همشهري جوان/ اين روزها که هوا سرد است و همين سردي شايد حال و هواي افسردگي را بر دل عده اي غالب کند، يکي از بهترين راه هاي گرم و شاد شدن، مطالعه رمان ها و داستان هاي عاشقانه است؛ کتاب هايي که حتي وقتي مشغول خواندن شان نيستيم، مي توانيم به آن فکر کنيم و با هزار و يک راه متفاوت، تکليف شخصيت هاي مختلف، از عاشق ها گرفته تا معشوق ها را مشخص کنيم. امروز فهرستي از اين کتاب هاي عاشقانه را آماده کرده ايم؛ برخي کلاسيک هستند و طولاني ولي هواي کساني را هم که حوصله مطالعه آثار بلند را ندارند، داشته ايم. هرچند حتما اين فهرست ناقص است و جاي کتاب هايي مثل «گتسبي بزرگ»، «دُن آرام»، «جين اير» و... در اين فهرست خالي است.
«کاپوچينو، کيک پنير» - محمد صالح علاء
محمد صالح علاء را با آن نگاه و جملات و ترکيبات متفاوت همه مي شناسند. الان فرصت خوبي است که به کتاب «کاپوچينو، کيک پنير» سري بزنيد و فقط چند دقيقه براي خواندن داستان «نوبت اول بود عاشق مي شدم» وقت بگذاريد. داستان اين طور شروع مي شود: «تازه عاشق عاشق شدن شده بودم. حالا که فکرش را مي کنم همه تقصير عزيز بود. فراموش کرده ام چرا يا کجا با عزيز آشنا شدم. يک روز به خودم آمدم، ديدم با عزيز دوست جون جوني ام، پسري که هيچ مناسبتي با من نداشت. هيچ چيز ما به هم نمي خورد. پسري سيه چرده با موهاي وزوزي، شلخته و بي سروپا.» همين شروع کافي است تا به آن جا برسيم که طرف مي رود خواستگاري و کتک مفصلي مي خورد و خلاصه اولين تجربه عاشقي اش را مي چشد. قيمت کتاب در فيديبو کمتر از پنج هزار تومان است و همه چيز مهياست تا اگر حوصله يا وقت خواندن هيچ کدام از رمان ها را نداريد، حداقل يک شب بلند زمستاني را با اين کتاب سپري کنيد.
«بلندي هاي بادگير» - اميلي برونته
اين نويسنده انگليسي فقط يک رمان دارد، ولي همين تک رمان موجب شده است اسمش در فهرست نويسنده رمان هاي حرفه اي و عاشقانه بيايد. اين رمان ماجراي يک عشق خانه خراب کن است. چرا؟ چون آخر و عاقبت اين دلدادگي چيزي جز نافرجامي نيست. هيث کليف، عاشق دختري به نام کاترين مي شود، آن هم در خانواده اي که همه با او مخالف هستند و تنها کسي که هميشه کمي هوايش را داشته، کاترين است. او وقتي جواب نه از کاترين مي شنود، آن قدر نفرت و خشم در دلش جان مي گيرد که به فکر گرفتن انتقام مي افتد و سرنوشت خيلي ها را نابود مي کند. اين کتاب هم چند باري ترجمه شده اما يکي از ترجمه هاي خوب آن متعلق به رضا رضايي است.
«شب هاي روشن» - فيودور داستايفسکي
اصلا مگر مي شود کسي عاشقانه خواني دوست داشته باشد و شب هاي روشن را نخوانده باشد؟ اگر شما جزو اين دسته افراد هستيد، بدون اين که صدايش را درآوريد که هنوز اين کتاب را نخوانده ايد، سريع دست به کار شويد و با قيمتي نه چندان زياد، اين کتاب را بخريد و خودتان را مهمان خواندن شب هاي روشن کنيد. اول کتاب غمگين است. دنيايي پر از تاريکي و غم و تنهايي و بدبختي. اصلا ابتداي کتاب جان مي دهد براي کساني که اين روزها احوال خوشي ندارند و حس بدبختي و فلاکت زيادي، آن هم به خاطر تنهايي هايشان دارند. ولي همين که به دنياي غمگين شخصيت اصلي عادت مي کنيد، کم کم ماجراي عاشقانه او با ناستنکا شروع مي شود؛ دختري که دنياي همان مرد گم کرده راه را عوض و تمام فکر و ذهن او را به خودش مشغول مي کند. خواندن دل نگراني ها و اشتياق و ديدارها و آن چه در ديدارهايشان بين اين دو در شب هاي مختلف رد و بدل مي شود، آن قدر جذاب است که اصلا نمي توان بي خيال «شب هاي روشن» شد و خواندن آن را به بعد موکول کرد.
«آتش بدون دود» - نادر ابراهيمي
کلا آثار نادر ابراهيمي، گزينه خوبي براي عاشقانه خواني است. حالا از «يک عاشقانه آرام» که کلي حرف هاي عاشقانه اساسي دارد گرفته تا رماني مثل «آتش بدون دود» . براي خواندن اين رمان بايد خيلي حوصله داشت و البته پول زياد؛ کتاب هفت جلد است و از همين اول کار هم بگوييم که آخرش ناتمام است. با اين حال، ارزش خواندن دارد، يکي از دلايلش هم اين است که ابراهيمي بيش از 30 سال از عمرش را پاي اين کار گذاشت و براي خلق تک تک شخصيت ها و فضاي عاشقانه آن زحمت کشيد و لابد همين تلاش ها موجب شد که خيلي ها با شخصيت هاي رمانش احساس نزديکي کنند. رمان درباره عشقي است ميان پسر قهرماني به نام گالان و دختري به نام سولماز که زيبايي اش مشهور است. از جرياني عاشقانه در طبيعت بکر ترکمن صحرا چه انتظاري مي توان داشت، جز اين که روزي گالان، سولماز را در حالي که از چشمه، آب برمي دارد، مي بيند و همان جا شيفته و دلباخته او مي شود تا حدي که گالان يک بار با اسب به چادر خانوادگي سولماز مي رود و او را سوار بر اسب مي کند و مي برد و....
«رنج هاي ورتر جوان» - يوهان ولفگانگ فون گوته
عنوان کتاب، گوياي فراز و فرود اين کتاب است. رماني که چاپ آن با کلي حرف و حديث همراه بود و اتفاقا همين موجب شد تا بيشتر ديده و ترجمه شود. گوته در کتابش از زندگي و رنج مرد جواني به نام «ورتر» صحبت کرده است که عاشق مي شود. ماجرايش هم از اين قرار است که ورتر خيلي معمولي، مثل آدم هايي ديگر براي کار و تفريح به يک دهکده مي رود و به جاي آن که شرايطي آرام و رويايي را تجربه کند، دختري به نام لوته را مي بيند و به دام عاشقي مي افتد. اما اين عشق به دليل شرايط زندگي دختر که از بد حادثه نامزد هم دارد، بي سرانجام مي ماند، تا حدي که زندگي ورتر کلا نابود مي شود. ماجراي نوشته شدن اين کتاب هم جالب است. خود گوته تجربه اي مشابه داشته است و اتفاقا همان تجربه موجب مي شود که اين کتاب را بنويسد. شايد يکي از دلايل موفقيت و شهرت يافتن رمان، همين باشد که برگرفته از تجربه واقعي زندگي خود اوست.
بازار