خراسان/ سريال «حوالي پاييز» به کارگرداني حسين نمازي، شنبهشب در حالي به پايان رسيد که نتوانست رضايت اکثريت مخاطبان را به دست بياورد و انتقادات زيادي در پي داشت. اين سريال بعد از «دلدادگان»، دومين پايان ناموفق سريالهاي اخير تلويزيون را رقم زد. البته تفاوت اين دو سريال اين است که بخشي از پايان ناموفق «دلدادگان» را ميتوان متوجه ماجراي پانتهآ بهرام دانست، اما درباره «حوالي پاييز» علت اصلي پايان بد آن، به فيلم نامه برميگردد.
پرداخت سطحي به فاجعه اي بزرگ
پرداختن به موضوع فاجعه منا و يادي از شهداي اين حادثه اتفاق ارزشمندي است، اما هميشه مهمتر از طرح يک مسئله، شکل پرداخت آن است. «حوالي پاييز» درباره فاجعه منا، جز واکنشهاي احساسي اعضاي خانواده که در بيشتر موارد هم ناملموس بود، تصوير مهمي نمايش نداد. بخش زيادي از قسمت آخر هم به ديالوگهاي پرتعداد و شعارگونه گذشت، نه بيان تصويري واقعه يا مصيبتهاي خانوادههاي داغدار. حادثه منا موضوعي بسيار حساس بود که ظرفيت فراواني داشت ولي «حوالي پاييز» نتوانست به خوبي از پس نمايش ابعاد پررنگ آن بربيايد.
خرده داستان مبهم
ماجراي جاسوسي «ساره»، بخش مهمي از داستان سريال «حوالي پاييز» در نيمه اول اين مجموعه بود که به صورت ناقص و مبهم مطرح شد و تا انتها هم کامل نشد. علت اصلي حضور «ساره» در ايران، جزئيات روابط او با مردي به نام «مصعب» و علت دشمني آنها با يکديگر، به اندازه کافي در قصه روشن نبود و نشد. در حالي که فيلمساز ميتوانست از اين گره ايجادشده، به نحو بهتري استفاده کند.
شروع کند و پايان شتابزده
قصه «حوالي پاييز» ابتدا بسيار کند و يکنواخت آغاز شد و به همين روال تا اواسط سريال پيش رفت. در 5-6 قسمت آخر بود که سفر «سامان» و «مهران» به مکه، قصه را به جريان انداخت اما با رفتن دو برادر، سريال دوباره چندين قسمت در سرپاييني تکرار افتاد و جز ديالوگها و صحنههاي تکراري از دلتنگي خانواده، هيچ اتفاق مهمي نميافتاد. اين تکرار و يکنواختي تا بازگشت «مهران» ادامه داشت تا اين که در دو قسمت پاياني، چند اتفاق باورناپذير و شتابزده مانند کنفرانس خبري درباره منا، سروته همه چيز را هم آورد!
مائده کاشيان
بازار