نماد آخرین خبر

بخشی از کتاب/ می‌توانی بلندتر فریاد بزنی؟

منبع
آخرين خبر
بروزرسانی
بخشی از کتاب/ می‌توانی بلندتر فریاد بزنی؟
آخرين خبر/ آقاي کوينر از پسر بچه‌اي که زار‌زار گريه مي‌کرد علت غم و غصه‌اش را پرسيد. پسر بچه گفت: من دو سکه براي رفتن به سينما جمع کرده بودم، اما پسرکي آمد و يکي از آن‌ها را از دست‌ام قاپيد و به پسري که دورتر ديده مي‌شد اشاره کرد. آقاي کوينر پرسيد: مگر با داد و فرياد مردم را به کمک نخواستي؟ پسر بچه با هق‌هق شديدتري گفت: چرا. آقاي کوينر در حالي که با مهرباني او را نوازش مي‌کرد دوباره پرسيد: کسي صدايت را نشنيد؟ پسر بچه هق هق کنان گفت: نه. آقاي کوينر پرسيد : نمي‌تواني بلندتر فرياد بزني ؟ پسر بچه با اميدواري گفت: نه. آن‌گاه آقاي کوينر لبخندي زد و بعد گفت: پس حالا آن يکي سکه را هم بده بياد و آخرين سکه را از دست بچه گرفت و بي‌واهمه به راهش ادامه داد. داستانک هاي فلسفي برتولت برشت ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد