خبرآنلاين/ توجه به زاويه ديد روايت در يک فيلم سينمايي بسيار مهم است. آن چه در طول شش سال، براي فيلم آشغالهاي دوستداشتني، مشکل آفريد، ناشي از همين بيتوجهي به زاويه ديد روايت فيلم و سوءتفاهم برآمده از آن است.
اين فيلم ۵ شخصيت برجستهتر دارد که در بيشترين زمان از فيلم، در حال گفتوگو با يکديگر هستند، اما محوريت اصلي ماجرا، از آن مادر خانواده است؛ منير خانم. فيلم از زاويه نگاه او است که روايت ميشود و با حس و دغدغه او به گذشته و حال ماجراهاي داستان نگريسته ميشود. کساني که در طول اين همه سال به آشغالهاي دوستداشتني با ديد مشکوک نگريستند و برايش مشکل ساختند، از اين مهم غافل بودند. فيلم اصولا جهتگيري جناحي و سياسي ندارد. ماجراي آن، فراتر از سياست و جناح و حزب و موضع و رنگ و عنوان است. دغدغه فيلم، له و عليه نيست. کساني که گمان ميبرند فيلم دارد از فلان جريان حزبي و تشکيلاتي و ... حمايت ميکند، اصولا از درک فيلم و سينما فاصله دارند.
منير در طول فيلم در حال گفتوگويي شخصي با ۴ نفر عضو خانواده اش است که در محدودهاي از قاب حضور دارند. حتي ديگراني که در خانه رفت و آمد دارند اين حال او را درنمييابند و از فهم دغدغههايش عاجزند. او مادر خانواده است و گذشتهاش، آکنده از ناآراميهايي است که در روزگاري هشتاد ساله بر خانه و خانوادهاش و خودش سپري شده است. مادران، غمخوار و رنجديده کليت خانواده و خانه هستند و عاري از تعلق و عدم تعلق جزئي به اين و آن؛ و زاويه ديد فيلم، دقيقا زاويه روايت منير است. اميريوسفي از چشمان منير (مادر) به آدم هاي داستانش مينگرد و نه حتي از زاويه جهتگيريهاي شخصي خودش به فضاي سياسي و اجتماعي؛ و اين امتياز بزرگي براي اين فيلم است.
اگر قرار بر برداشت نمادين از فيلم هم باشد، اين اثر در حسرت گسستهاي اجتماعي معطوف به تنش و در آرزوي وحدت ملي همه مردمان براي آرامش ميهن است؛ و اين نکته، مهمترين توصيه در روزگار ما است. آن چه جامعه امروز ما بيش از هر چيز بدان نيازمند است، روحيه مسالمتجويي و دوري از عصبيتهاي مختلف است. فيلم با همين زاويه ديد، هر نوع عصبيت، مخصوصا از نوع حزبياش را معطوف به بنبست و جزمانديشي و خشونت ميانگارد و البته دفاع از ميهن را در برابر تجاوز دشمن، از اين محدوده دور ميداند و ميستايد. تاريخ اين ديار، مشحون از همين گسستها و تنشها بوده است و دغدغه ميهني، در آرزوي تبديل آن به همدلي همه فرزندان ايران است و نخستين قدم براي اين روند، گشوده بودن باب گفتوگو و درک متقابل از ديگري (و نه لزوما تاييد نظر ديگري) است. فيلم اميريوسفي، از زاويه اجتماعي، يک اثر مصلحانه است و بايد ايده درستش را در اين روزگار پرتنش غنيمت دانست. تماشاي اين فيلم براي همه مردمان، فعالان سياسي از هر جناح، و دولتمردان و حکومتگران، نه تنها جرم نيست، که بسيار لازم است. تماشاي اين فيلم، دغدغه ايراني بودنمان را افزون ميکند؛ و چه دغدغهاي والاتر از اين در اين روزگار ناآرام که از هر سو بر هويت و پيکره و انسجام مليمان تهديد و تحديدهاي مختلف ابراز ميشود؟
مهرزاد دانش
بازار