
اشتباه بامزه نویسنده مطرح ایرلندی در رمان تاریخی

خبرآنلاين/ جان بوين، نويسندهاي که براي رمان «پسر با پيژامه راهراه» در سال ۲۰۰۶ حسابي تحسين شد و جوايز مختلفي را از آن خود کرد، تصديق کرده که يک جستجو در گوگل باعث شد او به صورت اتفاقي و از روي اشتباه از شخصيت هيولاهاي يک بازي ويديويي محبوب يعني «افسانه زلدا: نفس وحشيها» در رمان جديدش استفاده کند.
داستان رمان جديد وي با عنوان «مسافري در دروازههاي دانش» در سال اول پس از ميلاد مسيح آغاز ميشود و ۲ هزار سال بعد به پايان ميرسد و يک راوي و خانوادهاش را دنبال ميکند. در يک بخش، راوي ميخواهد آتيلا هان را مسموم کند و از اقلامي استفاده ميکند که شامل تخم چشم اوکتوروک و دم ليزالفوس قرمز و چهار قارچ هيليان ميشود.
دينا شوارتز نويسنده در توييتر با کشف اين اشتباه توضيح داد: «اگر اين اقلام به نظرتان عجيب ميرسند به خاطر اين است که مستقيم از بازي زلدا بيرون آمدهاند.»
او نوشت: «آيا اين يادبودي از اين بازي است؟ نکته پنهان جالبي است؟ ولي کتاب بوين فانتزي نيست. يک درام تاريخي جدي است که داستان آن در دنياي واقعي اتفاق ميافتد.»
شوارتز نوشت که بوين احتمالاً جستجويي در گوگل انجام داده تا ببيند چطور ميتوان لباسي را قرمز کرد و تصادفي با سايتي مواجه شده که دستور ساخت رنگ قرمز را در اين بازي توضيح ميدهد.
وي افزود: «او تصادفي سايتي را پيدا کرد که اعضاي بدن هيولاهاي يک بازي را ليست کرده بود و به اشتباه آنها را داخل يک کتاب خيلي جدي قرار داد. من به جاي او خيلي خجالت ميکشم. البته چينن اشتباه هايي کابوس خودم هم هست، اما خيلي هم بامزه است.»
او اضافه کرد: «به هر حال. بگذاريد اين درسي براي تمام رماننويسهايي باشد که ياد بگيرند متن کامل چيزهايي که دنبالش ميگردند را بخوانند و اگر اشتباه ميکنند اشتباهشان بامزه باشد.»
بوين ۴۹ ساله هم با روحيه خوبي با اين آشکارسازي برخورد کرد و گفت قصد ندارد اين بخش از کتاب را عوض کند اما «زلدا» را به صفحه رفرنسهاي نسخه فيزيکي کتابش اضافه ميکند، و اين در حالي است که در تمام طول عمرش يک بار هم بازي کامپيوتري انجام نداده است.
بوين که ايرلندي است در توييتر در پاسخ به شوارتز گفت: «همينطور که هست ميگذارم باشد. به نظرم خيلي بامزه است و کاملاً درست ميگويي. يادم نميآيد، حتماً گوگل کرده بودم. بعضي مواقع آدم بايد دستهايش را بالا ببرد و بگويد اشتباه من بود!»
او اضافه کرد: «يادداشت به خود: هرگز دوباره در يک رمان درباره مسموم کردن صحبت نکن.»