سرمقاله وطن امروز/ حس بیدولتی بدتر از شرایط جنگی

وطن امروز/ « حس بيدولتي بدتر از شرايط جنگي » عنوان يادداشت روزنامه وطن امروز به قلم کميل نقيپور است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
رئيسجمهور روز گذشته در جلسه هيأت دولت گفت ايران از سال 97 در جنگ اقتصادي قرار دارد. وي از مردم خواست اين جنگ را باور کنند و بدانند مسؤولان اقتصادي کشور در 2 سال و نيم گذشته در حال فداکاري هستند. وي همچنين گفت: البته در جنگ هم شکست و هم پيروزي وجود دارد. پيامبر و اميرالمومنان هم در جنگ احد و خندق مجروح شدند و حمزه سيدالشهدا به شهادت رسيد. ما ابتدا بايد باور کنيم در يک جنگ هستيم و همچنين باور کنيم بار جنگ تنها بر دوش دولت نيست؛ نبايد عدهاي کنار بنشينند و بگويند اگر دولت آنگونه رفتار ميکرد بهتر بود.
منظور حسن روحاني از شرايط جنگي شرايط صرفا تحريمي نيست بلکه او مدعي است در 2 سال و نيم گذشته شرايطي در نتيجه سياستهاي آمريکا براي ايران به وجود آمده که با زمان قبل از آن متفاوت است: «ملت دقت کنند ما از سال ۵۹ تحريم اقتصادي داشتهايم اما جنگ اقتصادي از ۹۷ شروع شد؛ آمريکا با تمام امکانات وارد جنگ با ايران شده است».
حسن روحاني با بهکارگيري چنين جملاتي به دنبال آن است که به مردم بگويد شرايط امروز بازار از مسکن و خودرو و طلا گرفته تا کره و تخممرغ در نتيجه شرايط جنگي که آمريکا عليه ايران راه انداخته به وجود آمده است. تاکيد وي بر اين نکته که شرايط فعلي با شرايط تحريمي سالهاي گذشته متفاوت است و همچنين تاکيد بر اين مساله که در جنگ بالاخره شکست و پيروزي وجود دارد، در واقع براي عاديسازي وضعيت موجود در جامعه يا توجيهي براي آسيب ديدن زندگي مردم و کوچک شدن سفرههاي آنان به حساب ميآيد.
اما حسن روحاني که شرايط فعلي را شرايط جنگ اقتصادي ميخواند، بايد به اين 2 نکته پاسخ دهد.
1- مگر غير از آن است که حسن روحاني با ادعاي بهبود اوضاع معيشتي و برداشته شدن تمام تحريمها قدم در مسير انتخابات رياستجمهوري سال 92 گذاشت؟ حسن روحاني مدعي بود حضور وي به عنوان رئيسجمهور سبب ميشود با بستن با کدخدا، چرخهاي اقتصاد کشور را با چرخهاي سانتريفيوژها همزمان ميچرخاند. ناديده گرفتن تمام خطوط قرمز مذاکراتي که حتي به قدم زدنهاي کنار رودخانه ظريف و کري نيز کشيده شد، همه براي رقم زدن توافقي بود که از قبل آن اوضاع اقتصادي کشور بهبود يابد. اما در عمل چه اتفاقي افتاد؟ کدام يک از مشکلات اقتصادي کشور برطرف شد؟ قيمت کدام يک از کالاهاي اساسي حتي قبل از سال 97 يا همان سال جنگ اقتصادي، نسبت به سالهاي پيش از رياست حسن روحاني کاهش يافت؟ حسن روحاني از آن جهت ميگويد سال 97 سال آغاز جنگ اقتصادي بوده است که 18 ارديبهشت آن سال ترامپ خروج از برجام را اعلام کرد. روحاني با زبان کنايه و اشاره ميگويد کنار زده شدن برجام از سوي آمريکا دليل شرايط نابسامان اقتصادي و... اين روزهاست اما مگر غير از اين است که قيمت ارز و دلار در پاييز 96 جهش خود را آغاز کرد و منجر به آغاز تلاطمات بازار شد؟ روحاني که معتقد است سالهاي پس از برجام سالهاي خوب و موفقي بوده است، بايد پاسخ دهد حدفاصل سال 94 يعني امضاي برجام تا سال 97 يعني خروج آمريکا از برجام و به قول حسن روحاني آغاز جنگ اقتصادي، وضعيت اقتصاد در چه حوزهاي مناسب بوده است؟ شرايط اقتصادي طي 7 سال گذشته هر سال بدتر از سال قبل يا به بيان بهتر هر ماه بدتر از ماه قبل بوده است. از سال 96 و پس از استقرار حسن روحاني در کرسي رياستجمهوري براي 4 سال ديگر، کشور شرايط نابسامان جديد و عجيبي را شاهد بود. از پاييز همان سال يعني چند ماه پس از رأي اعتماد کابينه، قيمت ارز با جهش مواجه شد. بازار در نتيجه تلاطمات ارزي بهم ريخت، لوازم خانگي با کمبود شديد مواجه شد، طلا در اوج قرار گرفت و خودرو دوران جديد خود در ايران را از همان سال شروع کرد. گويا ايران شرايط جديدي را در عرصه اقتصاد تجربه ميکرد و مردم با حس جديدي مواجه بودند؛ «احساس بيدولتي»؛ يک حس خاص شبيه حس بيدولتي.
2- حسن روحاني معتقد است مردم ميدانند که ايران در شرايط جنگ قرار دارد اما سوال اين است: مردم در شرايط فعلي حس جنگ اقتصادي دارند يا احساس بيدولتي؟
جنگ اقتصادي موضوع جديدي نيست؛ برخلاف حسن روحاني که جنگ اقتصادي را محدود به 2 سال و نيم گذشته ميکند، ايران از زمان پيروزي انقلاب در شرايط شديدترين تحريمها قرار داشته است. تحريم نفت و بانک مرکزي نيز به عنوان تحريمهاي اساسي عليه ايران از سال 90 و در قانون تحريمي سيسادا وضع شده است. اين نوشته قصد ندارد ادعاي رئيسجمهور درباره شرايط جنگ اقتصادي در زمان فعلي را زيرسوال ببرد بلکه معتقد است جنگ اقتصادي از زمان پيروزي انقلاب وجود داشته و تا زماني که ايران و آمريکا ذيل جنگ تمدني مقابل يکديگر قرار داشته باشند، جنگ اقتصادي نيز ادامه خواهد داشت. نکته اما اين است: در شرايط جنگ اقتصادي، مهم پاي کار بودن رئيسجمهور و اعضاي کابينه براي مديريت بهتر جامعه و بازار با توجه به شرايط جنگي است. مردم از شرايط تحريمي آگاهي دارند اما بيش از آنکه نگاه به تحريمها داشته باشند نگاه به وضعيت اداره جامعه توسط قوه مجريه دارند. نمونه واضح براي توضيح اين گزاره ماجراي اختصاص ارز 4200 توماني و فروش سکه در سال 97 است، يعني همان سالي که حسن روحاني معتقد است جنگ اقتصادي عليه ايران آغاز شده است. در نتيجه سياستهاي اشتباه بانک مرکزي قيمت دلار افزايش پيدا کرد و در يک تصميم يکشبه، جهانگيري خبر داد دولت براي سامان دادن بازار ارز، ارز 4200 توماني را در اختيار صادرکنندگان قرار ميدهد؛ اختصاص ارز بدون چارچوب نظارتي مناسب و بدون دستورالعملهاي مشخص کار را به جايي رساند که دادگاههاي ويژه مفاسد اقتصادي با هدف اصلي برخورد با مفاسد شکل گرفته به دليل رانتهاي ارزي، ماهها پس از اين دستور شکل گرفت يا چند تن از ذخيره طلاي کشور در نتيجه سياستهاي اشتباه به بازار طلا وارد شد اما نه تنها جلوي افزايش قيمت طلا را نگرفت بلکه با تغيير رفتار مردم و عطش شکلگرفته براي تبديل سرمايههاي خود به طلا، ميزان تقاضا نيز افزايش يافت. در ماههاي اخير نيز در زمينه خودرو و مسکن و مايحتاج عمومي، آنچه مردم حس ميکنند، حس بيدولتي است؛ قيمتها بالا ميرود، گزارشگر تلويزيون راهي بازار و مغازهها ميشود و فردا بار ديگر قيمتها افزايش پيدا ميکند؛ اين تسلسل ادامه دارد. دولت در اين زمينه چه نقشي ايفا ميکند؟ رئيسجمهور چه سياست مشخصي براي کنترل بازار دارد؟ وضعيت مسکن کي و چگونه آرام ميگيرد؟ طرح وزير پيشنهادي صنعت براي خودرو چيست؟
آقاي رئيسجمهور! حرف شما قبول و درست؛ الان شرايط جنگ اقتصادي است اما دولت به اندازه شرايط جنگي يا حتي به اندازه زماني که شرايط معمول و عادي در کشور وجود دارد، توان خود را به کار گرفته است؟