0
1
144
آخرين خبر/ توانگرزادهاي را ديدم بر سر گور پدر نشسته و با درويش بچهاي مناظره در پيوسته که: صندوق تربت ما سنگين است و کتابه رنگين و فرش رخام انداخته و خشت پيروزه در او به کار برده. به گور پدرت چه ماند خشتي دو فراهم آورده و مشتي دو خاک بر آن پاشيده؟!
درويش پسر اين بشنيد و گفت: تا پدرت زير آن سنگهاي گران بر خود بجنبيده باشد، پدر من به بهشت رسيده بود.
خر که کمتر نهند بر وي بار
بي شک آسوده تر کند رفتار
مرد درويش که بار ستم فاقه کشيد
به در مرگ همانا که سبکبار آيد
وآن که در نعمت و آسايش و آساني زيست
مردنش زين همه شک نيست که دشخوار آيد
به همه حال اسيري که ز بندي برهد
بهتر از حال اميري که گرفتار آ