خبرگزاري کتاب ايران/ مريم مفتاحي سالهاست که در حال ترجمه آثار مختلف ادبي به زبان فارسي است و تا به حال آثار زيادي را به فارسي ترجمه کرده است اما بدون شک موفقترين ترجمههاي او به دو اثر «من پيش از تو» و «پس از تو» برميگردد. دو اثري که باعث آشنايي مخاطب ايراني با جوجو مويز، نويسنده انگليسي شد و بازار بسيار خوبي را براي آثار اين نويسنده در ايران ايجاد کرد. اين دو اثر در سه سال گذشته بيش از 150 هزار نسخه فروش داشته و بدون شک استقبال از اين دو اثر درآمد بسيار خوبي را براي مترجم داشته است. از اين رو در دومين مصاحبه از پرونده «نويسندگي و مترجمي شغل محسوب ميشود» به سراغ او رفتهايم.
مريم مفتاحي در توضيح ميزان درآمد اهل قلم اظهار کرد: کلا بايد از دو جنبه به نشر نگاه کرد. نشر يک کار فرهنگي است که در کنار آن کار اقتصادي نيز انجام ميشود. به نظر من اگر شما نويسنده، مترجم و شاعر را کنار بگذاريد، 90 درصد کار نشر بنگاه اقتصادي است و شايد 10 درصد رسالت فرهنگي باشد. بنابراين ناشر بايد زندگي کند و به دليل آنکه نشر شغل او محسوب ميشود، بايد از اين کار درآمد داشته باشد.
وي ادامه داد: از طرفي براي نويسنده و مترجم نيز شرايط به همين شکل است؛ اما در ايران نويسندگي و ترجمه شغل دوم محسوب ميشود. به نظر من نويسنده وقتي يک اثر را شروع به نوشتن ميکند، با يک دغدغه فرهنگي دست به قلم ميبرد؛ يعني اگر نويسندهاي با اين هدف کتاب بنويسد که از آن پول دربياورد، آن کتاب بازاري و تجاري خواهد بود و ارزش ادبي ندارد. در حال حاضر ما نويسندگاني داريم که با دغدغه مالي شروع به نوشتن نکردهاند اما بعدها درآمد خوبي داشتند و نويسندگي براي آنها تبديل به شغل شده است و هنوز که هنوز است کتابهايشان فروش قابل قبولي دارند. براي مثال ميتوان در اين بين به هوشنگ مراديکرماني اشاره کرد.
اين مترجم با اشاره به دغدغههاي نويسنده و مترجم متعهد گفت: وقتي نويسندهاي مانند هوشنگ مراديکرماني شروع به نوشتن يک اثر ميکند، دغدغههاي او مالي نيست. به نظر من وقتي کار خوب باشد، پرفروش خواهد شد. مهمترين عاملي که ما از آن ضربه ميخوريم، ديدهنشدن اثر است. ما در حال حاضر کتابهاي بسيار خوبي داريم که متاسفانه ديده نشدهاند.
وي افزود: من به اين موضوع اعتقاد ويژهاي دارم که کتاب بايد تبليغ شود، کتاب بايد ديده شود و اين وظيفه ناشر است. مردم ما متاسفانه کتابخوان نيستند و در سالهاي اخير دغدغههاي مردم عوض شده است؛ بنابراين ما بايد به روشهاي مختلف تبليغاتي مردم را به کتابفروشيها بکشانيم.
مترجم رمان پرفروش «من پيش از تو» با اشاره به سيستمهاي تبليغاتي در نشرهاي بزرگ دنيا گفت: اگر ما ايدهاي تازه براي تبليغات در حوزه کتاب نداريم، ميتوانيم از شيوههايي که ناشران خارجي انجام ميدهند، الگوبرداري کنيم. براي مثال قرار است که در 28 ژانويه 2019 کتابي از جوجو مويز منتشر شود؛ در چنين شرايطي شما ميبينيد که از چند ماه قبل تبليغات گستردهاي را آغاز ميکنند و حتي در خيابانها بيلبوردهاي بزرگي را به کتاب اختصاص ميدهند تا همه از اين اتفاق مهم فرهنگي آگاه باشند.
وي افزود: همچنين گاهي ديده ميشود که يک کتابفروش تمام ويترين مغازه را به يک اثر اختصاص ميدهد و به اين شکل مردم متوجه ميشوند که اتفاق بسيار مهمي در پيش است. براي مثال مراسم جشن امضا و صف امضا مراسمي است که از فرهنگ خارجي به فرهنگ ما راه پيدا کرده است و امروز ميبينيد که اين اتفاق چقدر باشکوه در کشورمان برگزار ميشود.
مفتاحي با اشاره به موضوع اصلي گفتوگو که آيا نويسندگي و مترجمي شغل محسوب ميشود يا خير، گفت: اگر همه چيز اصولي و درست انجام شود، بدون شک نويسندگي شغل محسوب ميشود. البته من هميشه بين مترجمي و نويسندگي فرق ميگذارم و به نظرم هميشه اين دو خيلي با هم متفاوت هستند؛ چراکه مترجمي ميتواند از همان ابتداي کار شغل محسوب شود اما نويسنده بايد کمي صبر کند. از نظر من اگر شما به مترجمي بهعنوان يک شغل فکر کنيد و تمام وقت به آن بپردازيد و دغدغه آن را داشته باشيد، ميتوانيد از آن پول دربياوريد.
وي ادامه داد: به دليل آنکه مردم ما کتابخوان نيستند،همه ما وظيفه داريم تا بيشتر بر کتابهاي پرمخاطب کار کنيم تا بتوانيم مردم را به سمت کتاب بکشيم و بعد از آن به فکر تغيير سليقه آنها باشيم. شما توجه کنيد که من مترجم ميتوانم باب سليقه مخاطب عمل کنم و اين دقيقا تفاوت مترجم و نويسنده است.
اين مترجم با اشاره به دلايل استقبال از دو اثر جوجو مويز گفت: به نظر من براي موفقيت يک اثر در بازار کتاب بايد مثلث ترجمه خوب، ناشر و مخاطب تشکيل شود و حتي اگر يک ضلع تشکيل نشود، احتمالا براي کتاب اتفاقي رخ نخواهد داد. از طرفي دوستان توجه داشته باشند که نخستين کتاب من در سال 75 و کتاب دوم سال 76 منتشر شده است؛ بعد از اين اتفاق من 10 سالي کار نکردم اما از سال 86 به شکل جدي وارد کار شدم. اين صحبت به اين معناست که 20 سال از شروع فعاليت من ميگذرد و من در يک شب به جايگاه امروز نرسيدهام.
اين مترجم افزود: من قبل از رمان «من پيش از تو» حدود 15 کتاب داشتم که ديده نشده بودند. همه اينها بيانگر اين است که من براي مسائل مالي به سراغ ترجمه نيامده بودم. ترجمه عشق من بود و با نيت کسب درآمد به دنبالش نيامدم؛ اما به هر حال «من پيش از تو» ترجمه و منتشر شد و گل کرد. البته اگر اين کتاب دست هر ناشري غير از آموت بود، ديده نميشد.
مفتاحي در توصيهاي به مترجمان جوان اظهار کرد: تجربه من ميگويد که هر کاري که با عشق آغاز شود، نتيجه خواهد داد، من سالها به ترجمه عشق ورزيدم و توانستم درآمد قابل قبولي داشته باشم، بنابراين توصيه من به مترجمان جوان اين است که اگر به اين حوزه عشق ميورزند، وارد ترجمه شوند.
اين مترجم با گلايه از قاچاق کتابهايش گفت: به جرائت ميتوانم بگويم که همان قدر که آموت کتابهاي «من پيش از تو» و «پس از تو» را فروخته، همانقدر نيز قاچاقچيان فروختهاند. شما توجه کنيد که اين افراد پول مترجم، پول پخش و کتابفروشي نميدهند و طبيعتا هزينه تمام شده براي آنها بسيار کمتر ميشود و ميتوانند کتابها را با نصف قيمت بفروشند و در اين شرايط اقتصادي براي مخاطب هم مهم است که بتواند کتاب را با بهاي کمتري تهيه کند.
وي ادامه داد: متاسفانه قضيه قاچاق را که کنار بگذاريم، کپيهاي بسياري از اين دو کتاب در بازار موجود است که حتي يک «و» در آنها جابهجا نشده است و من واقعا نميدانم که مترجم آن واقعي است يا يک اسم خيالي. با کمال تاسف بايد بگويم که اين کتابها در بازار موجود است و فروش قابل قبولي هم دارند.
مفتاحي در پايان گفت: اگر در حوزه ترجمه فردي دانش زباني داشته باشد و زبان مبدا و مقصد را به خوبي بشناسد و مانند يک کارمندي که هشت ساعت در روز کار ميکند، وقت بگذارد، موفق خواهد شد. در پايان بايد بگويم که من همين شيوه را انجام ميدهم و حداقل روزي هشت ساعت براي ترجمه وقت ميگذارم و درآمد خوبي هم دارم.
همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد:
آخرين خبر در سروش
http://sapp.ir/akharinkhabar
آخرين خبر در ايتا
https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5
آخرين خبر در آي گپ
https://igap.net/akharinkhabar
آخرين خبر در ويسپي
http://wispi.me/channel/akharinkhabar
آخرين خبر در بله
https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT
آخرين خبر در گپ
https://gap.im/akharinkhabar
بازار