نماد آخرین خبر

پناهجویان از نگاه فیلسوف قرن، «اسلاوی ژیژک»

منبع
خبرگزاري کتاب ايران
بروزرسانی
پناهجویان از نگاه فیلسوف قرن، «اسلاوی ژیژک»
خبرگزاري کتاب ايران/ کتاب «عليه اخاذي مضاعف: پناهجويان، ترور و ديگر دردسرهاي مربوط به همسايگان» اثري است از اسلاوي ژيژک که به مشکلات پناهجويان در کشورهاي مختلف مي‌پردازد.
اين کتاب به يکي از مهم‌ترين بحران‌هاي عصر حاضر، يعني مسئله پناهجويي، راه حل‌هاي ارائه شده پيرامون آن و سو استفاده و اخاذي‌هاي بيشتري که در پي اين بحران از سوي قدرت‌ها و ديگر توده‌ها صورت گرفته است مي‌پردازد. همچنين در اثر پيش رو برخي از بحران‌هاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي که در دنياي معاصر با آن رو به رو هستيم مورد بازنگري قرار مي‌گيرد. بحران پناهجويان فرصتي منحصر به فرد را در اختيار اروپا مي‌گذارد تا خود را بازتعريف کند و تمايزش را با دو قطبي که مخالف آن‌ها است نشان دهد: نئوليبراليسم آنگولا ساکسوني و سرمايه‌داري خودکامه ملهم از «ارزش‌هاي آسيايي». به نظر مي‌رسد آناني که براي انحطاط فعلي اتحاديه اروپا سوگواري مي‌کنند، گذشته‌اي ايده‌آل براي آن متصور مي‌شوند. با وجود اين، اتحاديه‌ اروپا «دموکراتيکي» که آنان تاسفش را مي‌خورند در حقيقت هرگز وجود نداشته است. سياست‌هاي اخير اتحاديه اروپا دموکراتيکي که آنان تاسفش را مي‌خورند در حقيقت هرگز وجود نداشته است. کشورهاي پناهجو و غير پناهجو نمي‌توان از اين واقعيت غافل ماند که برخي از کشورهاي خاورميانه‌اي که ثروت کمتري دارند (ترکيه، مصر، ايران و غيره) آغوششان به روي پناهجويان گشوده‌تر از کشورهاي حقيقتا ثروتمند (عربستان سعودي، کويت، قطر، امارات متحده ي عربي و غيره) است. عربستان سعودي و امارات تقريبا هيچ پناهجويي را نپذيرفتند، با اين که در همسايگي مناطق بحران‌زده قرار دارند و به اندازه کافي ثروتمند و از لحاظ فرهنگي بيش از اروپا به پناهجويان (که بيشترشان مسلمانند) نزديک‌اند. در حقيقت، عربستان سعودي حتي برخي پناهجويان مسلمان را به سومالي بازگرداند. رياض صرفا 280 ميليون دلار براي حمايت از آموزش پناهجويان کمک مالي اختصاص داد. آيا دليلش اين است که عربستان سعودي يک تئوکراسي بنيادگراست که قادر به تحمل خارجي هاي مزاحم نيست؟ بله، اما بايد اين را نيز در ذهن داشت که همين عربستان سعودي از منظر اقتصادي کاملا در غرب ادغام شده است. اساسي‌ترين مشکلات پناهجويان زماني که به کشوري مهاجرت کنيد و در آن‌جا پناهنده شويد قطعا بايد سختي‌هاي زيادي را تحمل کنيد و مشکلات زيادي را پشت سر بگذاريد. اسلاوي ژيژک به اين پرسش اينگونه پاسخ مي‌دهد: در اينجا، البته نخستين گام يافتن دليل غايي در فعاليت سرمايه‌داري جهاني و همچنين فرايند مداخله نظامي غرب است. به طور خلاصه، اين بي‌نظمي مداوم چهره حقيقي نظم جهاني است: چنانچه آفريقايي‌ها را به حال خودشان بگذاريم، نخواهد توانست جامعه‌شان را تغيير دهند. چرا؟ ليبي در نتيجه مداخله اروپا بود که به دام هرج و مرج افتاد؛ حمله آمريکا به عراق شرايط را براي ظهور داعش فراهم کرد؛ جنگ داخلي و دائمي در جمهوري آفريقاي مرکزي ميان مسيحيان جنوب و مسلمانان شمال اين کشور صرفا نتيجه فوران دشمني قومي نيست، بلکه در پي کشف نفت در مناطق شمالي به راه افتاد و فرانسه (متحد مسلمانان اين کشور) و چين (متحد مسيحيان) بر سر کنترل منابع نفتي، از طريق نمايندگان‌شان در حال جنگ هستند. تقصير بحران مواد غذايي را در بسياري از کشورهاي جنوبي زمين نمي‌توان بر گردن مظنونين هميشگي – مانند فساد، ناکارآمدي و مداخله‌گرايي دولت انداخت. اين بحران به طور مستقيم از جهاني‌سازي کشاورزي ناشي مي‌شود. بيل کلينتون بهتر از هرکس ديگري توانست در سخنراني‌اش درباره بحران جهاني مواد غذايي، در نشست روز جهاني غذا در سازمان ملل متحد اين مسئله را بيان کند. به رغم تمام انتقادهايي که از اقتصاد پسااستعماري شده است، بسياري همچنان از اثرات ويرانگر بازار جهاني بر اقتصادهاي محلي که آن‌ها از خودکفاترين ابتدايي‌شان محروم مي‌کند آگاهي چنداني ندارند. کافي است مکزيک را به ياد بياوريم، کشوري واردکننده مواد غذايي که کشاورزي محلي‌اش نابود شده و در نتيجه ميليون‌ها نفر از ساکنينش به آمريکا مهاجرت مي‌کنند. پناهجويان و روياهاي پوچ پناهجويان صرفا از موطن جنگ‌زده خود نمي‌گريزند. آنان همچنين گرفتار رويايي مشخص‌اند. بر روي صفحه تلويزيون‌هايمان مدام پناهجوياني را در جنوب ايتاليا مي‌بينيم که آشکارا مي‌گويند که نمي‌خواهند در اين کشور بمانند: اغلب آن‌ها مي‌خواهند در کشورهاي حوزه اسکانديناوي زندگي کنند. درباره هزاران پناهجو که در اردوگاه‌هايي در شهر بندري کاله زندگي مي‌کنند چه مي‌توان گفت که به فرانسه نکرده و آماده‌اند تا زندگي خود را براي رفتن به بريتانيا به خطر بيندازد؟ در اينجا مي‌توان پارادوکس اتوپيا را مشاهده کنيم: درست زماني که مردم در فقر، رنج و خطر به سر مي‌برند و آدمي انتظار دارد که به پايين‌ترين سطح از رفاه و امنيت قانع باشند، اتوپياي مطلق سر برمي‌آورد. اما درس سختي که پناهجويان بايد بياموزند اين است که «هيچ نروژي وجود ندارد» حتي در خود نروژ. آنان بايد ياد بگيرند که روياهايشان را مهار کنند. به جاي آن‌که در واقعيت به دنبال روياهشان باشند، مي‌بايست تمرکز خود را بر روي تغيير واقعيت بگذارند. چه بايد کرد؟ ژيژک در پاسخ به اين پرسش که در چنين وضعيت نوميدکننده‌اي به چه چيزي نياز داريم؟ مي‌گويد: فردريک جيمسون اخيرا آرمانشهري را مبتني بر نظامي کردن جامعه جهاني به عنوان شکلي از رهايي پيش کشيده است: گرچه بن‌بست‌هاي سرمايه‌داري جهاني بيش از گذشته آشکار و مبرهن‌اند، تمام تغييرات مفروض دموکراتيک _ توده‌اي - محلي که از «پايين» اعمال مي‌شوند دست آخر محکوم به شکست‌اند، بنابراين يگانه راه عملي براي شکستن دور باطل سرمايه‌داري جهاني نوعي «نظامي کردن» است که معادل بوده با تعليق قدرت اقتصاد خودگردان. چه بسا بحران فعلي پناهجويان در اروپا فرصتي براي آزمودن اين گزينه پيش بکشد. ديوانگي محض خواهد بود اگر گمان کنيم مي‌توان آزادانه گره از چنين فرايندي گشود: هر چه نباشد، پناهجويان به آذوقه و خدمات پزشکي نياز دارند. بايد اعتراف کرد که آلمان در سال 2015، با قبول صدها هزار پناهجو، گشودگي غير منتظره‌اي را نشان داد. کتاب «عليه اخاذي مضاعف (پناهجويان، ترور و ديگر دردسرهاي مربوط به همسايگان» تاليف اسلاوي ژيژک ترجمه کامران برادران، محسن اصفهاني و ميلاد روانبخش در 190 صفحه به بهاي 27 هزار تومان توسط نشر مانيا هنر منتشر شده است.