سرمقاله فرهیختگان/ بایستههای خبرنگاری در تراز انقلاب

فرهيختگان/ « بايستههاي خبرنگاري در تراز انقلاب » عنوان يادداشت روزنامه فرهيختگان به قلم سپهر خلجي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
فردا روز خبرنگار است. حرفه و هنري که بهدليل اثرگذاري بر دلها و ذهنها ازجمله مهمترين، موثرترين و تخصصيترين مشاغل محسوب ميشود که ارتباط نزديکي با روانشناسي، جامعهشناسي، هنر، هوش و استعداد و علم ارتباطات دارد. خبرنگار بهواسطه حرفه و تخصصش و بسته به اينکه چگونه به اين عرصه بنگرد و بينديشد، ميتواند جريانساز، تبيينگر، روشنگر، عدالتطلب، ظلمستيز، فرصتساز و... باشد. واقعيت اين است که روزنامهنگاري و خبرنگاري امروز ما دچار آسيبهاي پايهاي است و اين حرفه متناسب با حقيقت خود توسعه نيافته. شايد بخشي از اين اتفاق ناشي از کمتوجهي مديران به اين عرصه تخصصي و عدم سرمايهگذاري لازم در آن بوده است. بسياري از کشورهاي پيشرو در روزنامهنگاري، سالهاست که اين هنر و حرفه را بهصورت پايهاي آموزش ميدهند. هنرستان و مدارس حرفهاي روزنامهنگاري در برخي کشورهاي اروپايي و آمريکاي شمالي که بيش از نيمقرن سابقه دارند گوياي اهميت اين حرفه در نگاه آنان است. تسلط بر جريان خبري بينالمللي، توان جريانسازي رسانهاي، مرجعيت داشتن بنگاههاي اطلاعرساني و... همه و همه ناشي از درک ديرين اهميت موضوع و سرمايهگذاري طولانيمدت در تربيت نيروي انساني و بهرهگيري از تکنولوژي در عرصه رسانه است. اينکه چرا تاکنون و بهرغم برخي پيشرفتهاي خيرهکننده در برخي زمينهها، در حوزه رسانه نتوانستهايم به توسعه و پيشرفت مطلوب و در تراز آرمانهاي انقلاب دست يابيم، محل تامل و توجه جدي است. اگر بخواهيم به موضوع از منظر آسيبشناسانه نگاه کنيم، چند توصيه خواهيم داشت:
1) ضرورت سرمايهگذاري پايهاي در پرورش کادر رسانه: از خلأهاي جدي، بيتوجهي نظام آموزشي کشور به آموزشهاي پايهاي فنيوحرفهاي در عرصه رسانه و از دوران قبل از دانشگاه است. اگر ميخواهيم در اين زمينه موفق عمل کنيم حتما بايد به آموزشهاي پايهاي در حوزه رسانه توجه و آن را از دوره متوسطه آغاز کنيم. دانشآموز ما در دوره هنرستان تخصصي علاوهبر آموزشهاي عمومي و موظف، بايد به فراگيري علمي و عملي روزنامهنگاري، خبرنگاري، چندرسانهاي، تدوين، فيلمبرداري، عکاسي و... بپردازد و همچون يک پزشک عمومي هنگام فارغالتحصيلي بهصورت عملي و عمومي با فنون و ابزارهاي موردنياز اين حوزه آشنا شود.
2) جذب نوجوانان بااستعداد، باهوش و علاقهمند: حقيقتا عرصه روزنامهنگاري-خبرنگاري نيازمند هوش و هنر و علاقه است، عنصر کمبهره از هوش و يا فاقد هنر و انگيزه، مناسب اين رشته نيست که درصورت عدمبرخورداري از شاخصهاي گفتهشده با خيل فارغالتحصيلاني مواجه خواهيم بود که درعين داشتن مدرک اما استعداد کار حرفهاي را نداشته و از اثرگذاري و بازدهي لازم برخوردار نيستند.
3) توجه جدي به آموزش زبان خارجي در اين حرفه: از نيازهاي جدي در حرفه روزنامهنگاري و خبرنگاري آشنايي حداقلي با يک زبان خارجي است. واقعيت آن است که امروز اگر خبرنگاري به يک زبان خارجي در حد مکالمه و درک مطلب تسلط نداشته باشد هرچقدر هم که در کار خود حرفهاي باشد باز هم دچار نقصان است. ناتواني در فهم آخرين تحولات بينالمللي، عدمدسترسي به منابع دستاول و وابسته شدن به اخبار ترجمهاي ازجمله عوارض و مشکلات فراروي يک خبرنگاري است که زبان نميداند و طبيعي است خبرنگاري هم که در پيگيري موضوعات مهم نيازمند ترجمه ديگران بنشيند نميتواند پيشرو باشد.
4) پرورش عناصر پرسشگر و مطالبهگر: وظيفه مهم رسانه در تراز انقلاب مطالبهگري از جايگاه امر بهمعروف و نهيازمنکر و پاسخگو کردن مسئولان به نفع مطالبات مردم و آرمانهاي انقلاب اسلامي است. بالاترين شأن براي يک مسئول در نظام اسلامي بايد خدمتگزاري و نوکري مردم و عمل براساس عدل و قانون باشد، هر جا اين اصول نقض شد، رسانه انقلابي بايد فرياد بزند. رسانه انقلابي بايد صداي مردم باشد و عالمانه، محققانه و با صراحت از طرف مردم مطالبهگري کند. بديهي است با اين رويکرد نيازمند پرورش عناصري پرسشگر و مطالبهگر در سپهر رسانهاي هستيم، خبرنگاري که انشابنويس باشد ثمري براي انقلاب نخواهد داشت.
5) آموزشهاي بصيرتي در کنار دروس تخصصي: خبرنگار انقلابي بايد از شرايط کشور، وضعيت منطقه و جهان، تحليل کلان و حقيقي داشته باشد. امروز، رسانه مهمترين ابزار نظام سلطه در ايجاد باور و رفتار مطلوب خود در ملتها و همچنين عاديسازي و حقنمايي از رفتارهاي سلطهجويانه است. در اين شرايط رسانه تراز انقلاب بايد ابزار موثر جبهه حق در برانداختن نقاب تزوير از چهره جريان سلطه باشد. خبرنگار و روزنامهنگار انقلابي اگر رسالت و مسئوليت خود را درست بشناسد، عملا سرباز خط مقدم است و در اين صحنه پرهياهو، کار رسانه و خبرنگار انقلابي کمتر از رزمنده مدافع امنيت نخواهد بود، زيرا بخش مهمي از نبردهاي امروزي، جنگ روايتها و تفسير دادن از تحولات است. رسانه انقلابي بايد بهدرستي نقشه دشمن را روايت کند و راه مقابله با آن را نشان دهد. با وجود اين معيار، رسانه انقلابي نه در تحولات خارجي گرفتار و مبهوت روايت رسانههاي جريان سلطه ميشود و نه در تحولات داخلي گرفتار رودربايستي و تعارف با اصحاب قدرت و ثروت. تربيت نسلي از روزنامهنگاران و خبرنگاراني که اينگونه بينديشند و عمل کنند قطعا نيازمند آموزشهاي بصيرتافزاست.