خاطرات سیاسی/ عصبانیت پمپئو از تفاوت سفر مقامات آمریکایی و ایرانی به عراق
آخرین خبر/ «مایک پمپئو» وزیر خارجهی سابق آمریکا و مدیر سابق سیآیای (هر دو در دولت دونالد ترامپ) یکی از ایرانستیزترین سیاستمداران آمریکاست.
پمپئو پس از خروج از دولت آمریکا با تک دورهای شدن ریاستجمهوری ترامپ، اقدام به انتشار کتابی تحت عنوان «هرگز کوتاه نیا: جنگیدن برای آمریکایی که عاشقش هستم» کرد که به تجربیاتش در دوران خدمت در دولت آمریکا پرداخته است...
قسمت سیزدهم/ عصبانیت پمپئو از تفاوت سفر مقامات آمریکایی و ایرانی به عراق
ماهها قبل، تصمیم گرفته بودم کنسولگری آمریکا در بصرهی عراق را، که فاصلهی زیادی با مرز ایران نداشت، تعطیل کنم. حملات راکتی در سراسر عراق همچنان ادامه داشت. نمیتوانستم بنشینم و دست روی دست بگذارم.
به علاوه، نمیتوانستم کوتاهی دولت عراق در مقابله با این شبهنظامیان را تحمل کنم. این موضوع، ماجرای پیچیدهای است؛ چون گروههای شیعهای که با ایران روابط عمیقی دارند، در فضای سیاسی عراق برجسته بودند و هستند.
عراق شبهنظامیان مورد حمایت ایران را که با داعش میجنگیدند، حتی در نیروهای مسلح خود نیز ادغام کرده بود. باید پیامی قوی به رهبران عراق مخابره میکردیم.
در حالی که آماده میشدیم تا در پایگاه هوایی آمریکا در حومهی بغداد فرود بیاییم، چراغهای هواپیما خاموش شدند و خدمه به ما دستور دادند روکش پنجرههایمان را پایین بیاوریم. به این ترتیب احتمال کمتری داشت توجه آنهایی را جلب کنیم که بزرگترین آرزویشان این است که یک موشک دوشپرتاب به سمت هواپیمایی شلیک کنند که روی بدنهاش نوشته «ایالات متحدهی آمریکا».
روی زمین که نشستیم، ما را بهسرعت به اتاقی داخل پایگاه بردند تا برای پرواز با یک هلیکوپتر نظامی به درون منطقهی سبز بغداد آماده شویم؛ رفتوآمد با ماشین بیشازحد خطرناک بود.
لازم به ذکر است که مقامات آمریکایی باید برای سفرهای کوتاه و نامحسوس به بغداد با دقت برنامهریزی کنند. این در حالی است که مقامات ایرانی هر وقت اراده کنند، آزادانه به عراق رفتوآمد میکنند.
همین مسئله برای اینکه بدانید قدرت در عراق دست کیست، کافی است.
جلیقهی ضدگلولهام را تن کردم و یک گزارش خلاصهی اطلاعاتی شنیدم. سپس با هلیکوپتر راهی مرکز بغداد شدیم؛ جایی که با «برهم صالح» رئیسجمهور عراق، و «عادل عبدالمهدی» نخستوزیر این کشور، دیدار کردم.
صالح در محافل غربی شناختهشده است: رهبری عالی اهل کردستان عراق که اگرچه محتاط بود اما همیشه بهصراحت میگفت چه کاری امکانپذیر است و چه کاری بیملاحظگی.
در طرف مقابل، عبدالمهدی، دستنشاندهی ایرانیها بود و به هیچ عنوان علاقهای به به خطر انداختن سرمایهی سیاسیاش نداشت. ملاقاتهایم با او نزدیکترین چیز به یک ملاقات واقعی با خود ایرانیها بودند.
بهصراحت به عراقیها اعلام کردم که اگر حتی یک آمریکایی توسط شبهنظامیان ایرانی فقط مجروح بشود، ما آمادهی تشدید تنشها هستیم. نهتنها ممکن است آمریکا مجبور شود نیروهایش را از عراق خارج کند (چیزی که هیچیک از رهبران عراقی نمیخواست)، بلکه مستقیماً ایران را مجازات خواهیم کرد.
عبدالمهدی همان حرفهای پیشپاافتاده، دربارهی اینکه چگونه حمایت آمریکا از مقابله با تروریسم در عراق ارزشمند است و این چرتوپرتها، را بلغور کرد.
اما دوباره این واقعیت جغرافیایی را به من یادآور شد که ایران همسایهی آنهاست.
وقتی جلسه تمام شد، میدانستم که پیاممان را مخابره کردهایم...