خاطره بازی فرهاد حسنزاده با نشریه دوچرخه

خبرگزاري کتاب ايران/ فرهاد حسنزاده، از نويسندگان پيشکسوتي است که علاوه بر نويسندگي در حوزه کودک و نوجوان، سالها سابقه کار مطبوعاتي در کارنامهاش دارد. سالهاست که داستانهاي کوتاه و نوشتههاي طنز او خوراک نشريات کودک و نوجوان است و بارها مورد تشويق و تقدير جشنوارههاي مطبوعات قرار گرفته است. او 15 سال پيدرپي عضو تحريريه هفتهنامه «دوچرخه» ضميمه رايگان روزنامه همشهري بود تا اينکه در اواخر سال ۱۳۹۶ بازنشسته شد. با حسنزاده گفتوگوهاي بسياري در باب نويسندگياش انجام شده اما درباره وجه روزنامهنگاري او و فعاليتش در اين حرفه کمتر صحبت شده است.
دوچرخه درستترين موقعيتي بود که در زندگي داشتم
فرهاد حسنزاده درباره فعاليت مطبوعاتياش به ايبنا ميگويد: من در زندگي شغلهاي مختلفي را تجربه کردهام از کارگري در کارخانه پارچهبافي گرفته تا دوچرخهسازي، قنادي، برقکاري، لولهکشي و ... اما درنهايت هيچکدام از اين شغلها در ارتباط با کارم که نوشتن است، نبود. تااينکه بالاخره در مسيري که بايد، قرار گرفتم و شغلم شد روزنامهنگاري و در نشريه دوچرخه مشغول شدم. البته قبل از آن براي نشرياتي مانند کيهان بچهها مطالبي مينوشتم اما نه به صورتيکه شغل و حرفه اصليام باشد، و فکر ميکنم درستترين موقعيتي که در زندگي داشتم همان جا بود. يعني کاري که به آن علاقه داشتم و به آن عشق ميورزيدم.
او در ادامه ميافزايد: معمولا در ايران وضعيت بهگونهاي است که افراد براساس درسي که خواندهاند و تخصصشان سرکار نميروند ولي من خوشبختانه از سال 1381 وارد موسسه همشهري شدم و با دوچرخه کارم را شروع کردم و بهترين دوران زندگي من همانجا بود. کار کردن در دوچرخه متفاوت بود. کار کردن با فريدون عموزاده خليلي و ليلا رستگار که سردبيران نشريه بودند و تجربيات زيادي داشتند سبب شد که من کارهاي زيادي را از آنها ياد بگيرم.
روزنامهنگاري خيلي در نويسندگي به من کمک کرد
حسنزاده در ادامه به تاثير روزنامهنگاري بر نويسندگياش اشاره ميکند و ميگويد: از سويي چون براي بچهها داستان مينوشتم اين قضيه در امر داستاننويسي هم خيلي به من کمک کرد تا مخاطبانم را بهتر بشناسم و با مسائل، دغدغهها و روحياتشان بيشتر آشنا شوم. خيلي دستم باز بود و ميتوانستم کارهاي جديدم را آنجا تجربه کنم که اغلب هم موفقيتآميز بود. مخصوصا در حوزه طنز شخصيتهايي که خلق ميکردم و مسائلي که به آن ميپرداختم به گونهاي بود که هم بچهها دوست داشتند، هم مجموعه ميپسنديد و هم در نظرسنجيها بهترين صفحات، همان صفحات طنزي بود که من مينوشتم و اين مساله انگيزه و اعتماد بيشتري براي نوشتن در من ايجاد ميکرد.
حسنزاده ميگويد: ولي بههرحال نوشتن در مطبوعات محدوديتهاي خودش را هم داشت که بخشي از آن به سياستهاي خود موسسه همشهري برميگشت و گاهي شرايط جامعه به شدت سياسي ميشد و ما سعي ميکرديم مواردي را رعايت کنيم و گاهي فضا بازتر بود و راحتتر بود.
او در ادامه به خاطراتش از دوران روزنامهنگاري اشاره ميکند و ميگويد: يکبار تلفن زنگ زد و خانم سن بالايي با صداي شکسته گفت «چرا هفته پيش جدول نداشتيد؟» من خيلي تعجب کردم و گفتم «شما چند سال داريد؟» خانم مسن پاسخ داد «شما با سن من چکار داريد؟ من هر هفته نشريه شما را ميخرم و ميخوانم و جدولهايش را حل ميکنم.» برايم جالب بود بااينکه دوچرخه ظاهرا براي نوجوانان است اما برخي مخاطبان آن افراد سن بالا بودند چون مطالبش راحت و روان نوشته ميشد و فونت خوب و مناسبي داشت. يکبار هم يکي از خوانندگان مجله به همراه پدرش به دفتر دوچرخه آمد و به مناسبت تولد من کيکي آورده بود. دخترک هستي نام داشت و رمان «هستي» را هم خوانده بود. او آن روز، نه خودش به مدرسه رفته بود نه پدرش سرکار رفته بود و خاطره شيريني در ذهنم ساخت.
فرهاد حسنزاده، فروردين ماه ۱۳۴۱ در آبادان به دنيا آمد. نويسندگي را در دوران نوجواني با نگارش نمايشنامه و داستانهاي کوتاه شروع کرد. آثار فرهاد حسن زاده بسيار متنوع هستند. او براي تمام گروههاي سني کتاب نوشته و در گونههاي مختلف ادبي مانند رمان، داستان کوتاه، شعر، داستان تصويري، بازآفريني متون کهن، زندگينامه و طنز دست به تأليف زده و تاکنون نزديک به صد اثر از او به چاپ رسيده است. کتابهاي حسنزاده از جشنوارههاي داخلي و بينالمللي جوايز بسياري گرفته که ميتوان به مهمترينشان اشاره کرد: جايزه ماه طلايي انجمن نويسندگان کودک و نوجوان، تقدير شده در سه دوره کتاب سال ايران، برگزيده چند دوره جشنواره کتاب کانون پرورش فکري، برنده تنديس نقرهاي از جشنواره لاکپشت پرنده. همچنين در عرصه جهاني ميتوان به دريافت لوح سپاس جايزه «هانس کريستين اندرسن» در سال ۲۰۱۸ و همچنين ديپلم افتخار براي کتاب «زيبا صدايم کن» از سوي IBBY اشاره کرد. فرهاد حسن زاده تا کنون سه بار نامزد دريافت جايزه «آستريد ليندگرن» شده که يکي از معتبرترين جايزههاي ادبيات کودک جهان است.