درد کتاب، بیمیلی به خوانش است، نه یارانه

جام جم/ در خبرها آمده بود تازهترين طرح حمايتي فروش کتاب با عنوان تابستانه کتاب از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در دست اجرا قرار گرفته است. طرحي که همانند دورههاي قبلي برگزاري خود قرار است يارانهاي براي فروش کتاب به کتابفروشان اختصاص دهد و آنها نيز با تخفيف کتاب را به مخاطب عرضه کنند. در واقع در اين گونه طرحها کتاب با تخفيف و يارانهايکه دولت تقبل ميکند به دست مخاطب ميرسد و اين اتفاق از رهگذر کتابفروشيها صورت ميپذيرد.
اين اتفاق همانند تمام اتفاقات اينچنيني که به صورت فصلي طي سالهاي گذشته در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي انجام پذيرفته از چند منظر محل توجه است؛ نخست اينکه تلاشي عجيب در اين برنامهها براي جا انداختن اين مفهوم وجود دارد که کتاب محصولي است که رساندنش به دست مخاطب نياز به تخفيف و يارانه دارد. در واقع در جان اين اتفاقات گرچه چرخه نشر به ظاهر تکاني ميخورد، اما روح خريداران و کتابخوانان در کشور با تداوم چنين برنامههايي با اين مفهوم پيوند ميخورد که خريد کتاب يعني کار پرضرر، چراکه قيمتهاي موجود به نوعي بالا و بدون يارانه است و زير بار آن رفتن يعني ضرر.
دولت فرانسه طي سالهاي اخير طرحي را در دستور کار قرار داده که در آن دانشجويان کارتهايي را در اختيار خواهند داشت که در آن مبلغي يارانه فرهنگي براي بهرهمندي از تمام برنامههاي فرهنگي در اين کشور در نظر گرفته شده و اين کارت قابليت ارائه در تمام پلتفرمهاي خريد کتاب،سينما،موسيقي و تئاتر وجود دارد. اين اتفاق، هم مشوق حضور مداوم جوانان در عرصههاي فرهنگي و هم مقوم چرخه اقتصادي فرهنگ در اين کشور است و از سوي ديگر در روند کلي اقتصادي فرهنگ نيز دخالتي ندارد. سالهاست بسياري از فعالان نشر، حمايت يارانهاي دولتي از فرهنگ به شيوههاي جاري را مضر ميدانند و اتفاقات تلخ در ماجراي نقدشدن بنکارتهاي کاغذي و الکترونيکي نمايشگاه کتاب تا شيوههاي تازهاي که در طرحهاي فصلي براي استفاده ناصحيح (بخوانيد نقد کردن) از يارانههاي ارشاد وجود دارد همگي مويد اين مساله است که نگاه و سيستمهايي که در ايران با عنوان يارانه فرهنگي بهويژه در بخش کتاب طراحي و اجرا شده مضر و مخل ايجاد سيستم و چرخه اقتصادي صحيح فرهنگ در ايران است. جان کلام اينکه دولتها در مقام سياستگذار بايد به اين فکر کنند که چگونه ميتوان سرانه مصرف کالاي فرهنگي را تقويت کرد. افزايش سرانه به معناي افزايش ميل و نياز به مصرف کالاست. شايد در دورهاي قيمتگذاري در اين زمينه حرف اول را ميزد، اما فراموش نکنيم بحرانهاي اجتماعي و اقتصادي و حتي سياسي در کشور ميل به مصرف کالاهاي فرهنگي را صرفنظر از قيمت کاهش داده است. در واقع بحران اين روزها عدم احساس نياز به کالاهاي فرهنگي صرفنظر از قيمت آن است.