مجله ديجي کالا/ فرقي نميکند يک کتابخور واقعي باشيد يا کسي که هرازگاهي کتابي براي مطالعه وسوسهاش ميکند؛ زندگينامه، ژانر همه است! کتابهاي زندگينامه هميشه استقبال خوبي دارند و براي هديه دادن انتخاب خوب و کمريسکي هستند.
مجله ديجيکالا - فرشته سليماني: فرقي نميکند يک کتابخور واقعي باشيد يا کسي که هرازگاهي کتابي براي مطالعه وسوسهاش ميکند؛ زندگينامه، ژانر همه است! کتابهاي زندگينامه هميشه استقبال خوبي دارند و براي هديه دادن انتخاب خوب و کمريسکي هستند.
در هر سن و سال يا موقعيت تحصيلي و شغلي، هرکسي بالاخره قهرماني در زندگياش دارد يا شخصيت محبوبي که دوست دارد بيشتر از او بداند، نام فردي را در ذهن دارد که ميخواهد راز موفقيتش را بداند، يا اصلا ضدقهرماني را ميشناسد که ميخواهد از کارش سردربياورد تا هرگز راه او را نرود!
گذشته از اين، خواندن کتاب سرگذشت انسانها، حتي آنها که معروف نبوده و نيستند، مثل تجربهي يک بار زندگي بهجاي آنهاست و همين چيزهاست که زندگينامهها را محبوب و خواندني ميکند.
در اين مطلب به ژانر زندگينامه پرداختهايم و هفت کتاب زندگينامه خواندني را معرفي کردهايم.
تا به حال به تجربهي جهان تازهاي بيرون از کتابخانهي خودتان فکر کردهايد؟ همانطور که ناشران و نويسندهها گاهي با استقبال کمنظير از يک کتاب غافلگير ميشوند، چطور است با تجربهي ورود به دنياي يک ژانر تازه خودتان را غافلگير کنيد؟
واضح است که براي اين کار نياز داريد ژانرهاي کتاب را بهتر بشناسيد. ژانر کتاب بدون اين که بخشي از داستان را لو دهد يا بيانگر نقد و نظر شخصي يک منتقد باشد، به شما ميگويد که يک کتاب در چه دستهبندياي با چه ويژگيهايي قرار ميگيرد. بهعنوان يک کتابخوان، وقتي تصويري کلي از ژانرها و زيرژانرهاي کتاب داشته باشيد، بدون شک به کشفهايي ميرسيد که درِ تازهاي را روي روحتان ميگشايد.
ژانر زندگينامه، تجربهي زيستن با عمر ديگران
ژانر پرطرفدار کتابهاي زندگينامه، تعريف و خط و مرزهاي سادهاي دارد. اين کتابها شرح حالي از زندگي يک فرد را بازگو ميکنند. در بيشتر مواقع اين شرح حال داراي جزييات زياد است و از کودکي فرد تا پايان عمر (يا سني که در زمان نوشتن کتاب دارد) را در برميگيرد.
زندگينامه يا بيوگرافي فقط شامل کارنامه يا رزومه يک فرد مشهور نيست و فراگيري بيشتري دارد. درواقع اين ژانر به بازگو کردن تجربهي زيستهي يک فرد ميپردازد. حال ممکن است سوژه کتاب، يک شخصيت مشهور باشد يا نه.
گاهي اين زندگينامهها به قلم خود فرد نوشته ميشوند که در اينصورت کتاب تاليفشده را در زيرژانر «خودزندگينامه» يا اتوبيوگرافي دستهبندي ميکنيم. معمولا زندگينامهها توسط نويسنده ديگري جمعآوري و نوشته ميشوند؛ بهخصوص اگر خود فرد سابقه نويسندگي نداشته باشد.
ژانر زندگينامه يک زيرژانر ديگر هم به نام «خاطرهنويسي» دارد که همانطور که از اسمش پيداست، مربوط به بازگو کردن خاطرات نويسنده است. معمولا نويسندهي اين خاطرات، خود شخصيت اصلي کتاب است. محتواي اين زيرژانر بهخاطر اينکه از ميان کل زندگي فرد دستچين شده و معمولا با آب و تاب هم تعريف ميشود، جذابيت زيادي دارد.
به همين خاطر معرفي کتابهاي خاطرات را به فرصتي ديگر موکول کرديم و در اين مطلب به معرفي زندگينامهها و خودزندگينامهها پرداختهايم.
نقاشي منتسب به ساموئل جانسون، نويسنده انگليسي که زندگينامهاش در قرن هجدهم سرآغاز سبک جديد زندگينامهنويسي بود
در يک دستهبندي ديگر، زندگينامهها را به دو دسته رسمي و غيررسمي تقسيم کردهاند. زندگينامههاي رسمي با مجوز و همکاري خود فرد يا خانوادهاش توسط يک نويسنده يا پژوهشگر نوشته ميشوند، اما زندگينامههاي غيررسمي بدون دخالت شخصيت اصلي کتاب (سوژه زندگينامه) نوشته ميشوند يا دستکم اين دخالت در سطح حداقل است.
به همين خاطر معمولا زندگينامههاي غيررسمي را قابلاستنادتر ميدانند. چرا که به اين ترتيب ملاحظات شخصي در بازگو کردن ماجراي زندگي وارد نميشود و همه بخشهاي زندگي، خواه افتخارآميز و خواه شرمآور، به قلم ميآيند.
ژانر زندگينامه در دسته کتابهاي ناداستان يا غيرتخيلي (Non-Fiction) قرار ميگيرد. به اين علت که تخيل نويسنده در آن نقش بسيار کمرنگي دارد و بناست از واقعيتهاي زندگي يک فرد سخن گفته شود. البته استثناهايي هم در اين زمينه وجود دارد که بهتر است اين آثار را نمونههايي از ميانژانر داستان و زندگينامه بدانيم.
زندگينامه نويسي به معناي عمومي آن، قدمتي معادل تاريخنگاري دارد و مربوط به شرححال بزرگان تاريخ و پادشاهان ميشود. اين نوع شرح حالها البته بيشتر از آن که در ژانر زندگينامه جاي بگيرند، مربوط به تاريخ هستند و حکم اسناد تاريخي را دارند.
زندگينامه به مفهوم امروزي و آنچه نوعي سبک نويسندگي هم محسوب ميشود، از قرن هجدهم با تاليف زندگينامه ساموئل جانسون، لغتنامهنويس و اديب انگليسي توسط جيمز بازول شروع شد. اين زندگينامه را هنوز هم بزرگترين زندگينامه انگليسي ميدانند.
در بازار کتاب ايران هم زندگينامهها پرطرفدارند. تا آنجا که در دورههايي، کتابهاي زندگينامهي شخصيتهاي مشهور سينما، ورزشکاران يا سياستمداران آمار فروش را جابهجا ميکنند و کتابفروشيها به تسخيرشان درميآيد. اين البته آفتي هم دارد و آن هم ظهور ترجمههاي بازاري و کتابهايي تکراري است که ناشران باعجله براي عقب نماندن از قافله، روانهي بازار ميکنند.
براي معرفي زندگينامههاي خواندني در اين مطلب، از اين دست کتابها فاکتور گرفتهايم. همچنين به نظر ميرسيد کتابهايي مثل زندگينامه استيو جابز يا ميشل اوباما که ديگر تصوير جلدشان هم براي همه آشناست، نيازي به معرفي نداشتند.
زندگينامههاي معرفيشده در ادامه اين نوشته، در زمينههاي موضوعي متنوعي از ادبيات و هنر تا سياست و تجارت و بسترهاي اجتماعي انتخاب شدهاند و کيفيت اثر هم در انتخاب آنها موردتوجه بوده است.
شور زندگي، زندگينامه ونسان ونگوگ
داستان زندگي ونسان ونگوگ، نقاش هلندي، داستان پر آب چشمي است. نقاش خلاق و نابغهاي که حالا آثارش با رقمهاي نجومي ارزشگذاري ميشوند، اما خودش در ۳۷ سالگي در حالي که هنوز ميتوانست راهي طولاني پيش رو داشته باشد، از فشار فقر دست به خودکشي زد. «شور زندگي» داستان ۱۶ سال آخر زندگي کوتاه ونگوگ است.
ايروينگ استون در کار نوشتن زندگينامه پر درد و رنج ونگوگ چنان ماهرانه عمل کرده که گاهي لازم است کتاب را کنار بگذاريم، کمي به خود مسلط شويم و دوباره خواندن را از سر بگيريم. ونگوگ در تمام طول زندگياش هيچ بهرهاي از شهرت و ثروت حاصل از نبوغ نقاشي خود نبرد و هرگز فکر نميکرد روزي آثارش جزو گرانترين نقاشيهاي تاريخ شود.
زندگي او وابسته به آفرينش و خلق کردن بود و پشتوانهاي جز برادرش تئو نداشت. ارتباطات محدود او با جهان خارج شامل نامههايي بود که براي برادرش مينوشت. اين نامهها از مهمترين منابع نويسنده براي گردآوري زندگينامه ونگوگ بودند.
چيزي که زندگينامه ونگوگ را تاثيرگذار ميکند، روند غلبه سايه سياه نااميدي بر زندگي انسان است. اين حقيقت تلخ که ممکن است هنرمندي با نبوغ ونگوگ چنان اسير اين سايه شوم شود که نهتنها از آفرينش، بلکه از زيستن دست بشويد.
بخشي از کتاب: "آرزوي نيل به موفقيت ديگر از وجود ونسان رخت بربسته بود. او نقاشي ميکرد، زيرا مجبور بود نقاشي کند، زيرا اين کار او را از عذاب روحي نجات ميداد، زيرا نقاشي افکار او را متفرق ميساخت. او قادر بود بدون همسر، خانه و فرزند زندگي بگذراند، قادر بود بدون عشق، دوستي و سلامتي سر کند، قادر بود بودن سرپناه، آسايش و غذا سر کند، حتي قادر بود بدون خداوند نيز سر کند. اما نميتوانست بدون آن چه که بزرگتر از خود او بود، آنچه تمام زندگياش بود سر کند، و آن قدرت و توانايي خلق کردن بود."
کتاب «شور زندگي» با ترجمه مارينا بنياتيان توسط نشر نشانه منتشر شده و از سايت ديجيکالا قابل خريداري است.
رهبر عزيز، خودزندگينامه شاعري که از کره شمالي فرار کرد
جنگ جين سونگ، نويسندهي کتاب رهبر عزيز، شرايط بسيار خوبي را در کره شمالي داشته؛ کشوري که زندگي در آن براي بيشتر مردم شبيه به کابوس است. جنگ جين سونگ شاعر مقرب درگاه «رهبر عزيز» است. اين لقبي است که مردم کره شمالي کيم جونگ ايل را با آن ميخوانند و نام کتاب زندگي شاعر مقرب را هم به خود اختصاص داده است.
او در جمع «پذيرفتهشدگان» بود و اين در کره شمالي يعني هيچکس حتي جاسوسها حق ندارند در زندگياش تجسس کنند و کارهاي خلاف را به او نسبت دهند. او با اينکه ميداند مقرب رهبر بودن و درنتيجه حضور در شبکههاي اطلاعاتي و ملاقات رو در رو با رهبر عزيز چه زندگي متفاوتي را براي او رقم زده، عميقا براي ساير هموطنانش متاسف است.
اين رفاه و راحتي فکر فقر و بدبختي بقيهي مردم را از سرش بيرون نميکند، اما چاره چيست؟ سزاي انتقاد، مرگ خود و خانوادهاش است. او با حکومتي تماميتخواه طرف است که حتي زبان مردم با زبان رهبر عزيزش متفاوت است.
باورش سخت است، اما انگار ايدهّهاي پادآرمانشهري کتاب ۱۹۸۴ جورج اورول را موبهمو روي اين مردم پياده کردهاند. با اين همه، جنگ جين سونگ به دنبال اتفاقاتي، چارهاي جز فرار به کره جنوبي پيش روي خود نميبيند و پس از آزادي، کتاب زندگينامهاش را مينويسد.
اين کتاب حرفهاي نگفتهي زيادي را درباره حکومت و حتي پشت پرده حکومت کره شمالي بازگو ميکند، اما با اين همه پشت جلد کتاب نوشته شده: بسياري چيزها قابلبازگويي نبودند. معلوم نيست تحت نظر حاکميت تماميتخواه کره شمالي چه اتفاقاتي تلختر از آنچه در کتاب آورده شده در جريان است؛ حاکميتي که معتقد است کشور بايد در «مه غليظي» بماند تا دشمنان ناکام بمانند.
اين کتاب روايتي واقعي است از آنچه در دنياي امروز باورنکردني به نظر ميرسد. خواندن زندگينامه جنگ جين سونگ شما را با پديدههايي مواجه ميکند که بهخاطر همان مه غليظ شايد هيچگاه و در هيچ منبع ديگري بهصورت تصادفي نتوانيد به آنّها دسترسي پيدا کنيد.
بازار