلوب دانستن تقويت اهرمهاي قدرت در زمينه تسليحاتي، نفوذ منطقهاي، ارتباط با دولتهاي مستقل و... به عنوان بخشي از ادبيات عمومي اين جريان شناخته ميشود.
باور عميق به «توسعه برونگرا» و نياز قطعي به اراده دولتهاي غربي براي توسعه و پيشرفت ايران باعث ميشود اين جريان اساسا در عرصه اقتصادي رويکرد ضد توليد ملي و در عرصه بينالمللي نيز رويکرد ضد اقتدار ملي را دنبال کند.
در جهانبيني جريان تحريف که در رسانههايشان نيز پيگيري ميشود اساسا طرح مسأله «اقتدار ملي» از مسيري غير از واگرايي در برابر قدرتهاي جهاني غلط است، به عبارت ديگر آنها اساس «اقتدار ملي» را امري بيروني ميدانند که بدون اذن و تاييد دولتهاي غربي و آمريکا امکان وجودي ندارد. نگاهي به مواضع چهرههاي شناختهشده جريان تحريف در تحقير هرگونه امکان و ظرفيت اقتدار ايران در عرصههاي مختلف و يک خطي خواندن الگوي توسعه بر مبناي سرمايهگذاري خارجي بخوبي نشان از يک باور جدي در اين جريان نسبت به «افسانه اقتدار ملي» دارد.