نماد آخرین خبر

کتاب، داروی کاهنده اندوه اجتماعی

منبع
ايرنا
بروزرسانی
کتاب، داروی کاهنده اندوه اجتماعی
ايرنا/ در همه دوران‌ها و در هر سرزميني، روزگاري پيش مي‌آيد که جامعه التهاب را تجربه مي‌کند و در چنين شرايطي کتاب‌ها مي‌توانند مثل يک دارو از التهاب و يا اندوه جامعه بکاهد. کتاب در همه دوره‌هاي تاريخي نقش ويژه‌اي داشته است، هيچ جامعه‌اي نمي‌تواند نقش اين يار قديمي را در رويدادهاي مهم و تاثيرگذار انکار کند و آن را ناديده بگيرد، تاريخ ايران هم سرشار از کتاب‌هايي است که در بزنگاه‌هاي تاريخي نقشي پررنگ داشته‌اند. امبرتو اکو نشانه‌شناس و فيلسوف ايتاليايي در گفت‌وگويي که با ژان کلود کرير فيلم‌نامه‌نويس و بازيگر فرانسوي دارد و در کتابي به نام از کتاب رهايي نداريم، منتشر شده، مي‌گويد: هر کشوري بايد حوادث تاريخي مهمي را از سر گذرانده باشد تا داراي شعوري شود که بتواند پديدآرنده انديشه‌اي جهاني باشد. اين جمله شايد سرنوشت محتوم ايران زمين باشد، سرزميني هميشه انديشمند و تمدن‌ساز است. هرگاه که روح جامعه‌اي دردمند و اندوه بر آن حاکم شود، کتاب‌ها مي‌توانند، راهي به سوي آرامش گشوده و تسکين دهنده‌اي قدرتمند باشند، چنان‌که نعمتاله فاضلي در يادداشتي که روزنامه ايران منتشر کرده است، مي‌نويسد: به من هم کمي حق بدهيد تا بعد از نوشتن چند دوجين کتاب درباره‌ ايران معاصر و فرهنگ آن، اين طور گمان کنم که «مسئله‌ کتاب و کتابخانه»، مادرِ همه «مسئله‌هاي فرهنگي» ماست. اگر جامعه‌ ايران از همان آغازِ دوره‌ معاصرش تاکنون کتاب و خواندن را جدي گرفته و گسترش داده بود، بدون ترديد دچار «نفرين محيط‌زيستي» و «بلاي جمعي اعتياد» و نفرين‌ها و «معضل‌هاي شوم جمعي» ديگر نمي‌شد. اما سوال اين است که کتاب‌ها چگونه از رنج و اندوه اجتماعي مي‌کاهند؟ کتاب، ناگفته‌ها را بازگو مي‌کند در برخي شرايط، پيش‌بيني روزهاي آينده براي اعضاي جامعه اهميت پيدا مي‌کند، گاهي اضطراب اجتماعي، تنها در شرايطي رفع مي‌شود که نشانه‌هايي از آينده در ذهن شهروندان جاي بگيرد و به آن‌ها گفته شود. در اين حالت کتاب‌هايي که موضوعات اجتماعي، اقتصادي يا سياسي دارند، دورنماي ممکني که مي‌توان براي شرايط فعلي قائل شد را ترسيم مي‌کنند. تئوري‌هايي که استدلال محکمي براي نتايج خود داشته باشند و مثال منطقي از سلسله رويدادهاي جوامع مشابه بياورند، مي‌توانند از آينده احتمالي سخن بگويند، سخني از آينده‌اي که حتي اگر خوشايند نباشد، باز هم مي‌تواند راه‌هاي فرار از بن‌بست يا رهايي از مخمصه را به جامعه نشان بدهد و اينگونه راهي براي اميدواري بگشايد. سال ۱۹۹۰ پس از جنگ ويتنام، باربارا تاکمن، کتابي به نام تاريخ بي‌خردي مي‌نويسد و در آن با مقايسه جنگ‌هاي احمقانه‌اي که مردم دنيا بر سر هيچ به راه انداخته‌اند، از تروا، جنگ‌هاي امپراتوري روم، جنگ‌هاي بريتانيا و... نتيجه جنگ ويتنام را هم بيش از هيچ نمي‌داند، چنان که اگر نام ويتنام را برداريم و افغانستان يا عراق را جاي آن بگذاريم، انگار با پيش‌بيني يک آينده روبه‌رو شده‌ايم. کتاب‌ها تسکين درد مي‌شوند اندوه حاکم بر جامعه و بر افراد، منجر به افسردگي عمومي خواهد شد، وقتي نااميدي و تلخي، مثل آنفولانزا، همه‌گير شود، انگيزه حرکت رو به جلو را در تک‌تک افراد از بين مي‌برد و روزگار تلخي را رقم مي‌زند. در اين شرايط ادبيات به ميدان خواهد آمد، شعر، داستان و رمان، چنان که آگاهي مي‌دهند، هم‌دردي مي‌کنند و چندان که اميد مي‌بخشند، سازنده و مهييج خواهند بود. جامعه ايران قرن‌ها پس از جراحت حمله خونريزانه مغول‌ها و به خاک و خون کشيده شدن مردم اين سرزمين، با گونه‌هاي مختلف شعر از عرفاني تا تغزلي به آرامش رسيد و دوباره جوانه‌هاي زندگي در آن روييد. چنان‌که وقتي از انقلاب فرانسه حرف مي‌زنيم، نمي‌توانيم تسلايي که ويکتور هوگو در کتاب بينوايان به مردم کشورش داد را ناديده بگيريم. کتاب‌ها، جاده‌هاي پيشرفت هستند زماني که جامعه‌اي اندوهگين و دلزده شده باشد، نمي‌تواند در مسير پيشرفت گام بردارد و در جا زدن، ادامه زندگي و روابط اجتماعي را سخت‌تر مي‌کند؛ براي ايجاد رابطه، بعد از سلام، به سختي مي‌توان کلمه‌اي پيدا کرد و اينجاست که کتاب‌ها به کمک مي‌آيند. زماني که روبه‌رو به نظر ديوار مي‌آيد، کتاب‌ها مي‌توانند، دريچه نوري از ميان سنگ و سيمان و پولاد، پيدا کنند و روشني را به درون زندگي انساني بياورند. پژوهشگري، زاويه ديگري از اين نور پراکندن است، وقتي انسان آگاه مي‌شود و مي‌تواند با انديشيدن در انديشه‌ها، راهي را براي پيش رفتن باز کند. نمونه آن را شايد بتوان ظهور ساختارگرايي و مکتب فرانکفورت از قلب آلمان و روسيه در گذار از جنگ سرد دانست. انديشمنداني که از دل خاکستر جنگ جهاني بيرون آمدند، حاصل مطالعه در روزگار درد و نامرادي و مرارت بودند. يا حتي ادبيات روسيه که در خفقان دوره تزاري يا پروپاگانداي فرهنگي کمونيسم، راه خود را به گونه‌اي در جامعه و ذهن مردم باز کرد که کتاب مرشد و مارگريتا، اثر ميخاييل بولگاکف در ميان شاهکارهاي ادبي همه تاريخ جهان جاي بگيرد. کتاب‌ها ترديد مي‌آفرينند اگر جامعه باور کند که فردايي وجود ندارد و هيچ راهي براي بهتر شدن روزگار نيست، سياهي‌ها هر روز عميق‌تر و ترسناک‌تر خواهند شد. کريستوفر هميلتون در کتابي به نام چگونه رنج بکشيم، از مجموعه مدرسه زندگي، مي‌نويسد: «اگر مي‌خواهيد رنج‌هاي زندگي‌تان را درک کنيد، آدم شک‌انديشي باشيد. يک معنايش اين است که بپذيريد چيزهاي زيادي هست که در مورد شرايط انساني نمي‌دانيد و نادانسته‌هايتان خيلي بيشتر از دانسته‌هايتان است.» اين ترديد را کتاب‌ها مي‌توانند بيافرينند؛ اين ايمان که هيچ چيز آنگونه که ما فکر مي‌کنيم، نيست و همه چيز مي‌تواند شکل متفاوتي داشته باشد. کوتاه سخن گاهي کشف راه‌هايي به سمت درون، از راه کتاب، مهم‌ترين راه گريز از رنج و اندوه را به جامعه نشان مي‌دهد، مي‌توان از لابه‌لاي کتاب‌ها، راهي يافت که زندگي فردا بهتر ساخته و از رنجي که روي دوش شهروند غم زده امروز است کاسته شود. کتاب‌ها، راه فردا را نشان مي‌دهند و حتي در بدترين شرايط اجتماعي، کتاب راهي به رهايي مي‌گشايد.
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره