داستانهایی که انقلاب مشروطه را رقم زدند!

جام جم/ 14مرداد، سالگرد امضاي فرمان مشروطه و روزي سرنوشتساز براي ايرانيان بوده است. تاريخ ايران را بهدرستي ميتوان به پيش و پس از مشروطه تقسيم کرد. بارها درباره نقش روزنامههايي چون قانون در دوران مشروطه صحبت شده، اما سهم ادبيات و داستان در شکلگيري مشروطه چه بود؟
از سده نهم هجري زبان فارسي، درگير دغدغههاي فرمي و بازيهاي زباني شده بود و نفوذ زبان عربي و ترکي و مغولي هم به سختخوان شدن آثار فارسي دامن ميزد. تا اواسط دوره قاجار وضعيت نثر فارسي همين بود. ممکن بود در آغاز يک نامه رسمي بخوانيم: «آنکه رقم طرازان ديوان ن و القلم و ما يسطرون تا رسائل مخايل ما را به طراز و ما ارسلناک الا رحمه للعالمين مطرز و توقيع فضايل ما را به طغراي وعدکم ا... مغانم کثيره تاخذونها فعجل لکم هذه موشح داشتهاند...» يا نامهاي ديپلماتيک اينگونه آغاز شود: «پادشاه مکرم، خسرو معظم، خديو اکرم، امپراتور اعظم، مالک ممالک فرانسه و ايتاليا، روانش شاد و جهانش بر مراد باد! شهريارا، کامگارا، از روزي که مابين اين دو دولت...»
از همان زمان و کمي پيشتر، دبيراني چون قائممقام، قدم در راه اصلاح اين وضعيت گذاشتند و افرادي چون ميرزا ملکمخان در روزنامه قانون و ديگر آثار خود اين اصلاح زبان فارسي و زدودنش از آرايههاي بيمورد را به پيش بردند.
اما داستانها هم در اصلاح زبان فارسي و حتي شکلگيري مشروطه بيتاثير نبودند. عبداللطيف طسوجي که به فرمان بهمنميرزا فرزند عباس ميرزا «هزار و يک شب»را به فارسي برگرداند، زباني آنچنان ساده و روان را براي ترجمه هزارويک شب برگزيد که اين اثر کلاسيک را به خانههاي مردم ايران برد و امروزه هم بسياري همين ترجمه شيرين را براي خواندن هزار و يک شب ترجيح ميدهند.
ترجمه قابل توجه ديگر، سرگذشت حاجي باباي اصفهاني بود که ميرزا حبيب اصفهاني به فارسي برگرداند. نثر و زبان اين اثر آنچنان فوقالعاده بود که گفته شد اصل اين کتاب ايراني است. گويا در همين کتاب هم بود که نخستين بار کلمه «دستور» به جاي صرف و نحو بهکار گرفته شد. کتاب، داستان يک دلاک اصفهاني است که مشاغل مختلفي را انتخاب کرده و هر بار رندي ميکند و البته در خلال اين داستانها تجربياتي بسيار مردمشناسانه و البته انتقادي از وضعيت جامعه ايران نيز نقل ميشود.
سپس نوبت به عبدالرحيم طالبوف رسيد که در «کتاب احمد» و «مسالک المحسنين» قدم در راه داستاننويسي و اصلاح اجتماعي بگذارد. حوالي ۱۲۵۰ در عهد ناصري بود که روشنفکران غرب ديده و خواهان تجدد و اندوهگين از وضع ميهن، در نثر و زبان و رسانههاي عمومي به زدودن کلمات عربي و سجع و صنايع ادبي همت کردند گرچه از ورود بعضي کلمات فرنگي غافل شدند.
تلاش براي بهبود و اصلاح خط و ... رواجيافت و دراينميان «مسالکالمحسنين» نوشتهشد. داستان، سفرنامهاي است که در آن راوي همراه با طبيب و مهندس و معلم شيمي در سفري به دماوند براي تحقيق جغرافيايي به ارائه اطلاعات خود از دانش روز و درعينحال توصيفات اجتماعي بسيار مهمي از وضعيت مملکت ميپردازند.
پس از آن «کتاب احمد» نوشته شد که يکي از تاثيرگذارترين و مهمترين کتابهايي است که در شکلگيري مشروطهخواهي ايرانيان ايفاي نقش کرد. «کتاب احمد يا سفينه طالبي»، درواقع کتابي درسي در قالب روايي و داستاني است. جلد اول آن ۱۸ صحبت در شناخت جهان است، جلد دوم در چهار صحبت به قوانين مدني ميپردازد و جلد سوم مسائلالحيات است. رماني است علمي که در قالب يادداشتهاي روزانه نوشتهشده و شايد بتوان آن را نخستين داستان مدرن فارسي با شخصيت کودک دانست.
فتحعلي آخوندزاده نيز در سال ۱۲۵۳ «ستارگان فريبخورده» را نوشت که ظاهرا رمان کوتاه تاريخي است درباره دوران صفويه اما درواقع رماني انتقادي از وضع زمان خود است. با ظهور ستاره دنبالهدار، منجمان پادشاه، او را از خطري که در راه است آگاه ميکنند و شاه به تکاپو ميافتد تا اين حادثه را از خود دور کند. او با مشاورانش جلسهاي ترتيب ميدهد و منجم پيري پيشنهاد ميکند که شاه موقتا از سمت خود برکنار شود و يک مجرم محکوم به مرگ بر تخت بنشيند تا بلا بر سر او نازل شود. «يوسف سَرّاج» از نقطويه بدينمنظور انتخاب ميشود. يوسف، پيشهور زحمتکشي است که از بازگوکردن ستمهاي حکومت ابايي ندارد و هنگام نشستن بر تخت سلطنت، دست به اصلاحات ميزند و يک مجلس مشورتي تشکيل ميدهد. اصلاحات يوسف، همان خواستههاي آخوندزاده و ديگر روشنفکران آن زمان است. يوسفشاه، عاقبت با شورش درباريان و ثروتمندان از سلطنت خلع ميشود. از ماندگاري و تاثيرگذاري اين داستان همين بس که بيش از صد سال بعد ايده اوليه سريال افسانه سلطانوشبان که در دهه ۱۳۶۰ از تلويزيون پخش شد از اين داستان گرفتهشد و هنوز هم در خاطره جمعي ايرانيان ثبت و ماندگار است.
آخوندزاده را ميتوان داستاننويس پرکاري دانست. از او شش نمايشنامه کمدي در يک کتاب و کتاب ديگري به نام «تماشاخانه، سه تمثيل» نيز بهجاماندهاست.
سرانجام نوبت به حاجي زينالعابدين مراغهاي رسيد با «سياحتنامه ابراهيمبيگ يا بلاي تعصب او» که بسياري آن را نخستين رمان فارسي يا دستکم پيشنمونه رمان مدرن فارسي دانستهاند. اين رمان انتقادي در ۱۳۲۱ ه.ق. در سه جلد نوشته شد اما تنها پس از انقلاب مشروطه نام نويسنده بر جلد سوم نشست. کتاب بسيار دست به دست شد و روي عموم مردم اثر گذاشت و يکي از سه اثر مؤثر بر افتادن استبداد شمردهشدهاست.
در جلد يکم ميخوانيم که ابراهيمبيگ فرزند يکي از تجار بزرگ است که 50 سال پيش براي تجارت به مصر رفته و تعصب ميهندوستي داشته و .... در 20سالگي ابراهيم، پدرش ميميرد. او وصيت کرده ابراهيم تا ۳۰سالگي هرجا ميخواهد برود و مشاهداتش را بنويسد. ابراهيم سرانجام همراه با يوسف عمو لـله راهي زيارت مشهد ميشود. در استانبول در خانه حاجي زينالعابدين مراغهاي «کتاب احمد» را ميبيند و چنان از خواندنش متأثر ميشود که نويسنده را متهم ميکند به سياهنمايي درباره وطن دوستداشتنياش ايران. اما سرانجام در مام ميهن با واقعيت فلاکت و دنائت آن روز روبهرو ميشود و در تهران به هر دري ميزند و به هريک از رجال دربار و وزرا مراجعه ميکند تا آنها را به وظايفشان آگاه کند اما راه به جايي نميبرد و سرانجام به مصر برميگردد و همه اينها را مينويسد.
سياحتنامه در اصل رمان واقعگراي اجتماعي است که در آن ماجرا و شخصيت قهرمان و ... چندان مطرح نيست اگرچه خط روايي و شخصيتپردازي ابتدايي در حد کليشه دارد، اما هدفش ترسيم فضاي اجتماعي و مسائل مبتلابه آن است. ساختار ويژهاي ندارد و داستان آن مثل داستان قديم سيال است و همچون رودي در بستر داستان پيش ميرود.
البته همه داستانهاي زمانه، به دنبال اصلاحات اجتماعي نبودهاند. يکي از مهمترين آثار داستاني آغازين ايران در همان دوره، شمس و طغراست که نخستين رمان تاريخي و البته سرگرمکننده ايراني است و در سال ۱۲۷۸ خورشيدي (۱۳۲۷ هجري قمري) در سه جلد تحت عناوين شمس و طغرا، طغرل و هما و ماري ونيسي توسط محمد باقر ميرزا خسروي کرمانشاهي نوشته شد. در اين اثر، دوره آشفته حمله مغول به ايران ترسيم شده و با اينکه زمينه اثر تاريخي است، اما مولف آن را با روايت داستاني عاشقانه و گيرا- که سرشار از ماجراهاي هيجانآفرين است- همراه کرده است.
شمس و طغرا مثل ديگر رمانهاي تاريخي، از يک سو ادامه داستانهايکهن فارسي همچون سمک عيار و امير ارسلان نامدار است و از سوي ديگر از رمانهاي الکساندر دوما و جرجي زيدان متأثر است؛ هم از اغراقهاي آن قصهها نشان دارد و هم از حادثهپردازيهاي محصور در چارچوب طرح اين رمان.
وقايع داستان دوره 24سالهاي از قرن هفتم هجري و عهد حکومت آبش خاتون، آخرين اتابک از سلسله سلغريان و دختر اتابک سعد بن ابوبکر در فارس را در برميگيرد. يکي از شخصيتهاي مهم اين رمان، سعدي است که مراسم ازدواج دو شخصيت اول داستان را برگزار ميکند.
با اين حال رابطه ادبيات داستاني با تاريخ مشروطه را بايد دو سويه دانست. انقلاب مشروطه چنان بر خاطره جمعي ايرانيان تاثيرگذار بوده که هنوز هم موضوع برخي از بهترين رمانهاي فارسي بوده است که از جمله در آخرين نمونهها ميتوان از آثار رضا جولايي همچون «شکوفههاي عناب» و «سوءقصد به ذات همايوني» ياد کرد.