نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

روایت اهوازی ها از گرما و شرجی

منبع
اعتماد
بروزرسانی
روایت اهوازی ها از گرما و شرجی

اعتماد/ متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست

زهرا چوپانکاره/ حدود هفت سال پيش بود که «ع» مي‌گفت آرزويش اين است که از اينجا برود. «اينجا» آن موقع اشاره به آبادان داشت. «ع» بچه خوزستان بود،‌ زاده آبادان و خيلي وقت بود که فکر رفتن داشت، فکري که تابستان‌ها پررنگ‌تر مي‌شد. اين حرف را هم تابستان بود که مي‌زد، وسط اين نقشه کشيدن براي رفتن به جايي که اينقدر گرم نباشد ازدواج کرده بود، بچه‌دار شده بود و وقتي داشت مي‌گفت ديگر همين چند ماهه مي‌روم، بچه دومش را انتظار مي‌کشيد. رفتن براي او به معناي مهاجرت به خارج از مرزها نبود، فقط دنبال جايي مي‌گشت که هوا خنک‌تر باشد. براي همين همه فکرش شده بود کوچ به همدان. همدان خوب بود، همدان خنک بود. «ع» هيچ‌وقت به گرماي تابستان و شرجي هوا عادت نکرده بود. حالا سال‌ها بعد، شبکه‌هاي اجتماعي آنقدر صداهاي مختلف را در مورد موضوعات مختلف به گوش‌ مي‌رسانند که مي‌بيني اين گرماي هوا فقط دغدغه «ع» نبوده، بحثي است که حالا با قطع شدن‌هاي برق (و به تبع آن از کار افتادن پمپ‌هاي آب) و سخت‌تر از سخت شدن زندگي روزمره مردم خوزستان، تبديل به يکي از دغدغه‌هاي هميشگي خوزستان شده. دو هفته قبل‌تر انفجار و آتش‌سوزي ترانس برق در محله کيانپارس اهواز يکي از همين موضوعاتي بود که فيلم و خبرش در شبکه‌هاي اجتماعي ميان کاربران خوزستاني دست‌ به دست شد. مي‌گويند اين آتش گرفتن ترانس‌هاي برق حاصل گرما است و بالا رفتن ميزان مصرف برق. حالا اين ميزان مصرف را مي‌شود کنترل کرد؟ مردم اصلا راهي براي مصرف کمتر کولرهاي گازي در فصل گرما دارند؟ سازمان يا انجمن مردم نهادي هست که فکري براي به تعادل رساندن گرما و نحوه مصرف انرژي در شهري مثل اهواز داشته باشد؟ اصلا مردم خوزستان به اين دما و هوا قرار است عادت کنند که توقع مصرف متعادل از آنها داشت؟ اينها سوالاتي هستند که سه نفر از ساکنان اهواز به آنها پاسخ داده‌اند؛ يک گرافيست، يک راننده و يک فعال مدني. 

«زمان پدر و مادرهاي ما که کولري در کار نبود اما چيزهايي که از آنها مي‌شنويم اين است که شايد شدت گرما هم اينقدر نبوده. آن موقع همه‌چيز راحت پيش مي‌رفت اما الان به نظر اين شرايط بي‌ارتباط به شرايط زمين و گرمايش نيست. با اين حال اگر فشار شرايط مالي نبود که آدم مي‌گفت ظهر مي‌روم خانه و استراحت مي‌کنم اما همين حالا (ساعت 30: 3 بعدازظهر) که داريم صحبت مي‌کنيم من در کارگاه مشغول کارم و گرما هم بي‌داد مي‌کند.» نيما گرافيست است و از زماني که کار تبليغات و گرافيک با وضعيت اقتصادي فعلي به رکود خورده و بخش عمده‌اي هم به سمت شبکه‌هاي مجازي سوق پيدا کرده، بيشتر مشغول کار روي ساخت محصولات چوبي و فلزي است. کارگاه‌ها اغلب به خاطر مساحت زياد ديگر با کولرهاي گازي هم نمي‌توانند به جنگ دما و شرجي هوا بروند: «هفته قبل که اوج شرجي خوزستان و اهواز بود، دما و رطوبت آنقدر بالا رفته بود که چند تا از کارگاه‌هاي مشابه کارگاه ما چهار روز هفته را تعطيل کردند چون واقعا دوام نمي‌آوردند. اين کارگاه‌ها آنهايي هستند که کولر هم ندارند؛ معمولا يک سوله هستند و در سايه کار مي‌کنند اما الان ديگر آن سايه ملاک نيست چون گرما به جايي مي‌رسد که قابل تحمل نيست.» 
پدر و برادر نيما هر دو بازنشسته صنعت برق هستند. براي همين به نظرش تمام باري که روي شبکه برق در خوزستان وارد مي‌شود هم ناشي از تلاش براي مبارزه با گرما نيست چون شهروندان بايد بدانند که در اين ساعات اوج مصرف دست‌کم از استفاده ساير وسايل برقي پرهيز کنند: «يک بخش فرهنگي هست که البته در کل کشور مشکل دارد. من که پدر و برادرم تمام عمرشان در صنعت برق بوده‌اند و مي‌گويند وقتي پيک مصرف برق است يک سري وسايل پرمصرف را استفاده نکن و اين شده يک فرهنگ. من در خانه خودم هرقدر هم نياز فوري به شستن لباس داشته باشم مي‌گذارم از ساعت پيک خارج شويم بعد ماشين لباسشويي را روشن کنم. اما همين را بخواهي فرهنگ کني خيلي کار سختي است. البته سوي ديگر هم اين است که رسيدگي‌هايي که به صورت روتين بايد در مورد تجهيزات و شبکه برق انجام شود به موقع انجام نمي‌گيرند. وقتي اين رسيدگي‌ها به موقع نباشد ايجاد مشکل مي‌شود. حدود يک ماه پيش يک ترانس برق نيروگاه زرگان ترکيد و آتشسوزي‌اش سروصدا کرد. چرا؟ چون عدم رسيدگي به موقع اين مشکل را ايجاد کرده بود. يعني وقتي روساي يک سيستمي برنامه روتين رسيدگي را انجام ندهند اين مشکل به وجود مي‌آيد.»


معادله گرما و معيشت

«چي بگم؟ مجبوريم. بايد زندگي‌مان را بگذرانيم. گرما که زياد مي‌شود توي خانه دم مي‌پيچد. آن موقع ما مي‌رويم خانه آقام.» توفيق راننده آژانس است. گرماي هواي شهرش اصلا جوري نيست که خواسته باشد در اين 30 و چند سال زندگي به آن عادت کرده باشد. حالا وقتي شرجي هوا داخل خانه را هم تصرف مي‌کند گاهي دست به کوچ‌هاي کوتاه مي‌زنند، مي‌روند خانه پدري‌اش که کمي از مرکز گرما و شرجي خود اهواز فاصله دارد. در شهر هم که باشند به قول او هر خانه‌‌اي شايد سه چهار تا کولر گازي داشته باشد چون جز آن باشد مردم گرما را نمي‌کشند. در حالي که خاطراتش از زمان کودکي و نوجواني به او مي‌گويند که هميشه هم هوا و اوضاع اين‌طور نبوده است: «خانم جان قبلا اوضاع خيلي با الان فرق داشت... خيلي... خيلي. قبلا زمستان يک کاسه آب که مي‌گذاشتيم بيرون يخ مي‌زد اما حالا ديگر چنين چيزي نمي‌بيني.» 
هرچند به قول توفيق، اوضاع «خيلي خيلي» با گذشته فرق کرده اما از قضا عمل به آن رسم قديمي تا ظهر کار کردن و بعد (با اوج گرفتن گرما)، پناه بردن به سايه خانه حالا دارد سخت‌تر مي‌شود. بستگي دارد که آن روز چقدر کار کرده باشي و اينکه در اين شرايط مي‌تواني به خودت چند ساعتي استراحت از آفتاب تابستان بدهي يا نه: «بستگي به درآمد راننده يا کاسب دارد. اگر درآمدش کم باشد مي‌ماند بيرون و کار مي‌کند تا خرجي‌اش را دربياورد. با اين وضع مملکت که مي‌بينيد هر چه هم درآوري باز خرج و مخارجت زياد است. هرقدر هم کار مي‌کنيم نمي‌صرفد.» آنچه اين راننده اهوازي در دور و بر خودش ديده اين است که مردم به اين آب و هوا که دارد گرم‌تر و سخت‌تر هم مي‌شود عادت نمي‌کنند. به نظرش آدم‌ها يا به خاطر اينکه به خود زندگي در آنجا عادت کرده‌اند نمي‌توانند دل بکنند يا به خاطر اينکه جاي ديگر منبع درآمدي ندارند. اگر فرصتي دست بدهد و کمي خيال از بابت حقوق راحت باشد، هستند کساني که کوچ مي‌کنند به سمت جايي که گرما و شرجي (و احتمالا مجموع شرايطي که زندگي در خوزستان را شايد سخت‌تر از برخي استان‌هاي ديگر کند) اينقدر اذيت نکند. يعني خودتان کسي را مي‌شناسيد که به خاطر وضعيت هوا و سختي زندگي از اهواز رفته باشد؟ ‌«همين دو هفته پيش، طرف به محض اينکه بازنشسته شد دست زن و بچه‌اش را گرفت و رفت کرج.»

گرما و شرجي ماندگارتر شده است
قاسم آل‌کثير، فعال مدني است و ساکن اهواز اما بحث گرما و شرجي که پيش مي‌آيد ديگر به نظرش نمي‌آيد که کمپين صرفه‌جويي و از اين قبيل اقدامات حمايت از محيط‌زيست جواب دهد چون مقياس گرما و رطوبت ديگر قابل قياس با قبل نيست: ‌«مدني براي مصرف کمتر نه هشتگي تعريف شده و نه حرکتي از سوي نهادهاي شکل گرفته چون اصلا نمي‌شود کمتر مصرف کرد. با اين هوا، آنهايي که يک کولر هم داشته‌اند بايد بکنند دو کولر و چون قانوني هم در اين مورد نيست سازمان محيط زيست هم به نظر نمي‌رسد خودش را موظف به انجام کاري در اين حوزه بداند.»
اين گرماي همين حالا در سال 99 و سال‌هاي اخير از نظر او قطعا شباهتي با خاطراتش از سال‌هاي کودکي و نوجواني ندارد و علتش را هم البته مي‌داند، اصلا همين که کارون در وضعيت بدي قرار گرفته نشان مي‌دهد که کاسته شدن از منابع آبي مي‌تواند منجر شود به تغييرات دما در منطقه: «قبلا در بخش غيزانيه دو تالاب داشتيم، هورهاي شريفيه و منصوره که اين دو تالاب محلي در فصل‌هاي مختلف به صورت طبيعي آبگيري مي‌شدند اما هر دو حالا خشک شده‌اند. قبلا نخلستان‌ها و باغات زيادي که اطراف اهواز بوده و الان ديگر اصلا از آنها خبري نيست و حتي تالاب‌هاي مهم استان مثل شادگان و هورالعظيم هم که در سال‌هاي گذشته به مشکل خوردند. خب دما در کنار تالاب‌ها به نسبت جاهاي ديگر کمتر است و خشک شدن و کم آب شدن‌شان دست به دست هم مي‌دهد تا موقعيت جغرافيايي ما تبديل به يک موقعيت خشک شود. وقتي خشک شد، دمايي که معروف به دماي احساسي است به نسبت دماي اعلام شده، تفاوت زيادي پيدا مي‌کند يعني انسان دمايي را حس مي‌کند که خيلي بيشتر از دمايي است که اعلام مي‌شود.»
حالا به موازات اين کاسته شدن از منابع آبي و کاهش پوشش گياهي، شهرداري و سازمان‌هاي مسوول هم فکر چنداني براي ايجاد تعادل با ايجاد سرانه بيشتر فضاي سبز شهري نکرده‌اند: «پايين بودن سرانه فضاي سبز در اهواز به عنوان يک کلان‌شهر هم بي‌تاثير نيست. اصولا آماري که شهرداري مي‌دهد شامل بولوارها و چمن‌هاي پارک‌هايي است که تراکم درخت و پوشش گياهي ندارند، در صورتي که سرانه فضاي سبز به نسبت پارک‌هاي محله‌اي و با احتساب پوشش درختي و گياهي محاسبه مي‌شود. اين هم از نکاتي است که باعث شده تا شهر اهواز تبديل به يک شهر خشک و گرم شود. خدمات شهري هم انگار براي اين معضل برنامه‌اي پيش‌بيني نکرده و مثلا هيچ‌ برنامه‌ريزي براي سرپوشيده کردن بازارها يا حتي مجهز کردن ناوگان شهري نداشته است. نديده‌ايم بازار با اين تراکم بالا تبديل شود به بازار مسقف، يا اگر بازار مسقفي راه افتاده هنوز بهره‌برداري نشده و اينها مسائلي است که سبب شده تاثير مستقيم روي تاب‌آوري مردم داشته باشند و اينکه دماي منطقه هم بيشتر شود. «همه اينها کنار هم سبب شده تا از نظر خود او تابستان نه فقط گرم و شرجي باشد که اين گرما و شرجي تداوم پيدا کند و کش بيايد: ‌«يک تفاوت ديگر از گذشته تا امروز اين است که در گذشته از 20 روز در تابستان ممکن بود دو روز شرجي شود و بعد شرجي شکسته مي‌شد و به حالت عادي برمي‌گشت اما الان شرجي و افزايش دما تداوم بسيار بيشتري پيدا کرده و به هفت، هشت روز مي‌رسد. همين حالا در اهواز يک روز ساعت 6 عصر را به خاطر دارم که دما به 50 درجه رسيد در صورتي که قبلا دم عصر هوا کاملا متعادل مي‌شد و اگر شرجي بود ديگر تا ظهر شکسته مي‌شد اما حالا تداوم اين حالت يکي از مسائل مشکل‌سازي شده که فکر مي‌کنم جامعه (خوزستان) نتوانسته با آن هماهنگي پيدا کند.» عادت نکردن طبيعي است، اصلا شرايطي ثابتي نبوده است که کسي بخواهد به آن عادت کند، فقط اتفاقات محيط‌زيستي و نوع نظارت‌ها و برنامه‌ريزي‌ها و بعد بالا رفتن بار شبکه برق و قطعي‌هاي برق و آب و غيره سبب شده تا زندگي تابستانه مردم از آنچه بوده هم سخت‌تر ‌شود: «اخيرا غير از آن ترانس برقي که در کيانپارس منفجر شد، در منطقه شهرک دانشگاه هم همين اتفاق را داشتيم و قبل‌تر هم در نيروگاه برق منطقه زرگان همين اتفاق را ديديم. در اين فاصله کوتاه به خاطر دماي بالا شاهد انفجار ترانس‌هاي برق در چند منطقه بوديم و بعد در اين دما برق قطع مي‌شود و در اهواز قطعي برق يعني قطع شدن آب چون همه خانه‌ها بلااستثنا اعم از ويلايي و آپارتماني از پمپ آب استفاده مي‌کنند. واقعا شرايط سختي را مردم اهواز تجربه مي‌کنند.» 
آل‌کثير بعد از تمام شدن صحبت‌هايش پيغامي مي‌فرستد. با همه سختي‌ها و گرما و شرجي خوزستان يادتان باشد که به هيچ‌کس به اندازه جامعه کارگري فشار نمي‌آيد: «الان و در اين شرايط بايد در مورد لزوم توجه بيشتر به جامعه کارگري صحبت کنيم. جامعه کارمندي در رفاه نسبتا مناسبي است اما کارگران نياز به توجه بيشتري دارند.» کارگراني که در روزهاي سخت تابستان خوزستان خيلي وقت‌ها سايه همان کولرهاي گازي را هم بر سر ندارند.
 
هرچند به قول توفيق، اوضاع «خيلي خيلي» با گذشته فرق کرده اما از قضا عمل به آن رسم قديمي تا ظهر کار کردن و بعد (با اوج گرفتن گرما)، پناه بردن به سايه خانه حالا دارد سخت‌تر مي‌شود. بستگي دارد که آن روز چقدر کار کرده باشي و اينکه در اين شرايط مي‌تواني به خودت چند ساعتي استراحت از آفتاب تابستان بدهي يا نه: «بستگي به درآمد راننده يا کاسب دارد. اگر درآمدش کم باشد مي‌ماند بيرون و کار مي‌کند تا خرجي‌اش را دربياورد. با اين وضع مملکت که مي‌بينيد هر چه هم درآوري باز خرج و مخارجت زياد است. هرقدر هم کار مي‌کنيم نمي‌صرفد.»
 

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره