برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

بیچاره مولانا، بیچاره شمس

منبع
آخرين خبر
بروزرسانی
بیچاره مولانا، بیچاره شمس
آخرين خبر/ ملت عشق را بايد خواند؛ نه بخاطر آنکه پرفروش ترين کتاب تاريخ ترکيه است و نه بخاطر آنکه «داستان» تعريف مي کند؛ ملت عشق را بايد خواند تا فهميد به چه ميزان از پرداختن و معرفي مفاخر ملي مان کوتاهي کرده ايم. سالهاست از مولوي و شمس مي گوييم و نتيجه آن شده که جز “ني” چيز بيشتري از مولوي نمي دانيم؛ آن قدر دست روي دست گذاشته ايم که مولوي را تُرک ها به بهترين وجه مصادره به مطلوب کرده اند. داستان ملت عشق در قونيه مي گذرد، در هيچ جاي داستان نه اشاره اي به ايران مي شود و نه اينکه اساسا او شاعري ايراني بوده است. موضوع رمان ملت عشق تاثير شمس بر مولوي است و نويسنده براي اينکار از شخصيتي به نام اِللا روبنشتاينِ امريکايي که در بوستون زندگي مي کند بهره مي جويد. اللا در طي ماجرايي با نويسنده کتابي با عنوان ملت عشق –گويي اليف شافاک نويسنده آن نيست- آشنا مي شود و ماجراهاي بعد از آن اتفاق مي افتد. رمان ملت عشق راويان متعددي دارد؛ از اللا روبنشتاين تا مولوي، شمس، همسر مولوي، پسر مولوي، گداي شهر قونيه و …؛ اما همگي در خدمت داستان هستند و با انتخاب هاي هوشمندانه نويسنده داستان را در دل وقايع با راويان مختلف پيش مي برد. ملت عشق داستان آشنايي شمس و مولانا نيست، ملت عشق داستان غلفت روشنفکران کشوري است که به آساني سرمايه هايشان را فراموش کرده اند تا نويسنده اي چند فرهنگي آستين هايش را بالا بزند و داستان مولانا و شمس را براي جهانيان تعريف کند و در انتها نتيجه بگيرد که: اگر زندگي تان دچار روزمره گي شده، اگر همسرتان به شما خيانت کرد، اگر مرد جذابي سر راهتان قرار گرفت از مولانا و شمس کمک بگيريد و در يک شب فرزندانتان را رها کنيد، خانواده تان را فراموش کنيد و شما هم به همسرتان خيانت کنيد و با معشوق جديدتان زندگي عارفانه و خارق العاده اي را آغاز کنيد. بيچاره مولانا… بيچاره شمس… با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد