خاطرات«جان کری»/ ما از انتخابات ریاستجمهوری ایران شگفتزده و دلگرم شدیم!
تسنيم/ «جان کري»، وزير امور خارجه آمريکا در کتاب جديدش بهنام Every Day is Extra (هر روز موهبتي ديگر است) به شرح ماجراهاي زندگي خودش از زماني که فرزند يک ديپلمات بوده تا پايان دورانش در وزارت خارجه آمريکا پرداخته است.
«کري» فصل هجدهم اين کتاب را به موضوع خاطراتش از مذاکرات هستهاي با ايران اختصاص داده است.
بخش هايي از اين کتاب براي آگاهي مخاطبان گرامي در روزهاي يک شنبه و سه شنبه و پنج شنبه در ساعت 22:30 دقيقه منتشر مي شود.
1 فوريه 2013 من سوگند ياد کردم. بيل و ساير اعضاي هيئت اوايل مارس به مسقط سفر کردند. او پيامي را رساند که ايرانيها مشتاق شنيدنش بودند: ايالات متحده آماده خواهد بود مشروط بر موافقت ايران با ايجاد محدوديتهاي شديد، دائمي و قابل راستيآزمايي [در برنامه هستهاي خود] داشتن برنامهاي محدود، صرفاً مسالمتآميز و بومي در زمينه غنيسازي ايران را مورد بررسي قرار دهد.
اين روند با نزديک شدن به انتخابات رياستجمهوري ايران در ژوئن 2013 متوقف شد.
وقتي نامزد ميانهروتر، حسن روحاني پيروز شد ما شگفتزده و دلگرم شديم. روحاني محور مبارزات انتخاباتياش را ترميم روابط ايران با جامعه بينالملل قرار داده بود. او 16 سال هم دبير شوراي عالي امنيت ملي بود و در آن سمت کاملاً در دورههاي قبلي مذاکرات هستهاي حضور داشت. نميدانستيم که اين موضوع موثر خواهد بود يا بر عکس، ولي اين را درک ميکرديم که اندکي تخصص به بياطلاعي ارجحيت دارد.
به علاوه، از اينکه روحاني جواد ظريف را به عنوان وزير خارجه و مسئول پرونده هستهاي منصوب کرد، تا حدي خيالمان آسوده شد. شهرتش به دليل حدوداً 10 سالي که نماينده ايران در سازمان ملل متحد بود، به خوبي شناخته شده بود. او صحنه روابط بينالمللي را خيلي خوب ميشناخت. سالهاي زيادي در ايالات متحده زندگي کرده بود، زبان انگليسي را روان صحبت ميکرد و به فرهنگ آمريکا اشراف داشت. مضاف بر اين، سلف ظريف يعني علي صالحي که براي تشکيل کانال پشتپرده ضروري بود به عنوان رئيس برنامه انرژي اتمي ايران انتخاب شد.
اين انتصابات به نظر ميرسيد هدف جدي ايران را تقويت ميکردند. ضمن آنکه محتاطانه خوشبين بودم گفتوگوهايمان احيا خواهند شد. وقتي از «سالم» شنيدم که تيم روحاني بدون فوت وقت با عمانيها تماس گرفته و اين پيام را به آنها رساندهاند که مايل به پيشبرد کار هستند اين باورم تأييد شد.
چند هفته بعد از تحليف روحاني در ماه آگوست، بيل در رأس هيأتي عازم مسقط شد. زماني که آنجا بود هر شب با هم صحبت ميکرديم. ميگفت تغييراتي اساسي در فضاي گفتوگوها ايجاد شده است. براي اولين بار، هيئت ما واقعاً برداشتش اين بود که ايرانيها همانند ما مايل به يافتن راهي براي پيشبرد کار هستند. در جلسههاي قبلي تا حد زيادي اين طور بود که پشت سر هم سخنرانيهاي مطول انجام ميشود و هر نفر بعد از ديگري صحبت ميکرد، اما حالا گفتوگوهايي واقعي در جريان بود.
وقتي بيل برگشت از او پرسيدم چقدر با يافتن نقطه نظرات مشترک با آنها فاصله داريم؟ گفت: «هنوز وارد زمين بازي بيسبال نشدهايم ولي حداقل داخل پارکينگ که هستيم.» مخاطرهاي که با دو سال تعاملات پشت پرده پذيرفته بوديم، ارزشش را داشت.
جان کري در خاطراتش به ماجراي مطلع کردن کشورهاي عضو گروه 1+5 از کانال محرمانه آمريکا با ايران و ناراحتي فرستادگان 1+5 پس از اطلاع از اين ماجرا و آمادگيها براي دستيابي به يک توافق موقت با ايران ميپردازد.
چند هفته پس از نشست سال 2013 مجمع عمومي سازمان ملل متحد، وندي شرمن، معاون کارکشته ما در امور سياسي، براي نشست هماهنگي با مديران سياسي گروه 1+5 و هيئتهاي اروپايي به بروکسل سفر کرد. اين نشست چيز جديدي براي وندي بههمراه نداشت؛ تجربه وي در زمينه مذاکرات هستهاي چندجانبه به دوران دولت کلينتون برميگردد، با اين حال، وي خود را براي يک سلسله مباحثات سخت آماده کرده بود: الآن زمان اطلاع دادن به شرکايمان در خصوص کانال پشتپردهاي بود که مخفيانه با ايرانيها برقرار کرده بوديم.
بهگفته وندي، هيچ کس شوکه نشد، همگي حالشان گرفته شد.
علت ناراحتي آنها چندان ناپيدا نبود؛ اغلب آنها دلايل ما براي اتخاذ چنين رويکردي را درک کردند. آنها به اين خاطر ناراحت شدند که براي سالها تلاش داشتهاند ايالات متحده را به پذيرش يک برنامه غنيسازي محدود ايراني بهعنوان بخشي از يک توافق هستهاي جامع متقاعد کنند، و ما از تأييد چنين طرحي خودداري ميکرديم. اما پس از آن بهتنهايي جلو رفته و چنين چيزي را با ايرانيها مورد بحث و بررسي قرار داديم بدون اينکه به شرکاي مذاکراتيمان مجالي بدهيم تا درباره موضع تغييريافتهمان چيزي بدانند.
ديپلماسي بينالمللي گاهياوقات به سطح روابط فرد به فرد فرو ميکاهد: کشورهايي که با آنها همکاري ميکرديم از اين بابت که آنها را دور زديم، ناراحت شدند، و ميخواستند بدانيم که آنها انتظار داشتند که از آغاز بهطور کامل در اين کار درگير باشند.
واکنش منفي شرکايمان قابل درک بود، و ما انتظارش را داشتيم. اما در ذهنم هيچ شکي درباره درست بودن شيوه عمل ايالات متحده وجود ندارد. نهايتاً، ايرانيها بايد به اين مسئله اعتماد ميکردند که ايالات متحده مذاکرات را لو نداده و به هدر نميدهد ــ اينکه ما براي بهدست آوردن توافق جدي بوديم ــ و ما نيز بايد چنين حس اطميناني را در خصوص موضع ايرانيها بهدست ميآورديم. کانال پشتپردهمان، دو کشور را قادر کرد به بنياني براي حسننيت دست يابند.
شرکاي 1+5 ما پس از اينکه ناراحتيشان را براي ثبت در تاريخ بيان کردند، پذيرفتند که پيشرفت بهدستآمده از سوي ايالات متحده و ايران اساساً چيز خوبي است. هماکنون مذاکرات با جديت ميتواند شروع شود.