آخرين خبر/ زين گونهام که در غم غربت شکيب نيست
گر سر کنم شکايت هجران غريب نيست
جانم بگير و صحبت جانانهام ببخش
کز جان شکيب هست و ز جانان شکيب نيست
گم گشتهي ديار محبت کجا رود؟
نام حبيب هست و نشان حبيب نيست
عاشق منم که يار به حالم نظر نکرد
اي خواجه درد هست و ليکن طبيب نيست
در کار عشق او که جهانيش مدعي است
اين شکر چون کنيم که ما را رقيب نيست
جانا نصاب حسن تو حد کمال يافت
وين بخت بين که از تو هنوزم نصيب نيست
گلبانگ سايه گوش کن اي سرو خوش خرام
کاين سوز دل به نـالهي هر عندليب نيست
هوشنگ ابتهاج
بازار