سرمقاله ایران/ تحریف؛ روایت شکست و ناکارآمدی

ايران/ « تحريف؛ روايت شکست و ناکارآمدي » عنوان يادداشت روزنامه ايران به قلم عليرضا معزي(معاون ارتباطات دفتر رئيس جمهوري) است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
ايـــــــن فقــــــــــــط پيــشبينيناپذيري ترامـــپ و دکترين خروجش از معاهدات جهــــــاني نبود کـــه مخل منافع ملي ما شد بلکه چتر او بر ســـــرِ ايرانستيزترين چهرههاي واشنگتن بود و هست که سبب شده در سه سال گذشته، ايران هدف کارزار فشار حداکثري ايالات متحده باشد. دولت ترامپ، ضد ايرانيترين چهره ايالات متحده را نمايندگي ميکند و اين بدان معناست که فارغ از اينکه چه دولتي در تهران بر سر کار باشد، ايران نه به عنوان يک دولت و نه حتي به معناي يک حاکميت که به معناي يک سرزمين با خطر امنيتي مواجه شده است. خروج از برجام، تحريم يکجانبه و فشار حداکثري دولت ايالات متحده گرچه به تسليم ايران و فروپاشي اقتصادش منتهي نشده و نخواهد شد اما زخمهاي اين جنگ تمامعيار، بيترديد دردآور و آزاردهنده است.
در تقابل با جريان تحريم و تحريف که هوشيارانه و داهيانه از سوي مقام معظم رهبري طرح شده، بايد واقعبينانه عامل «تحريم» را در تحليل شرايط کنوني در نظر داشت. رويارويي با عريانترين شکل جنگ اقتصادي، هزينههاي غيرقابل چشمپوشي را در معيشت و جريان زندگي عادي شهروندان به دنبال دارد که ناديده گرفتن آن، پايهگذار تحريف در روايت از ايران امروز خواهد بود. تحريف به دنبال القاي «شکست» به شهروندان ايراني است، شکستي که اميد و اعتماد بهنفس را از ملت ميگيرد و انگيزهها را کمرنگ خواهد کرد.
وقتي در روايتي غيرواقعي و البته خطرناک از شرايط کنوني، افکار عمومي از تأثيرات مخرب تحريمها منحرف و صرفاً به سوي ناکارآمدي دولت و ساختار اجرايي هدايت ميشود بيش از هر زماني روايت شکست، دروني خواهد شد و اميد از دست خواهد رفت. وقتي ميدانيم که ايرانستيزان از واشنگتن تا تلآويو و رياض به دنبال فروپاشاندن اقتصاد و امنيت ايران تنها در چند ماه بودهاند اما اقتصاد ايران توانسته تاکنون تاب آورد و دولت حتي با وجود همزماني با ابربحراني همچون کرونا، نيازهاي ضروري جامعه را تأمين نمايد، وقتي ميدانيم دولت ترامپ در رسيدن به آنچه تصور ميکرده ناکام مانده است اصرار بر ناکارآمدي دولتي که در صف مقدم ميرزمد جز القاي شکست نخواهد بود. دولت دوازدهم هم بسان دولتهاي دهه شصت، دولت جنگ است؛ جنگي که فشار اقتصادياش بر دولت حتي از جنگ هشت ساله هم فراتر رفته. تحريف، گاهي واژگون کردن دريچه نگاه به مسأله است. ميشود در روايتي واقعي از ناکامي ايرانستيزان در رساندن ايران به فروپاشي گفت و البته از شکست تحريم هرچند با هزينههاي غيرقابل کتمان؛ ميشود در هنگامههاي سخت تاريخ معاصر، روايت پيروزي را به افکار عمومي ارائه داد و به شهروندان آگاهي بخشيد که تابآوري ايران به شکست خصمانهترين رويکردها انجاميده. اما ميشود در روايتي ديگر، عامداً عامل بيروني تحريم و کارزار فشار حداکثري را سانسور کرد و شرايط اقتصادي سخت کنوني را صرفاً متوجه ناکارآمدي دولت و دستگاه اجرايي کشور دانست و نهايتاً به منافعي کوتاهمدت در سياست داخلي هم دل بست. در اين جنگ روايتها، جريان تحريف، روايتي ضد منافع ملي را ارائه ميدهد؛ روايتي که تسليمناپذيري ايران در مواجهه با تحريمها را برنميتابد و روايتي که اساساً تابآوري دولت و ملت را ناديده ميگيرد. تحريف به هيچ روي، پيروزي را براي دولت و ملت ايران متصور نيست چراکه در اعتراف به هر شکلي از پيروزي ناچار بايد از القاي ناکارآمدي عقب بنشيند. تحريف، روايت شکست است چه بلندگوي تحريف در داخل باشد و چه در خارج. در اين ستيز روايتها، اگر شرايط فعاليت دولت دوازدهم در غبار تحريف، محو گردد، هر روايتي، روايت ضدملي خواهد بود و در پي ارضاي منفعتي فروملي. ماجراجويي با منافع ملي، بازي خطرناکي است. از دشمن انتظاري نيست اما از معارضان و منتقدان هموطن انتظار ميرود که با هر درجهاي از واگرايي با دولت مستقر، روايتگران «شکست» يک ملت نباشند و با هر سطحي از تضاد با دولت کنوني، به مبلغان جريان تحريف بدل نشوند. القاي غيراخلاقي و غيرمنصفانه ناکارآمدي آن هم در سختترين تحريمهاي معاصر و در جنون يکجانبهگرايي ايالات متحده، آنهم وقتي ميدانيم که جداسازي اقتصاد از نفت چقدر سخت و پيچيده است، وقتي ميدانيم که توأماني کرونا و تحريم چقدر فرساينده است، تعبيري جز تحريف نخواهد داشت.
تحريف، کيمياي وارونهاي است که کاميابيها و توانمنديها را، پيروزي را، و اميد را به شکست بدل ميکند. جريان تحريف در تکاپوست تا مخاطب روايتهايش از ياد ببرد که ايران آغازگر نقض پيمان و ماجراجوي اين منازعه نبوده است و اتفاقاً آخرين سنگر چندجانبهگرايي و وفاي به عهد است؛ تحريف در تمناي آن است که مخاطبش به ياد نياورد که دولت، ايستادگي را به وقت ايستادگي و صلح را به وقت صلح به جاي آورده است. تحريف در سوداي آن است که همه روايتها به شکست منتهي شود و همه چراها با ناکارآمدي دولت پاسخ داده شود.