نماد آخرین خبر

نگاهی به کتاب «خاطرات آقابکف» مأمور مخفی عالی‌رتبه سازمان امنیت شوروی در مشهد

منبع
بروزرسانی
نگاهی به کتاب «خاطرات آقابکف» مأمور مخفی عالی‌رتبه سازمان امنیت شوروی در مشهد
شهرآرا نيوز/ ژرژ آقابکف پس از تحمل ٣ سال گرسنگي، سرما و فقر مطلق، سرانجام به سازمان مخوف امنيت شوروي، «چکا»، پيوست. او علاوه بر تسلط بر زبان‌هاي روسي و ارمني، فارسي و ترکي نيز مي‌دانست. به همين دليل، مدتي در چکاي مسکو کارشناس زبان فارسي بود. آقابکف در سال ١٣٠۴ خورشيدي هم‌زمان با تاج‌گذاري رضاشاه به عنوان بازرس کل هيئت تجاري اتحاد شوروي در ايران، به تهران مي‌آيد و بدون هيچ مانعي از سوي مقامات ايراني، شبکه وسيعي از جاسوسان شوروي را در ايران سازمان‌دهي مي‌کند. اولين مأموريت او در ايران رفتن به مشهد و سر و سامان دادن به شبکه جاسوسي روس‌ها در خراسان است. آقابکف در خاطراتش مي‌گويد: «تن‌ها در ايالت خراسان، حدود ۵٠ مأمور مخفي داشتيم و چنان بر اوضاع مسلط بوديم که از يک نامه يا يادداشت معمولي دولت ايران گرفته تا مهم‌ترين اسناد سياسي کنسولگري انگليس در بدو ورود يا هنگام خروج از اين ايالت محال بود از نظر ما مخفي بماند.» او همچنين در بخشي از خاطراتش در مشهد به فراري دادن «آزاد»، يکي از روزنامه‌نگاران کمونيست، اشاره مي‌کند: «يک شب شخصي به نام «آزاد» که مدير يک روزنامه طرف‌دار کمونيسم بود با چهره رنگ‌پريده و وحشت‌زده خود را به ميان ما انداخت و معلوم شد که از ترس پليس ايران که دستور بازداشت و حبس او را داشته، از پنجره منزلش به بيرون پريده و با آخرين نفس، خود را به کنسولگري ما رسانده است. ما تصميم گرفتيم که از تحويل دادن او خودداري کنيم و روز بعد کنسول به ملاقات والي خراسان رفت. والي خراسان پس از ٣ روز مذاکره، بالاخره موافقت خود را با خروج «آزاد» از خراسان اعلام کرد و قول داد در راه مزاحمتي برايش ايجاد نشود، ولي ما، چون نمي‌توانستيم به قول والي زياد اطمينان کنيم، «آزاد» را با لباس مبدل به نيشابور و سپس تهران رسانديم.» فصل چهاردهم کتاب به ماجراي فرار منشي مخصوص استالين اختصاص دارد و اين‌بار از زبان آقابکف ماجراي تعقيب باژانوف و ماکسيموف در مشهد و ايران شرح داده مي‌شود. او در کتابش مي‌نويسد: «از مسکو به من دستور دادند که بلافاصله به مشهد عزيمت نموده، حکم تصفيه (کشتن) باژانوف را في‌المجلس و قبل از آنکه فرصتي براي افشاي اسرار داشته باشد اجرا کنم.» بالاخره اقدامات مکرر مأموران مخفي شوروي تحت رياست آقابکف، در ترور اين ٢ نفر به جايي نمي‌رسد و آن‌ها از زاهدان به هندوستان و سپس فرانسه مي‌گريزند. جالب اينجاست که خود آقابکف ٢ سال بعد از فرار باژانوف از طريق ترکيه از جهنم شوروي مي‌گريزد و نکته جالب‌تر اينکه کنسولگري ايران در استانبول به او براي گريختن کمک مي‌کند، همان‌طور که شهرباني مشهد به باژانوف براي فرار کمک کرد. طنز روزگار اينکه آقابکف بعدا در پاريس با باژانف و ماکسيموف، شکار‌هاي ازدست‌رفته خود، دوستانه ملاقات مي‌کند. لازم به تذکر است ترجمه فارسي کتاب از روي ترجمه انگليسي و آن‌هم از روي ترجمه فرانسوي کتاب نوشته شده است. همه متفق‌القول هستند که ترجمه انگليسي کتاب که توسط هنري بان انجام گرفته و در آمريکا چاپ شده ترجمه‌اي بدون رعايت امانت و با تحريف و سانسور بسيار است. پس در واقع، آنچه ما امروز به عنوان خاطرات آقابکف مي‌خوانيم ترجمه‌اي مطابق با نوشته اصلي نيست. با وجود اين، اطلاعات بسيار ارزشمند و دست‌اولي از واقعيات پشت پرده شوروي کمونيستي را که به دقت در پرده ضخيمي از تحريف و دروغ پوشيده شده است برملا مي‌کند. اين کتاب از سوي انتشارات پيام تهران در سال ١٣۵٧ منتشر شده است. نام کتاب: خاطرات آقابکف نويسنده: ژرژ آقابکف مترجم: حسين ابوترابيان ناشر: پيام زبان کتاب: فارسي
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره