نماد آخرین خبر

رمانی که در صحن گوهرشاد نوشته شد

منبع
جام جم
بروزرسانی
رمانی که در صحن گوهرشاد نوشته شد
جام جم/ بيست و يکمين روز تابستان سال 1314، مسجد جامع گوهرشاد حرم مطهر امام رضا عليه‌السلام شاهد يکي از بزرگ‌ترين جنايات تاريخ رژيم پهلوي بود؛ کشتار وحشيانه مردمي که در اعتراض به توطئه شوم کشف حجاب رضاخاني گردهم آمده بودند. ماجراهاي مرتبط با اين جنايت بزرگ، همراه با خرده‌روايت‌هايي از زندگي گوهرشاد بيگم، بانوي موسس مسجد جامع گوهرشاد حالا به قلم سعيد تشکري در قالب رماني جذاب و خواندني با نام «اوسنه‌ گوهرشاد» روايت شده است؛ رماني خواندني که تجديدچاپ‌هايي را در به نشر پشت سر گذاشته و هنوز هم مخاطب دارد. رمان فانتزي «اوسنه گوهرشاد» نوشته سعيد تشکري، در قالب مجموعه داستان‌هاي به‌هم پيوسته روايتگر داستاني خيالي همگام با واقعيت از واقعه قيام خونين مسجد گوهرشاد حرم مطهر رضوي است که در جريان اين رمان، گوهرشاد بيگم پايه‌گذار احداث بناي مسجد گوهرشاد حرم رضوي بعد از هزار‌سال به مکاني مي‌آيد که خودساخته است و با ملکه‌اي روبه‌رو مي‌شود تا آنچه را که او ساخته- يعني مسجد گوهرشاد- قرار است ويران شود. نويسنده درباره اين کتاب مي‌گويد: اساسا واقعه گوهرشاد مقابله با يک تمدن و تجدد جعلي است. مردمي مومن براي اعتقاد خود در حرم ثامن‌الحجج(ع) جان دادند. رضاخان با کشف حجاب در فکر آوردن تمدن نوين به اين کشور بود؛ غافل از اين‌که تمدن با تغيير ظاهر و بي‌حجابي درست نمي‌شود. شايد باور نکنيد ولي براي اين‌که بتوانم حس بهتري از واقعه گوهرشاد داشته باشم، تمام داستان را از اول تا آخر در حرم امام رضا عليه‌السلام و در خود صحن گوهرشاد نوشتم. تشکري همچنين عنوان مي‌کند: بيشتر آثار من يک محور بيشتر ندارد: ادبيات شهري رضوي. آثاري مانند: «رژيسور»، «پاريس‌پاريس» و «اوسنه گوهرشاد»، «مفتون و فيروزه»، «هرايي»، «هندوي شيدا» و «کافه داش‌آقا» همه رويکرد شهري دارند. جالب است که هريک از اين آثار را ناشر متفاوتي چاپ کرده است، يعني ناشران هيچ ارتباطي با يکديگر نداشته‌اند. بنابراين من به‌عنوان شخصي که درباره ادبيات شهر کار مي‌کنم، اعتقاد دارم که شهرم را از زواياي مختلف مي‌بينم. ما بايد به شهر خود و محلي که در آن زندگي مي‌کنيم بيشتر دقت کنيم. بسياري از نويسندگان ايراني گويا با داستايوسکي و چخوف و يوسا و سالينجر همشهري هستند که از زاويه ديد آنها به دنياي خود نگاه مي‌کنند. در شهري همچون مشهد، بزرگان ادبي همچون بهار، اخوان‌ثالث و بسياري ديگر حضور داشته‌اند؛ نويسنده بايد به اين باور برسد که با آنان همشهري است نه با مارکز!
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره