خراسان/ شاهنامه فردوسي فقط کتاب بزرگسالان نيست. فردوسيبزرگ آنقدر در جايجاي اين اثر فاخر فارسي داستان مهيج و عبرتآموز آورده است که ميتواند خوراک چند ساله ادبيات کودکونوجوان را فراهم کند؛ اما به نظر ميرسد که ما، در رساندن پيام شاهنامه به فرزندانمان با مشکل مواجهيم. شايد يکي از دلايل مهم گرايش کودکان و نوجوانان ايراني به داستانها و روايتهاي وارداتي مانند «هري پاتر»، همين باشد. گذري کوتاه بر کتابفروشيها نشان ميدهد که تعداد آثار تدوينيافته براي کودکان بر اساس داستانهاي شاهنامه فردوسي کم نيست، اما باز هم نتوانستهاست آنچنانکه بايد و شايد، نياز و خواست کودکان و نوجوانان را برآوردهکند. به همين دليل، بهسراغ دکتر محمدجعفر ياحقي، استاد ادبيات فارسي و شاهنامهپژوه بنام کشور رفتيم تا به مناسبت روز ادبيات کودک و نوجوان، از او بپرسيم چرا در چنين وضعيتي قرار گرفتيم و دليل اينکه داستانهاي شاهنامه سهم درخوري در سپهر خيال کودکان و نوجوانانمان ندارد، چيست؟ دکتر ياحقي، ضمن گلايه از شرايط حاکم بر تهيه و انتشار داستانهاي شاهنامه، فقدان تخصص نگارندگان، رونويسي صرف و نبود برنامهريزي کلان در اين عرصه را دليل کوتاه بودن دست کودکان و نوجوانان ايراني از ميراث سترگ حکيمتوس دانست.
از روي دست فردوسي رونويسي نکنيم
دکتر محمدجعفر ياحقي بر اين عقيده است که هماکنون، بازنويسي داستانهاي شاهنامه فايدهاي ندارد. او ميگويد: «اگر قرار باشد براي شاهنامه کاري کنيم، آن کار بازنويسي نيست. الان بايد براي بچهها با استفاده از شاهنامه، کارهاي رايانهاي و پويانمايي توليد کرد؛ کتاب گويا ساخت؛ فيلم ساخت و نمايشنامه نوشت که اثر وضعي داشته باشد. بازنويسي که فراوان هست و اصلا بازنويسي تنها، کافي نيست. الان کساني هستند که در اين زمينه کار ميکنند و اگر ميداني پيدا کنند، کارهاي خوبي انجام ميدهند. کساني که ميخواهند درباره شاهنامه آثاري را به وجود بياورند، بايد آموزش ببينند تا کار درست و سنجيدهاي شکل بگيرد. الان، گروهي به ما مراجعه کردند که ميخواهند داستان سياوش را بسازند و حمايت مالي و اجرايي ميخواهند که متاسفانه نيست و بايد تشکيلات، سازمان يا آدم خيري پيشقدم شود تا اين کار ساخته شود.»
شاهنامه نيازمند کارهاي جانانهتري است
به عقيده دکتر ياحقي، شاهنامه با وجود بنمايههاي قوي داستاني، نه به ادبيات کودکونوجوان که به هيچجا رسوخ نکرده است. او اين جمله را با ناراحتي ميگويد و اضافه ميکند:«هزاران کتاب درباره شاهنامه بازنويسي، رونويسي و بازآفريني شده است، ولي خوب نيست، بد است. يعني نويسندگانش دانش لازم را نداشتند يا ديدگاهشان درست نبوده است و فضاي عمومي جامعه هم نميخواسته اين کار انجام شود، بنابراين، کار عقب افتاده است؛ ولي اين حوزه جاي کار دارد. الان بچههاي نقال شاهنامه و حافظ داريم که در فرهنگسراها و جاهاي بسيار دور، مثل کردستان و لرستان به شاهنامه علاقهمندند، به آن رو آوردهاند و با شاهنامه زندگي ميکنند. ولي متاسفانه ممکن است به دليل نبود توجه رسانه، مطبوعات و صداوسيما، در سکوت و تنهايي کار خودشان را انجام دهند و اين نه خوب است و نه کافي. بايد کارهاي سترگ و جانانهتري انجام شود. بايد در زمينه هنري بيشتر کار شود. در خارج از کشور خيلي بيشتر از ما در اين زمينه کار ميکنند که گاهي در سطح جهاني مطرح ميشود.»
نوشتن داستانهاي شاهنامه، تخصص ميخواهد
تا به حال کتابهاي زيادي با برداشتهاي مستقيم و غيرمستقيم از شاهنامه به چاپ رسيدهاست؛ اما تعداد انگشتشماري از آنها به تاييد اهل فن ميرسد. دکتر ياحقي با اشاره به وجود آشفتگي در حوزه چاپ کتابهاي وامگرفته از شاهنامه براي ادبيات کودکونوجوان، ميگويد:«وقتي کار زياد شد، انتخاب سخت ميشود. کار به افراد ناشي و ناآگاه سپرده و همان ناآگاهيها به ديگران منتقل ميشود؛ لازمه کار زياد کردن همين است. وقتي همه چيز، از جمله نويسندگي، عمومي ميشود و همه مردم دست به قلم هستند، کتاب چاپ ميکنند و چاپخانهها هم، هر کتابي را چاپ ميکنند، خب نتيجه همين ميشود؛ يعني دستگاه نظارتي، سازمان يا موسسهاي که اين روند را کنترل کند، نيست و آشفتگي به وجود ميآيد. به هر حال اين آشفتگي خود حکايت از علاقه قشرهاي مختلف جامعه به شاهنامه دارد. اما اين علاقه بايد هدايت و کنترل شود که وظيفه نهادهاي رسمي است.»
بازار