استفاده از شگردهای اختلاس برای توجیه دوباره مذاکره با آمریکا

کيهان/متن پيش رو در کيهان منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
يک سايت کلاهبردار و حقالعملکار مدعي شد براي حل بحران کنوني در اجماعي ملي، مذاکرات غيرهستهاي به مخالفان دولت واگذار شود و همزمان، دولت صرفا مذاکرات هستهاي را آغاز کند(!)
عصر ايران که سابقه بارها رنگ عوض کردن در ادوار مختلف سياسي را در کارنامه خود دارد مينويسد: کشور بهخصوص به لحاظ اقتصادي درگير مشکلات عديدهاي است و لزوم اجراي طرحي براي خروج از اين مشکلات کاملا احساس ميشود.
به نظر ميرسد فارغ از آنکه کدام فرد پيروز انتخابات آمريکا خواهد شد، براي رفع مشکل تحريمها مذاکره غيرقابل اجتناب است.
از اين منظر پيشنهاد ميشود به جاي طرح استعفا يا استيضاح روحاني، در سطح عالي نظام اين تصميم گرفته شود که بعد از تعيين رئيس جمهور جديد آمريکا، دولت مذاکرات براي بازگشت آمريکا به برجام را آغاز کند و همزمان مخالفان دولت مسئوليت آغاز مذاکرات غيرهستهاي را برعهده بگيرند. بدين ترتيب هم برجام احيا و به موجب آن تحريمها رفع خواهد شد و هم مخالفان دولت ميتوانند مذاکرات غيرهستهاي را آنطور که خود صلاح ميدانند پيش ببرند. ضمن آنکه شرط ايران براي مذاکره درباره موضوعات ديگر که همانا بازگشت آمريکا به برجام و لغو تحريمها است عملي خواهد شد.[!؟]
چنانچه بايدن پيروز انتخابات آمريکا باشد از قبل بر چنين روشي مُهر تاييد زده و گفته بود که بايد مذاکرات غيرهستهاي جدا از مذاکرات هستهاي باشد. حتي اگر ترامپ نيز پيروز انتخابات شود بهدليل ناکامي 4 ساله در مذاکره با ايران به احتمال زياد مذاکره همزمان اما جداگانه هستهاي و موضوعات غيرهستهاي را خواهد پذيرفت.
نهادها، احزاب، افراد و دستگاههاي مخالف دولت بايد منافع ملي را نسبت به منافع حزبي و گروهي اولويت بخشند. اگر مخالفان دولت بخواهند با سنگاندازي مانع از هرگونه مذاکره شوند تا دولت روحاني با کارنامه اقتصادي ضعيفي به پايان برسد، قاعدتاً با چنين طرحي هم مخالفت خواهند کرد. در چنين شرايطي هدف آنها پيروزي در انتخابات سال آينده بهرغم آسيب کنوني به مردم خواهد بود و براي رسيدن به اين هدف لازم است نارضايتي عمومي همچنان حفظ شود. اما اگر آنها منافع ملي را در اولويت قرار دهند قاعدتاً بايد از هر طرحي که کشور را از بحران خارج ميسازد حمايت کنند.
اين يادداشت سالوسانه در حالي است که کلاهبرداران رسانهاي حامي برجام، هنوز حساب وعدههاي دروغ خود در برجام را با مردم صاف نکردهاند. در واقع آنها بودند که به اسم رفع تحريمها و رونق اقتصادي، برجام خسارتبار را سرشار از عايدي و سود جا زدند اما نابودي بخش اعظم برنامه هستهاي را در کنار تشديد تحريمها و تورم، بهعنوان سوغاتي تقديم مردم کردند.
خيانت مهم در اين ميان آن است که عامدانه، تحريمها - و نه سوءمديريت دولت «برجام و ديگر هيچ» - را علت مشکلات اقتصادي جا ميزنند. تحريف و خيانت دوم، ادعاي آمادگي ترامپ و بايدن براي بازگشت به برجام و برداشتن تحريمهاست و حال آنکه هر دو نامزد، بر عبور از برجام و تحميل خواستههاي جديد بدون برداشتن تحريمها اصرار دارند و مشخص نيست سايت مذکور چرا اصرار دارد براي دومين بار، دولتمردان آمريکايي را طرفدار مذاکره متوازن و مهياي برداشتن تحريمها وانمود کند؟!
نويسنده توضيح نميدهد چرا برجام تدريجا در دولت اوباما - به شکل سيستماتيک و با تصويب تحريمهاي جديد - نقض شد و در دولت ترامپ به کلي زير پا گذاشته شد؛ که حالا بخواهند به ادعاي دروغ نويسنده به برجام بازگردند؟ و چرا مخاطب بايد از اين جماعت سابقهدار در دروغگويي، ادعاي بازگشت آمريکا به برجام را بپذيرد؟
نکته بعدي اين است که وقتي دولتهاي اوباما و ترامپ با تصويب و اعمال گسترده تحريمها در پسابرجام، اين توافق را لغو کردهاند، اصلا چرا ايران بايد سراغ مذاکره مجدد هستهاي(؟!) و فراهستهاي برود؟
خواندن اين تحليل، مخاطب را ياد برخي کلاهبرداران کلان بانکي و مالي مياندازد که با استفاده از شگردهاي گوناگون اختلاس، بدهيهاي جديد و مضاعف پديد ميآورند و در عين حال چکهاي برگشتي قبلي را با چکهاي جديد و از جيب خود بانک و بيتالمال پر ميکنند!
جالب اين که جماعت بزککننده از ادعاي «امضاي کري تضمين است»، به اين دروغ مسلم جهش يافتهاند که «شرط ايران براي مذاکره مجدد (بازگشت آمريکا به برجام و لغو تحريمها) عملي شده است»!!