نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

اصلاح‌طلبان ناکام و راه‌های پیش‌رو

منبع
شرق
بروزرسانی
اصلاح‌طلبان ناکام و راه‌های پیش‌رو

شرق/متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست

صادق زيبا کلام/ ‌اين‌هم حکايتي شده که مدت‌هاست هرگاه که درباره اصلاح‌طلبان مي‌نويسم، به‌جز انگشت‌گذاردن بر ضعف‌ها، متأسفانه مطلب ديگري ندارم. از آن بدتر اينکه، نوشتن درباره جريان اصلاحات بسان رانندگي در جاده يک‌طرفه شده که از آن‌طرف حرکتي نيست. جاده‌اي که آخر آن هم به نظر مي‌رسد بن‌بست است. همه ضعف‌ها و ايرادات جريان اصلاحات يک طرف، چشم‌بستن آنان بر اصل بنيادين انتقاد از خود يک ‌طرف ‌ديگر. رفتار سياسي رهبران اصلاحات به‌گونه‌اي است که گويا برايشان اساسا مفهومي به نام «انتقاد از خود» معناي چنداني ندارد و چقدر غم‌انگيز است جريان سياسي‌اي که آيينه‌اي براي ديدن خود در دست نداشته باشد.‌‌ از جمله ضعف‌هاي جريان اصلاحات غفلت آن از کادرسازي يا همان پوست‌اندازي بوده است. اصولگرايان، صرف‌نظر از اعتداليون يا راديکال‌هايشان، دست‌کم توانسته‌اند تعدادي چهره‌‌ جوان وارد سپهر سياسي خودشان کنند. مي‌توان بسياري از نمايندگان مجلس يازدهم يا کادر شهرداري تهران يا دولت احمدي‌نژاد را از نسل‌هاي دوم و ‌سوم اصولگرايان دانست. بحث بر سر آن‌ نيست که اين چهره‌ها چقدر بر لزوم تغيير در سياست‌هاي کلان نظام باور دارند يا چقدر مي‌توانند در افق سياسي محافظه‌کاران جناح راست تحولي به وجود آورند.

قطعا اگر آنان همچنان همان ادبيات سياسي و اجتماعي 40 سال گذشته را ادامه دهند، وضعيت نامطلوب اقتصادي، سياسي و اجتماعي کنوني ادامه خواهد يافت و نسل جديد اصولگرايان در بهترين حالت مانند کتابي خواهد شد که در تجديدچاپ رنگ و لعاب جلد آن تغيير پيدا کرده اما محتوا همان روايت قبلي است. ‌اما واقعيت تلخ آن‌ است که اصلاح‌طلبان حتي در حد تغيير جلد هم نتوانسته‌اند گامي بردارند. چهره‌ها و شخصيت‌هاي اصلي آنان، همان چهره‌ها و شخصيت‌هاي دو دهه پيش هستند. همان چهره‌هايي که دو دهه قبل در جريان اصلاحات ظاهر شدند؛ درحالي‌که در دو دهه گذشته، نسل جديدي در کشور ظهور کرده است. هيچ‌کس البته نمي‌گويد که هربار که نسل جديدي در کشوري به‌ وجود مي‌آيد، ادبيات و گفتمان سياسي جديدي هم بايد در آن جامعه شکل بگيرد. در جوامع توسعه‌يافته چنين وضعيتي وجود ندارد و ضرورت چنداني هم به چنين روندي نمي‌رود.
اما در جامعه جوان ما که از يک‌سو درگير مشکلات عميق سياسي و اجتماعي شده و از سويي ديگر هم مواجهه با نسلي سرخورده است، لزوم تغيير از نان شب هم براي جريانات سياسي واجب‌تر است. جالب است که اصولگرايان يا دست‌کم برخي از آنان اين نکته يا خطر را به فراست دريافته‌اند و جداي از ورود چهره‌هاي تازه، يکي، دو سالي هم مي‌شود که ادبيات سياسي‌شان سرشار از مفاهيمي مانند «جوانگرايي»، «مديريت جهادي»، «مبارزه با فساد»، «نئواصولگرايي» و امثال اين شده است.

بحث بر سر آن نيست که نسل جديد اصولگرايان چه ميزان به اين شعارها پايبند است يا صرفا برايشان کارکرد تبليغاتي و انتخاباتي دارد. بحث بيشتر بر سر مقايسه آنان با اصلاح‌طلبان است که حتي در حدواندازه ظاهري هم نتوانسته‌‌اند تغيير و تحولي در ادبيات و گفتمان سياسي‌شان ايجاد کنند. نه در تغيير چهره‌ها و نه در فرايند نوسازي گفتمان سياسي، آنان نتوانسته‌اند دست‌کم به اندازه اصولگرايان خودي نشان‌ دهند.


ضرورت پوست‌اندازي اصلاح‌طلبان نه يک مانور تبليغاتي است و نه يک ژست سياسي بلکه تنها شانس بقاي سياسي‌شان است. آنان در قبال عملکرد «فراکسيون اميد» در مجلس دهم سکوت کردند. در قبال عملکرد دولت دوم آقاي روحاني با وجود نقششان در ترغيب مردم به شرکت در انتخابات ارديبهشت 96 همچنان به سکوتشان ادامه دادند. حوادث و رويدادهاي مهمي در سال‌هاي اخير در کشور به وقوع پيوست؛ مانند ناکامي برجام، اعتراضات دي‌ماه ۹۶ و آبان‌ماه 98 که اصلاح‌طلبان در قبال تمامي آنها سکوت کردند يا به گفتن کليشه‌هاي تکراري و کلي بسنده کردند. شعار «اصلاح‌طلب، اصولگرا ديگه تمومه ماجرا»، هم نتوانست آنان را به خود آورد. حاصل شد انتخابات اسفند ۹۸ و ريزش بخش عظيمي از بدنه اجتماعي‌شان اما و باکمال تأسف هيچ حرکت و تغيير و تحول جدي از آنان ديده نشد؛ انگار جملگي آن حوادث و رويدادها در کشور ديگري اتفاق افتاده.
اگر تدبير «چه بايد کرد؟» و پوست‌اندازي در وضعيت اصلاح‌طلبان به‌صورت عاجل صورت نگيرد، آن‌قدرها طول‌ نخواهد کشيد که از دوم خرداد و اصلاحات به‌جز نامي در تاريخ ايران بعد از انقلاب چيز ديگري باقي نخواهد ماند.

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره