
یادداشت طنز/ من ماسک دارم پس هستم!
ايسنا
بروزرسانی

ايسنا/ بالاخره بعد از کلي انتظار و طبق پيشبينيها و در کنار ساير مصيبتها کرونا درست بعد از پايان جشنوارهها، مسابقات ورزشي و انتخابات آمد! بايد از وقتشناسي اين ويروس که زمان ورودش را به ايران اينقدر هوشمندانه انتخاب کرد تقدير و تشکر کرد، اما در عين حال ويروس فوق جبران مافات هم کرد و طي همين چند روز، ما را بعد از چين رکوددار مرگ و مير کرونايي کرد! اما بد نيست به چند نکته جامعهشناسي بعد از حضور کرونا اشاره کنم!
من ماسک دارم پس هستم!
آنقدر اين موضوع ماسک براي مردم حياتي شده که تعداد زيادي از مردم بقايشان را به داشتن ماسک دانستند، لذا مانند داستان پوشک، ماکاروني و... به هر دري زدند و کلي زيرآب همديگر را زدند، بلکه ماسکي جور کنند و بر سر و صورتشان بزنند تا مدتي بيشتر در اين دنياي فاني قدم بزنند! شايد اگر اين روزها دکارت زنده بود جمله معروف خود را اينگونه تصحيح ميکرد: «من ماسک دارم پس هستم!»
ظهور و ثبوت سلطان ماسک!
هجوم مردم به ماسک و دستکش و مايعات ضدعفونيکننده آنقدر بود که سلطان شدن در زمينه اقلام فوق بهصرفه باشد! در همين راستا اگر عدهاي مردند در عوض نيمه پر ليوان اين ميشود که تعدادي هم به نان و نوايي رسيدند! هر چند هنوز هم که هنوز است کسي دقيقا نميداند ماسک بايد زد يا خير، اما خوشبختانه همه ميدانند که بايد آن را خريد!
اختلاف طبقاتي ماسکي!
اين روزها جامعه به دو گروه «ماسکداران» و «بدون ماسکها» تقسيم شده و خود «ماسکداران» هم در دو گروه «ماسکداران فيلتردار» و «بدون فيلتر» تقسيم بندي ميشوند. هماکنون افراد دستکش بهدستي که ماسکشان فيلتردار است و ميتوانند آن را روزانه عوض کنند در بالاترين سطح اجتماعي قرار ميگيرند!
دست نميدهم چون دوستت دارم!
فرهنگي که در اين روزها رايج شده است، دست ندادن و روبوسي نکردن به دليل دوست داشتن است! بر همين اساس افراد در حين چاق سلامتي به هم لگد ميزنند! اما اين ملاحظه در دعواهاي خياباني کمتر ديده ميشود! در چنين مواقعي افراد ماسکهاي خود را درميآورند و بدون رعايت فاصله يک متري - براي پيشگيري از ابتلا به کرونا - به جان هم ميافتند و از خجالت هم درميآيند!
تقارن تعطيلات کرونايي و افتتاح بزرگراه شمال
مردم ما با کوچکترين تعطيلي به شمال ميروند، کاري هم ندارند عزاست و يا عروسي! حتي اگر تعطيلي به دليل کرونا باشد و خود شمال مرکز اصلي کرونا باشد و در اين گير و دار هم بزرگراهي افتتاح شده باشد باز هم مردم با فرهنگ غنياي که دارند به شمال ميروند!
کرونا بيماري نيست؛ جرم است!
اين روزها کسي جرأت سرفه و عطسه را ندارد چون ناگهان مردم او را به چشم يک زامبي ميبينند و از او فرار ميکنند. اينجاست که شاعر ميگويد: بهخدا قسم، بنيآدم اعضاي يکديگرند! و يکي ديگر هم که شاعر نيست ميگويد: کرونا مثل اعتياد فقط يک نوع بيماري است!
فقط دست بشوييد!
هرچند مسئولين ما يکهفتهاي بيمارستان نساختند اما در عوض در زمينه تدبير و اميد دادن گل کاشتند. آنها در حالي که مردم فرت و فرت از کرنا دست از جان ميشويند تجويز مسئولان هميشه خونسرد ما اين است بدون نگراني بايد دستها را با دل و جان شست! اما دريغ از اصولي مانند قرنطينه شهرهاي آلوده و ...
تعطيلي مدارس حتي فيروزکوه و دماوند!
البته واکنش مسئولان به جز دستشويي (البته نه از آن نوعش) همان راه حل هميشگيشان هم بود يعني: «تعطيلي مدارس حتي فيروزکوه و دماوند!» بهعلت کرونا بعد از تعطيليها بهخاطر: بارش برف و باران، يخبندان، سرماي زياد، آلودگي هواف ذرات معلق در هوا، زلزله، سيل، انتخابات، عزاي عمومي و... البته بايد ديد آيا طرح ترافيک را هم زوج و فرد ميکنند يا خير! هرچند در بعضي از ادارات در مورد حضور کارکنان اين کار انجام شده است و افراد به شکل شيفتي سر کار حاضر ميشوند.
مسئولان آلوده!
يکي از نکات جالب توجه اين بود که خود مسئولان هم بهشدت آلوده شدند! البته نه از آن نوع آلودگيهاي هميشگيشان بلکه از نوع آلودگي کرونايي! جالبتر اينکه دقيقا همان مسئولاني که بايد پاي کار باشند دستشان از اجراي تدابير ضدکرونايي کوتاه شده است! از جمله رئيس شوراي شهر تهران و معاون وزير بهداشت. البته عدهاي معتقدند دليل ابتلاي ايشان آه نماينده قم بوده و نه ويروس کرونا.
توليد ماسک ملي!
کرونا باعث شد ما قدر آلودگي هوا را بيشتر بدانيم و بفهميم مصيبتهاي بدتر از آن هم هست! مثلا اگر آلودگي هوا نبود هيچگاه نميتوانستيم به فنآوري توليد ماسک ملي دست يابيم و سالانه فلان ميليارد دلار از خروج ارز جلوگيري کنيم و درنتيجه اين روزها ميمانديم چه چيزي را بايد در خانههايمان انبار و يا احتکار کنيم! هر چند که کرونا باعث شد خودروهاي تکسرنشين بيشتر شود و کارهاي تيمي و گروهي ما طبق معمول کمتر شود!
پيشگيري از کرونا و پيشگيري کرونايي
پيشگيري کرونا از درمانش مهمتر است اما درعين حال خود کرونا هم توانست از برخي از حوادث اقتصادي – سياسي پيشگيري کند؛ مثلا کسي اين روزها نسبت به گراني سکه، دلار و.. انتقادي ندارد چون همه سرگرم خريد ماسک، الکل و مواد ضدعفونيکننده است.
جوکسازي و شايعهسازي بيوقفه مردم!
واکنش مردم هميشه در صحنه مانند مواجهه با هر مصيبتي کاملا قابل پيشبيني بود.
۱- شايعهسازي؛ آن هم به حدي وحشتناک که مردم را بيشتر به مرگ اميدوار ميکرد تا زندگي ذلتبار در کنار کرونا!
۲- جوکسازي؛ کار مردم در اين دوره از تاريخ مصداق شعر «کارم از گريه گذشته به آن ميخندم» شده است. آنها بدون وقفه با موضوع کرونا جوک ساختند و به آن خنديدند! شايد آنها ميخواهند حالا که خيري از زندگيشان نديدند، لااقل دم مرگ و بعد از مرگ، روحشان شاد باشد!
کروناي آلوده اما ضدفساد!
هرچند به دليل وجود ماسکها بر چهرهها انتخاب همسر براي ازدواج سخت شده اما در عين حال به دليل رعايت فاصله مناسب و تفکيکهاي جنسيتي و غيرجنسيتي ميزان فساد هم به شکل قابل توجهي کاهش يافته است!
ما مثل خارجيها شديم!
نيمه پر ليوان ويروس کرونا اين است که بالاخره در يکي از مصيبتها ما مثل خارجيها شديم و آنها هم با ما همدرد شدند؛ يعني ميتوانيم حس کنيم که حداقل اين بدبختيمان را ديگران با پوست و خونشان درک ميکنند!
کرونا و داستان مسابقه پرسپوليس و سپاهان
قرار شد بازي فوتبال سپاهان و پرسپوليس به دليل پيشگيري از شيوع کرونا برگزار نشود اما نکته جالب قضيه اين بود که همان تماشاگراني که قرار بود که روي صندليهاي استاديوم کنار هم ننشينند، پشت درهاي بسته استاديوم از سر و کول هم بالا ميرفتند!
کرونا پلاس و کروناي وانتي
شايعهاي مبني بر ويروس جهشيافته کرونا در ايران پيچيد که بهنام کرونا پلاس معروف شد که بعيد نيست در آينده مسئولان دلسوز از اين کرونا وانتش را هم بسازند!
ظهور متخصصان با گرايش کرونا
ويروس کرونا ناشناخته است اما با اين وجود صدها کارشناسي که در مورد پيشگيري و درمان اين ويروس پروپوزالهاي علمي داشتند در فضاي مجازي سربرآوردند و اين ويروس را جوري معرفي کردند که انگار سالهاي سال بود که با اين ويروس ديزي دونفره ميخوردند! هر چند همهشان حرف همديگر را نقض ميکردند، اما اين موضوع نبايد ما را از علاقه ايرانيان به علم غافل نمايد!
کنسل شدن همه جلسات و جشنوارهها
بالاخره کرونا ثابت کرد اکثر جلسات بيمورد بوده و حالا که بسياري از آنها کنسل شده هيچ آبي از آب تکان نميخورد! مخصوصا کساني که جشنواره و ... را تحريم مي کردند خيالشان راحت شد که ديگر چيزي از اين قبيل داستانها برگزار نخواهد شد!
علي برکتالله
نويسنده: فرزين پورمحبي