عادیسازی روابط نیاز متقابل اعراب و امریکا

ايران/متن پيش رو در ايران منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
قاسم محبعلي/ عاديســــازي روابــط اعراب با اسرائيل، روندي چند دههاي است که اکنون شتاب گرفته است. علت اصلي آن نيز انتخابات ماه نوامبر امريکا است. دولت دونالد ترامپ بويژه در شرايط کرونا فاقد دستاورد داخلي قابل توجهي است. بنابراين رئيس جمهوري امريکا براي راهيابي مجدد به کاخ سفيد، نيازمند آن است که دستاورد خارجي قابل توجهي به دست آورد که بتواند آن را به لابيهاي مختلف سياسي در کشورش عرضه کند. در اين بين مصالح مشترکي هم بين برخي کشورهاي عربي خاورميانه و اسرائيل براي حفظ ترامپ در کرسياش وجود دارد.
حاصل نيازهاي ترامپ، جناح عربستان و نتانياهو، عاديسازي روابط شماري از کشورهاي عربي با اسرائيل است. اگر به عقب و به دوره رياست جمهوري اوباما بر گرديم ميبينيم نه اسرائيل رابطه خوبي با کاخ سفيد آن زمان داشت و نه عربستان. اما هر دوي آنها در دوره رياست جمهوري ترامپ توانستند در حلقه متحدان او در خاورميانه قرار گيرند. در بين اين دو، اگر ترامپ شکست بخورد شرايط براي عربستان دشوارتر خواهد بود. عربستان قتل خاشقچي را در کارنامه خود دارد. همان طور که در کتاب اخير باب وودوارد درباره ترامپ فاش شده است، در پي وقوع اين قتل، زماني که نمايندگان حزب دموکرات در کنگره امريکا به دنبال مجازات رياض بهخاطر اين ترور بودند، اين ترامپ بود که به ياري رياض رفت و به مجلس نمايندگان امريکا اجازه نداد اقدامي عليه رياض انجام دهند. در تبليغات انتخاباتي ماههاي اخير دموکراتها هم، بدون اينکه به نام عربستان اشاره شود، اعلام شده است که ما مثل ترامپ به برخي حاکمان خاورميانه چک سفيد امضا نميدهيم و از ديکتاتورهاي اين کشورها حمايت نميکنيم. اين جملات گوياي آن است که منظور و مقصود آنها از اين حاکمان عربستان و بويژه محمد بن سلمان است. از همينرو بن سلمان نگران آن است که با شکست خوردن ترامپ، ديگر بار با پرونده خاشقچي درگير شود و با بازگشت برجام، کشورش ديگر بار در محاق قرار گرفته و در رقابتهاي منطقهاي با ايران جا بماند. نتانياهو هم در وضعيت مشابهي است. او هم روابط خوبي با کاخ سفيد اوباما نداشت و اختلافات گستردهاي داشتند و در برخي موارد حتي اقداماتي در امريکا صورت گرفت که خلاف ميل و خواستههاي تلآويو بود. اما بعد از روي کار آمدن ترامپ، شرايط تغيير کرد و تل آويو و کاخ سفيد روابط خوبي برقرار کردند. اين ترامپ بود که با انتقال سفارتش از تلآويو به قدس اين شهر را به عنوان پايتخت اين رژيم به رسميت شناخت و انضمام جولان و بخشهاي مهمي از کرانه باختري را پذيرفت و از شهرک سازيهاي اسرائيل حمايت کرد تا نتانياهو بتواند در انتخابات پارلماني رأي بيشتري به دست آورد. در حالي که با شکست ترامپ و روي کار آمدن دموکراتهايي که مخالف اين مسائل هستند، شرايط براي نتانياهو نيز سختتر از قبل ميشود. از همينرو اسرائيل، عربستان و کشورهاي کوچک حاشيه خليج فارس، خواهان ابقاي ترامپ در سمت رياست جمهوري امريکا هستند.
از ديگرسو نبايد از نظر دور داشت که عاديسازي روابط با اسرائيل دو قطبي موجود در خاورميانه را تشديد ميکند. قطر هرچند روابط غير رسمي با اسرائيل دارد اما بهخاطر اينکه نه تنها در جناح عربستان نيست که روياروي آن قرار دارد و همچنين مناسبات خوبي که با ايران دارد و هراسي مشابه وليعهد سعودي از برتري ايران در منطقه ندارد، تاکنون تمايلي به عاديسازي روابط با اسرائيل نشان نداده است. همانطور که عمان دليلي براي دست زدن به چنين اقدامي نميبيند. همانطور که اگر ترامپ با استفاده از تاکتيک ايرانهراسي، عربستان را به سمت خود نميکشيد، عربستانيها نيز خود را نيازمند مديريت بحراني که وجود ندارد، نميديدند و وارد چنين معاملهاي نميشدند. به جرأت ميتوان گفت، کشورهاي عربي که عاديسازي روابط را اسرائيل را امضا کردند، اگر از اين هراس خارج شوند، ممکن است روند معکوسي را در پيش گرفته و از راه رفته بازگردند.