نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
سینما و چهره ها

خطاهای عمدی سریال آمریکایی درباره فاجعه اتمی؛ تحریف چرنوبیل

منبع
خراسان
بروزرسانی
خطاهای عمدی سریال آمریکایی درباره فاجعه اتمی؛ تحریف چرنوبیل
خراسان/ اين روزها همه‌جا صحبت از «چرنوبيل» است؛ ميني‌سريال پنج قسمتي شبکه آمريکايي HBO که هفته پيش قسمت آخر آن پخش و خيلي سريع، به شدت محبوب شد. «چرنوبيل» به اندازه‌اي مخاطبان را تحت‌تأثير قرار داد که با رأي کاربران وب سايت IMDB، به صدر فهرست محبوب‌ترين سريال‌هاي تاريخ رفت. ميانگين نمره‌اي که کاربران اين سايت به «چرنوبيل» داده‌اند، عدد شگفت‌انگيز 9.6 است. با اين حال روايتي که اين ميني‌سريال از واقعه انفجار نيروگاه هسته‌اي در اوکراين به دست مي‌دهد، از لحاظ تاريخي مورد برخي انتقادات قرار گرفته است. به تازگي مجله معتبر «نيويورکر» در مقاله‌اي به اشتباهات تاريخي سريال پرداخته است. در ادامه مطلب، گزيده‌اي از مقاله اين مجله آمريکايي را در چهار بخش مي‌خوانيد: بدون اختلاف طبقاتي اولين اشتباه سريال، ناديده گرفتن اختلاف گسترده طبقاتي از نظر اقتصادي و اجتماعي حاکم در شوروي سابق است. در روايت «چرنوبيل» اين گونه به نظر مي‌رسد که شخصيت «والري لگاسوف» دانشمند هسته‌اي و عضو آکادمي علوم شوروي، همان طوري زندگي مي‌کند که يک آتش‌نشان عادي ساکن شهر کوچک «پريپيات». وضعيت خانه و زندگي دانشمند هسته‌اي به همان اندازه کثيف و درهم‌وبرهم به نظر مي‌رسد. ترس هميشگي از گلوله؟ يکي از نقص‌هاي بزرگ «چرنوبيل» بدون ترديد روايت غيردقيق آن از ساختار قدرت در شوروي سابق است. به جز معدودي سکانس، بقيه آن چه در سريال مي‌بينيم، جز کاريکاتوري احمقانه از آن چه «واقعا» در شوروي سابق مي‌گذشت، نيست. مثلاً در قسمت 2؛ شخصيت «بوريس شربينا» عضو کميته مرکزي حزب کمونيست، «لگاسوف» را تهديد مي‌کند که اگر طرز کار نيروگاه را به وي توضيح ندهد، وي را خواهد کشت. سراسر سريال مملو از اتفاقات اين چنيني است که افراد از ترس گلوله، کارهايي انجام مي‌دهند. در حالي که اين دقيق نيست. اگرچه کشته شدن به ضرب گلوله، اتفاق غيرممکني نيست اما واقعيت اين است که افراد در شوروي سابق، به خاطر ترس از گلوله يا هيچ تنبيه ديگري نبود که کارهاي محول‌شده را انجام مي‌دادند. يکي از سکانس‌هاي انگشت‌شمار «چرنوبيل» که روابط پيچيده و عجيب قدرت در شوروي سابق را نمايش مي‌دهد، در همان اپيزود اول آمده است؛ جايي که «ژارکوف» يک دولتمرد کهنه‌کار شوروي، در شوراي حکومتي منطقه سخنراني کوتاهي انجام مي‌دهد. او درباره «باور داشتن» صحبت مي‌کند و مي‌گويد، بايد شهر قرنطينه شود تا از انتشار اطلاعات اشتباه و به وجود آمدن شايعات جلوگيري شود. سخنراني شورانگيز وي در اين جمع 10-12 نفره، نمايي از همه چيزي است که در سياست شوروي مي‌گذشت. انتقادات عجيب دانشمندان مواجهه‌هاي انتقادي شخصيت‌هاي دانشمند سريال با سياستمداران، گاهي خنده‌دار است! مثلا در قسمت 3 «لگاسوف» مي‌پرسد: «ببخشيد، شايد من زمان زيادي را در آزمايشگاه گذرانده باشم يا شايد اصلا احمق باشم، اما آيا واقعاً همه‌چيز (حکومت) اين طوري کار مي‌کند؟ يک تصميم ناآگاهانه و خودسرانه توسط يک عضو بلندپايه حزب گرفته مي‌شود و فقط خدا مي‌داند به قيمت جان چند انسان تمام مي‌شود؟» بله، قطعاً تصميمات همان‌طور گرفته مي‌شد و افراد همان‌طوري کشته مي‌شدند، اما آيا کسي که زمان زيادي را در آزمايشگاهش گذرانده، اين چيزها را نمي‌داند؟ در واقع اگر او نمي‌دانست که حکومت چطور تصميم مي‌گيرد، اصلاً صاحب آن آزمايشگاه نمي شد! در مثالي ديگر، در قسمت دوم، «اوليانا هوميوک» دانشمند زن که در اين زمينه از «لگاسوف» هم بدتر است، به يکي از مقامات حزب مي‌گويد: «من يک فيزيکدان هسته‌اي هستم. قبل از اين که تو معاون وزير بشوي، در يک کارخانه کفش کار مي‌کردي.» اولاً که چنين ديالوگي هيچ گاه گفته نمي‌شد. ثانياً ممکن است که يک مقام بلندپايه حزب کمونيست، قبلاً در کارخانه کفش کار مي‌کرده اما اين به آن معنا نبوده که او قبلاً پينه‌دوز بوده! شايد در کارخانه کفش کار کرده، اما نه در کف کارخانه، بلکه از جايي مثلاً در مديريت کارخانه شروع و در حزب کمونيست پيشرفت کرده است. يک دانشمند همه‌چيزدان بزرگ ترين قصه‌پردازي سريال اما، همان وجود شخصيت «اوليانا هوميوک» است که برخلاف ديگر شخصيت‌ها، تخيلي است و ده‌ها دانشمندي را نمايندگي مي‌کند که به «لگاسوف» ياري مي‌رساندند. «هوميوک» دقيقاً بر اساس کليشه «همه‌چيزدان هاليوودي» ساخته شده؛ بلافاصله بعد از انفجار، سريع متوجه مي‌شود که اتفاقي صدها کيلومتر آن‌طرف‌تر افتاده و به سرعت به سراغ حل مشکل مي‌رود، برخلاف انبوه حاضران در محل انفجار که انگار ساعت‌ها بايد بگذرد تا متوجه حقيقت اتفاق به‌وقوع‌پيوسته شوند. به علاوه او آن‌قدر حقيقت‌جوست که با ده‌ها نفر از افرادي که از شدت تشعشعات در حال مردن هستند، مصاحبه مي‌کند، متوجه سانسور بعضي اسناد علمي مي‌شود و با ژرف‌نگري، دقيقه‌به‌دقيقه متوجه ماهيت وقايع هست، او حتي دستگير هم مي‌شود اما به فاصله‌اي کم به جلسه مهمي که در حضور «گورباچف» رهبر شوروي تشکيل شده، راه مي‌يابد! وقوع اين اتفاقات محال است. در واقع مشکل اين نيست که شخصيت «هوميوک» تخيلي است، بلکه مسئله اصلي آن است که اين همه دانايي و تخصص تنها در يک «قصه» وجود دارد، نه در واقعيت. مصطفي قاسميان ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره