سرمقاله دنیای اقتصاد/ پرتفوی بایدن

دنياي اقتصاد/ « پرتفوي بايدن » عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم ميلاد خوش زبان است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
«بازار سهام از نااطميناني متنفر است و البته که انتخابات اوج نااطميناني است.» اين را ديويد کِلي، استراتژيست ارشد جهاني جيپيمورگان در مصاحبه اخيري که با سيانبيسي داشته است، ميگويد.
انتخابات آمريکا بهعنوان انتخابات بزرگترين اقتصاد جهان در پيش است و بازارهاي مالي در اقصي نقاط دنيا چشم به آن دوختهاند. انتخاباتي که ميتواند تمامي بازارها، از جمله بورس تهران را تحتتاثير خود قرار دهد. طبق اکثر نظرسنجيها شانس پيروزي بايدن بسيار بالاست تا جايي که در برخي از آنها فاصله وي با ترامپ دورقمي است. البته که ۲۰۲۰ سالِ ۲۰۱۶ نيست و اين عبارت يکي از تکراريترين جملاتي است که اين روزها در تحليلهاي سياسي ميشنويم. بسياري نيز انتظار دو نظرسنجياي را ميکشيدند که برنده انتخابات ۲۰۱۶ را درست حدس زده بودند. هردوي اين نظرسنجيها اينبار شکست ترامپ را برآورد کردهاند؛ بهطوريکه نظرسنجي ۲۲ اکتبر IBD/ TIPP و نظرسنجي USC به ترتيب بايدن را با ۹/ ۴ و ۱۱ درصد اختلاف پيشتاز ميدانند. اگرچه ممکن است که نسخه فعلي اين نظرسنجيها با نسخه روزهاي آتي و شب قبل از انتخابات تفاوت داشته باشد.
اکونوميست نيز براي اولين بار و در اقدامي جالب انتخابات پيش رو را مدلسازي کرده است. اکونوميست طبق اين مدلسازيها (که برآوردي از تمامي نظرسنجيهاي روزانه ايالتي، کشوري و شاخصهاي اقتصادي است) تخمين ميزند که در آمريکا يک «موج آبي» روي کار خواهد آمد؛ به اين معنا که دموکراتها نه تنها به کاخ سفيد بازخواهند گشت، بلکه حتي در مجلس نمايندگان و سنا نيز اکثر کرسيها را تصاحب خواهند کرد. روي کاغذ جو بايدن در يک قدمي رياست جمهوري است و بازارهاي مالي در حال رصد کردن نظرسنجيها هستند.
به تازگي ولز فارگو (Wells Fargo) اقدام به ايجاد دو پرتفوي بايدن و ترامپ کرده است. دو پرتفويي که به سهامداران پيشنهاد ميکند تا سبد خود را براساس پيروزي کانديداي مورد نظرشان بهينه کنند. در پرتفويي که ولز فارگو براي ترامپ تشکيل داده سهام صنايع مالي و بانکي مثل گلدمن ساکس، شرکتهاي نظامي مثل لاکهيد مارتين و همچنين شرکتهاي نفتي به چشم ميخورد؛ اما در پرتفوي بايدن شرکتهاي تکنولوژي محور مثل آمازون، اپل، گوگل و همين طور شرکتهاي سبز و دوستدار محيط زيست که از انرژيهاي تجديدپذير استفاده ميکنند، ديده ميشود؛ مثل شرکت خودروسازي تسلا.
در داخل نيز بسياري از فعالان بازارهاي مالي نظارهگر اين انتخابات هستند تا بعد از مشخص شدن نتايج اقدام به تصميمگيري کنند و البته برخي هم به پيشواز آن رفتهاند. اين روزها با سيل عظيم فايلهاي صوتي و وبينارهايي مواجهيم که به بررسي تاثير انتخابات آمريکا بر بازارهاي مالي ايران ميپردازند. آيا ميتوان در بورس تهران نيز استراتژي مناسبي در اين رابطه اتخاذ کرد؟
شواهد امر نشان ميدهد موضوع در بازار سرمايه کمي پيچيده شده است و يک تقابل آشکار وجود دارد. حجم کل معاملات کاهش يافته و بازار در بلاتکليفي انتخاباتي است، به تبع همين نااطميناني بورس هم طي هفتههاي اخير در حال افت بوده است. در برخي نظرسنجيهاي تلگرامي فعالان بازار سرمايه به لحاظ شمارش با اکثريت قاطع وزن بيشتري را به ماندگاري ترامپ ميدهند. بهعنوان نمونه در يک نظرسنجي از فعالان بورس که نزديک به ۳۰ هزار نفر شرکتکننده داشته است، ۸۵ درصد راي به پيروزي ترامپ دادهاند. اما اگر حجم پايين معاملات و صفهاي پرحجم فروش را با توجه به قيمت فعلي دلار لحاظ کنيم، ميتوان اين گونه استنباط کرد که گويي بازار سهام آمدن بايدن و به تبع آن ريزش دلار را از قبل پيشخور کرده است. از طرفي طي هفتههاي اخير دو صنعت بانکي و خودرويي هم جز چند صنعتي هستند که بيشترين دادوستد را به خود اختصاص دادهاند و ايرانخودرو نيز تبديل به رهبر بازار شده است. دو صنعت مذکور قبلا هم در روزهاي برجام مورد توجه بودهاند و به همين دليل ميتوان نتيجه گرفت که بازار از اين دو منظر بايدن را پيروز نبرد سوم نوامبر ميداند. برخي تحليلگران حتي پيشتر رشد چندروزه خودروييها و بانکيها را به خداحافظي بورسبازان با ترامپ نسبت داده بودند. البته شايد اين برداشت که ترامپ تکدورهاي خواهد شد و به همين دليل حجم بانکيها و خودروييها افزايش يافته است، ناشي از همزماني اعلام قيمتگذاري خودروييها در بورس کالا و همينطور توجه دوباره به قيمت تسعير ارز بانکيها باشد. در هر صورت عدم قطعيت و تفاوت ديدگاه ميان فعالان بازار سرمايه بيش از ديگر بازارهاي موازي است.
اگرچه اين سردرگمي تا حدي در «والاستريت» هم وجود دارد. عدهاي رالي يک ماه اخير داوجونز را نيز بهدليل پيشتازي بايدن در نظرسنجيها ميدانند؛ چراکه در صورت پيروزي وي، دموکراتها بسته محرک مالي ۲/ ۲ تريليون دلارياي را در نظر گرفتهاند که نسبت به پيشنهاد ۸/ ۱ تريليون دلاري کاخ سفيد عدد بزرگتري محسوب ميشود و اين بسته روي بازار سهام اين کشور نيز تاثيرگذار خواهد بود. گروهي هم برخلاف اين نظر انتخاب بايدن را براي والاستريت مطلوب نميدانند.
برخي معتقدند که بورس تهران تفاوتي بين بايدن و ترامپ قائل نيست و انتخاب هر يک از آنها تغييري در سياست خارجه آمريکا به وجود نخواهد آورد که بهنظر ميرسد با نظر بسياري از تحليلگران سياسي داخلي و خارجي در تضاد است. به اضافه اينکه به اعتقاد يکي از تحليلگران جيپيمورگان، انتخاب بايدن ميتواند در نهايت منجر به عرضه بيشتر نفت ايران هم بشود که قطعا اتفاق خوبي براي اقتصاد ايران و همينطور بورس تهران خواهد بود.
اما از نظر چهارراه استانبول ظاهرا ترامپ برنده است! آن چيزي که از صعود چشمگير قيمت ارز در کوتاهمدت ميتوان دريافت، آن است که در فردوسي ترامپ را رئيسجمهوري هشتساله ميدانند. ديدگاهي که بسيار متفاوت از نگاه بازار سرمايه ايران است؛ اگرچه در روزهاي اخير ترديدهايي در چهارراه استانبول هم ديده ميشود.
درست يا غلط، بسياري از فعالان بازارهاي مختلف اتخاذ هر نوع تصميم اقتصادي در شرايط فعلي را به متغيري به نام «انتخابات آمريکا» گره زدهاند. حال با همه اين اوصاف و براساس اغلب نظرسنجيها، اگر بخواهيم وزن بيشتري به شانس پيروزي بايدن دهيم، چه پرتفويي احيانا برنده اين سناريو خواهد بود؟ يا به عبارت بهتر چه سهامي را بايد در «پرتفوي بايدن» قرار دهيم؟
احتمالا در صورتي که نام بايدن از صندوق راي بيرون بيايد، دلار و به تبع آن سکه وارد فاز کاهشي ميشود و ريال تقويت خواهد شد. بنابراين اختصاص درصدي از پرتفوي به اوراق با درآمد ثابت گزينه کمريسکتري نسبت به نگهداري دلار و سکه خواهد بود و حتي امکان استفاده از فرصتهاي آتي و غيرقابل پيشبيني بورس را هم فراهم خواهد کرد. شايد امروز تصور صفهاي فروش دلار در مقابل صرافيها بسيار دور از ذهن باشد، اما اين احتمال، آن روز بعيد نخواهد بود. تخمين زده ميشود که عددي بالغ بر ۴۰ ميليارد دلار از منابع ارزي کشور در خارج مسدود شدهاند. براي درک بهتر اين عدد کافي است بدانيم که براساس تخمينهاي داخلي و بينالمللي از اقتصاد ايران، نياز يک سال کشور براي واردات بين ۴۰ تا ۵۰ ميليارد دلار است. پس آزادسازي اين منابع تاثير قابلتوجهي بر شرايط اقتصادي کشور و قيمت دلار خواهد داشت. اگرچه هيچ کس انتظار ندارد که بايدن از صبح فرداي مراسم تحليف به برجام بازگردد، اما او در يادداشتي در سيانان (CNN) ديدگاه خود را درخصوص بازگشت اعلام کرده است. بنابراين به خاطر ويژگي آتينگري بازارهاي مالي، بورس تهران قبل از بايدن به برجام بازخواهد گشت! در اين صورت دور از ذهن نيست که سهام خودرويي و بانکي مجددا همانند روزهاي پيش از امضاي برجام مورد استقبال قرار گيرند و تاريخ دوباره تکرار شود. تصميم مسوولان مبني بر عرضه زودهنگام دارا سوم (که متشکل از سهام بانکي است) را هم ميتوان از منظر همين تفکر نگريست. افرادي که ريسکپذيري بالاتري دارند، ميتوانند درصد کمي از پرتفوي خود را به اختيار معاملات اين دو صنعت اختصاص دهند. آپشنها به علت وجود اهرم ميتوانند بازدهي بيشتري را در اين صورت به ارمغان بياورند.
از طرفي سهام دلاري و کاموديتي محور هم ميتوانند برخلاف تصور رايج با اقبال مواجه شوند؛ چراکه نه تنها گلدمن ساکس چشمانداز قيمتهاي جهاني را صعودي پيشبيني ميکند، بلکه از طرفي با برداشته شدن تحريمها، شرکتهاي صادراتمحور ميتوانند هم به لحاظ مقداري بيشتر بفروشند و هم هزينههاي واسطهاي کمتري به دليل دور زدن تحريمها پرداخت کنند و همينطور بخشي از تخفيف فعلي را (که به خاطر شرايط تحريم به مشتريان خود ميدهند) حذف کنند. البته ذکر اين نکته نيز ضروري است که در شرايط فعلي راه حافظ و نيما از هم جدا شده و قهر بازار سهام با دلار نيمايي بسيار به چشم ميآيد؛ اما ميتوان پيشبيني کرد که آنها مجددا و براساس رويه تاريخي با هم آشتي خواهند کرد و حتي در صورت کاهش قيمت دلار نيز عوامل ذکرشده نقش بسزايي در جبران اين افت قيمت خواهند داشت. بنابراين اين دسته از سهام و بهخصوص صنايع فلزي، معدني و پتروشيمي ميتوانند گزينههاي مناسبي در ميانمدت باشند، اگرچه ممکن است بازار در کوتاهمدت روي خوشي به آنها نشان ندهد.
براي کليت بورس نميتوان ريزش قابلتوجهي متصور بود و حتي اگر اين اواخر بازار سهام به خاطر افت آتي دلار (پس از پيروزي جو بايدن) کاهش يافته باشد، اين اصلاح را تا حد بسيار زيادي پيشخور کرده است. اگر شرايط براساس سناريوي مورد نظر براي بورس تهران رقم بخورد، ميتوان اميدوار بود که شاخص کل دوباره صعودي شود.
يک مساله ديگر که ميتواند بازارهاي مالي را تحتتاثير قرار دهد، طولاني شدن اعلام نامزد برنده است. ترامپ گفته است که باخت را به آساني نخواهد پذيرفت. حقوقدانها و متخصصان انتخابات آمريکا معتقدند که با پيروزي قاطع و اصطلاحا انفجاري بايدن جاي نگراني در اين مورد وجود نخواهد داشت؛ اما اگر پيروزي يک کانديدا با اختلاف کمي حاصل شود، احتمال دارد که در يکي دو ايالت مهم و حساس جنگهاي حقوقي بر سر آرا و فرد برنده شکل بگيرد. به اعتقاد آنان، اين نااطميناني ميتواند از چند روز تا حتي چند هفته تمامي بازارهاي مالي را نوساني کند.
ذکر اين نکته نيز ضروري است که متاسفانه طي روزهاي اخير امکان بهينهسازي پرتفوي بهدليل وجود نامبارک دامنه نوسان به راحتي فراهم نميشد؛ چراکه اغلب نمادها در صف فروش قفل شده بودند. فقط خدا ميداند که بورس تهران چه زماني از غل و زنجير پديده شوم صف و صفنشيني رها خواهد شد.
با همه اين تفاسير «ديويد کِلي» معتقد است که سرمايهگذاران در انتخابات دچار سه خطاي رايج ميشوند: «اول آنکه فکر ميکنند کانديداي مورد نظرشان براي بازار سهام بهتر خواهد بود. دوم آنکه فکر ميکنند ميتوانند پيشبيني کنند که نتايج به چه شکلي رقم خواهد خورد و آخرين مورد آنکه فکر ميکنند؛ ميتوانند واکنش بازار را نسبت به نتايج انتخابات پيشبيني کنند.» اما کِلي چند توصيه مهم دارد: «فکر ميکنم کار درست اين است که بدانيد در بلندمدت به چه سمتي ميرويد و اينکه ميخواهيد با پرتفوي خود چه کاري انجام دهيد. به اضافه اينکه به موضوع ارزشيابي توجه کنيد.»
بنابراين حتي با فرض محتملترين سناريو، بايد همواره ديگر احتمالات را نيز در نظر گرفت؛ چراکه هيچ تضميني در کار نيست و نميتوان به ضرس قاطع از واکنش بازارهاي مالي مطمئن بود. در فيلم يک ذهن زيبا، چارلز دوست خيالي پروفسور جان نش برنده جايزه نوبل اقتصاد (که بازتابي از ذهن اوست) نکته جالبي را درباره عدم قطعيت به او گوشزد ميکند: «هيچ چيزي نيست که بشه ازش مطمئن بود، جان. اين تنها چيزيه که ازش مطمئنم.»