
یک کتاب خوب/ چگونه به مرگ بله بگوییم!
خبرگزاري کتاب ايران
بروزرسانی

خبرگزاري کتاب ايران/ کتاب «در انتظار آخرين اتوبوس» با زير عنوان چگونه پيش از آنکه دير شود خوب زندگي کنيم نوشته ريچارد هالووي سعي دارد نگاهي مثبت، ژرف و خردمندانه درباره زندگي و مرگ به ما بدهد. اينکه چهطور ميتوانيم با عشق زندگي کنيم، چگونه از شکستها فاصله بگيريم و چگونه خود و ديگران را ببخشيم.
هالووي سراسقف پيشين کليساي اسقفي اسکاتلند که عمري را در کنار کساني که لحظات آخر زندگيشان را سپري ميکردند گذرانده است؛ در انتظار آخرين اتوبوس به اين پرسشها پاسخ ميدهد که وقتي ميميريم به کجا ميرويم؟ آيا اصلا به جايي ميرويم؟ آيا مرگ چيزي است که در آن دخالتي داريم يا اتفاقاتي است که براي ما ميافتد؟ و تاکيد ميکند که مواجه شدن و خوشامد گفتن به مرگ، اين شانس را به ما ميدهد تا نهتنها درباره معني زندگي، بلکه درباره جهان هستي نيز بينديشيم و بتوانيم بين افسوسهاي واقعي و غيرواقعي را بفهميم.
نويسنده در اثر خود ميگويد که درحال حاضر وقت و انرژي زيادي صرف ميکنيم تا به مرگ فکر نکنيم و کاملا طبق معني تحتاللفظي مرگ، مرگ را آخرين اتفاقي ميدانيم که بايد با آن مواجه شويم و ادامه ميدهد: البته اين درصورتي است که در لحظه مرگ به اندازه کافي هوشيار باشيم و بدانيم که زمان مرگمان فرارسيده است، وگرنه در آن لحظه هم به آن فکر نخواهيم کرد و حتي اگر خودمان هم بخواهيم، باز شانس زيادي نداريم که بتوانيم ترک کردن صحنه زندگيمان را کنترل کنيم.
هالووي همچنين از مقاومت در برابر مرگ صحبت ميکند و مينويسد: اينطور که به نظر ميرسد، امروزه مرگ و مردن شديدا تحت کنترل پزشکان است و و مدارک زيادي در دست است که ثابت ميکند ما مرگ را نه به عنوان يک دوست که بايد به او خوشامد بگوييم؛ بلکه به عنوان دشمني در نظر ميگيريم که بايد دربرابرش مقاومت کنيم، و با اين کار، پاياني تلختر از آنچه هست را براي خود رقم ميزنيم و در پايان نمايش زندگي، به جاي اينکه شاهد پايين آمدن با شکوه پردههاي روي صحنه باشيم، احساسي همچون يک شکستخورده و بازنده را خواهيم داشت. اين چيزي است که در هميشه در وصيتنامهها و دستنوشتههاي گذشتگان نيز به چشم ميخورد.
از ديد او اين مسئله آگاهي از جسم است که موضوع مرگ را تا اين حد براي بشر دردناک کرده است. چراکه معتقد است تمام حيوانات مانند ما درد را احساس ميکنند اما تنها درد منحصر به انسان، «آگاهي از جسم» است. جسمي که بشر اينقدر مشتاقانه دوستش دارد، طعمهاي ميشود تا او را به سمت افسردگي و از خودبيزاري بکشاند. ما نهتنها از جسم خود اگاهي داريم بلکه از آگاهي ديگران از جسممان هم مطلع هستيم. هوشيارانه به ديگران نگاه ميکنيم و نسبت به نگاه ديگران هم هوشياريم و از خود ميپرسيم وقتي ما را ميبينند درموردمان چه فکري ميکنند؟
نهايتا سراسقف پيشين کليساي اسقفي اسکاتلند به خواننده پند ميدهد که بايد به توان و انرژي رو به پايانمان در پيري، با حزن و اندوه «بله» بگوييم و قدردان شوخطبعي و درک و فهمي باشيم که دوران پيري برايمان به همراه دارد و اضافه ميکند: سختترين قسمت کار، رها کردن چشمانداز آينده است و هميشه آينده بچهها و نوهها بيش از آينده خودمان برايمان اهميت دارد. وقتي بميريم ديگر نيستيم که ببينيم چگونه راهشان را در مسير زندگي پيدا ميکنند. نيستيم و آنها را نميبينيم. وقتي دچار غصه و اندوه ميشوند و به ما نياز دارند، کنارشان نيستيم. تبديل به کساني ميشويم که درباره او حرف ميزنند، نه با او.
هالووي همچنين در اين اثرش متذکر ميشود که اگر قرار باشد با مرگ از صحنه روزگار محو شويم، پس چيزي نميفهميم که از آن عذاب بکشيم. مردن نيست که ناراحتمان ميکند بلکه غم آگاهي از اينکه با مردن مجبوريم کساني را که دوستشان داريم رها کنيم و ترکشان کنيم، گلويمان را ميفشارد. همه ما ميدانيم اين جدايي چه حسي دارد. چون زندگي تمام پيشآگاهيهاي مردنمان را از قبل در اختيارمان گذاشته است. فقط کافي است خاطره جداييهايي را که در زندگي تجربه کردهايم يادآوري کنيم.
ريچارد هالووي متولد ۱۹۳۳ اسکاتلند از سال ۱۹۸۶ اسقف کليساي ادينبورگ بود و در ۱۹۲۲ به سراسقفي کليساي اسقفي اسکاتلند منصوب شد. حوزه فعاليتهاي اجتماعياش الهيات و فلسفه و به ويژه موضوع افول دين در جوامع مدرن است. هالووي از چهرههاي سرشناس و محبوب مذهبي است و مناظرههاي بسياري از او درباره مسائل اجتماعي همجنسگرايان، لقاح مصنوعي و دين در دنياي مدرن پخش شده است. اين مصلح و نوانديش ديني صاحب بيش از بيست عنوان کتاب است و نوشتههاي او در روزنامههاي تايمز، گاردين، ادينديپندنت و ساندي هرالد نيز منتشر شده است.
کتاب «در انتظار آخرين اتوبوس» با زير عنوان چگونه پيش از آنکه دير شود خوب زندگي کنيم نوشته ريچارد هالووي با ترجمه شيوا مظاهري در ۱۷۴ صفحه و شمارگان ۷۰۰ نسخه و به قيمت ۲۴۰۰۰ تومان از سوي بنگاه ترجمه و نشر پارسه منتشر شده است.