نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
سینما و چهره ها

چرا «خورشید» بهترین فیلم جشنواره فجر شد؟

منبع
برترين ها
بروزرسانی
برترين ها/ «خورشيد» که در شمار پرکانديدترين فيلم‌هاي جشنواره بود، توانست بعضي از مهم‌ترين سيمرغ‌ها را هم به خانه ببرد. فيلم مجيد مجيدي البته خيلي دير به جشنواره رسيد و تقريبا نيمي از اکران‌هاي جشنواره در روز‌هاي اول را از دست داد. فيلم بسيار کم ديده شد. در سانس‌هاي نرسيده، «پسرکشي» به جاي «خورشيد» به نمايش درآمد تا شانس تماشاي فيلم براي تماشاگران جشنواره از دست برود. حالا با وجود همه جوايزي که فيلم از آن خود کرده است، ميل براي ديدن آن دوچندان شده و همين يک نکته کافيست تا فيلم در اکران عمومي به اقبال همگاني دست يابد. در اين يادداشت نگاهي انداخته‌ايم به نکاتي که درباره محبوبيت «خورشيد» مهم به‌نظر مي‌رسند.
مضمون فيلم «خورشيد» يکي از احساساتي‌ترين فيلم‌هاي سي‌و‌هشتمين جشنواره فيلم فجر است. فيلم مجيدي در کنار «درخت گردو» مهدويان همچنين مشترکا مي‌توانند عنوان انساني‌ترين فيلم اين دوره را هم از آن خود کنند. يکي با موضعي شديدا ضدجنگ و صلح‌طلبانه و ديگري با پرداختن به مضموني که به يک غريبه‌ي آشنا مي‌ماند: کودکان کار که هرچند مردم از آن‌ها زياد مي‌شنوند و حتي در زيست روزمره خود به کرات با آن‌ها سروکار دارند، اما در ساختار‌هاي اجتماعي شديدا ناديده گرفته مي‌شوند و از محروم‌ترين اقشاري هستند که در ايران معاصر زندگي مي‌کنند. پرداختن به احوالات کودکان کار آن‌هم به‌شکلي که موقرانه و توامان با احترام به جايگاه انساني و شان شخصيتي‌شان باشد نه همراه با دلسوزي و ترحم‌انگيزي‌هاي بي‌جا، از مهم‌ترين دلايلي است که «خورشيد» را تبديل به يک فيلم دوست‌داشتني مي‌کند. فضاي نوستالژيک فيلم‌هاي مجيدي احتمالا روز‌هاي آخر جشنواره اين جمله را بار‌ها از زبان اهالي سينما و رسانه شنيده‌ايد که مجيد مجيدي با «خورشيد» به فضاي آشنا و قديمي بهترين آثارش يعني «بچه‌هاي آسمان» و... بازگشته است. اين بازگشت به مدل فيلمسازي مجيد مجيدي در دهه هفتاد آنقدر نکته مهم و خوشحال‌کننده‌اي هست که هرچقدر ازش بگوييم، کم گفته‌ايم. بعد از شمار زيادي آثار ضعيف و معمولي از «بيد مجنون» گرفته تا «آنسوي ابرها»، اينکه مجيدي به سينماي مالوفش رجعت کرده، خبر بسيار خوبي است. آن هم در شرايطي که پيشکسوتاني مانند کيميايي و مهرجويي، فيلم به فيلم بدتر و دورتر از آن سويه فيلمسازشان مي‌شوند. اما مجيدي هنوز محکم ايستاده و به ساخت فيلم‌هاي باشکوهي مانند «خورشيد» فکر مي‌کند و اين بسيار اميدوارکننده به‌نظر مي‌رسد. بچه‌هاي باحال و مشتي
اين روز‌ها تصاوير متعدد و شورانگيز زيادي از کودکان کاري که بعضي‌شان افغان‌هاي مهاجر هم هستند و در «خورشيد» بازي کرده‌اند، در شبکه‌هاي مجازي به‌اشتراک گذاشته مي‌شود و دست‌به‌دست، به همه مي‌رسد و احتمالا با ديدنش احساسي مي‌شويد، گريه مي‌کنيد يا بغض گلويتان را مي‌چسبد. اغراق نکرده‌ايم اگر بگوييم بخش عمده‌اي از بار و مسئوليت فيلم را همين بچه‌ها خصوصاً روح‌الله زماني بازيگر اصلي به‌دوش مي‌کشند و تماشاگر و فيلم را تا انتها مشايعت کرده و به پايان مي‌رسانند. وقتي بدانيم که آن‌ها خود کودکان کار هستند نه بازيگر، همه‌چيز معناي تازه و مضاعفي هم پيدا مي‌کند. اما در رابطه با کار با اين بچه‌ها يک انتقاد خيلي بزرگ به تيم سازنده وارد است: آن هم نحوه کار و بازي گرفتن از اين بچه‌ها که معلوم است جان کنده‌اند تا فيلم به‌پايان برسد! عوامل آن‌ها را خواسته يا ناخواسته در موقعيتي بسيار سخت قرار داده‌اند. طبق گفته خودشان، روح‌الله مجبور بوده مدت زيادي، صحنه‌هاي داخل تونل را در آب سرد و با پايي شکسته بازي کند. صحنه‌هايي که احتمالا بار‌ها و براي ساعت‌هاي متمادي هم تکرار برداشت داشته‌اند. اين درحالي است که قوانين بين‌المللي کار با کودکان در سينما بسيار سخت‌گيرانه اجرا مي‌شود. در حالت استاندارد و حرفه‌اي اتحاديه اروپا، بازيگر کودک و نوجوان تنها اجازه دارد روزي شش ساعت سرصحنه حضور پيدا کند و از اين شش ساعت، فقط سه‌ساعت اجازه دارد جلوي دوربين باشد و بازي کند، باقي زمان استراحت اوست. اما کاري که از کودکان در فيلم «خورشيد» کشيده شده، بسيار بيشتر و پرفشارتر از اين‌ها بوده‌است. حتي اگر آن‌ها کودک کار هم باشند و به کار زياد خو گرفته، اما اين اصلا دليل نمي‌شود که روح‌الله را با پاي شکسته جلوي دوربين ببريم و بياندازيم در آب سرد. براي زماني بسيار طولاني! داستان تاثيرگذار داستان «خورشيد» بسيار دلنشين و تاثيرگذار است و مورد توجه هر فردي که کمي به احساسات و عواطفش مجال بروز دهد، قرار مي‌گيرد. داستاني غم‌انگيز، اما پر از رسوخ و اراده‌ي کودکاني که براي نجات زندگي‌شان از هيچ تلاشي دريغ نمي‌کنند. اين کودکانگي جاري در قصه يکي از همدلي‌برانگيزترين ويژگي‌هاي «خورشيد» است. مجيد مجيدي که پيشتر در «رنگ خدا»، «بچه‌هاي آسمان»، «باران» و «آواز گنجشک‌ها» کار با بچه‌ها در نقش‌هاي اصلي را آزمون و خطا کرده و نشان داده به‌خوبي از پس گرفتن بازي واقعگرايانه از بچه‌ها برمي‌آيد، در «خورشيد» هم داستانش را با چند کودک آغاز مي‌کند و با همان‌ها هم جلو مي‌برد. داستان کودکي که براي نجات زندگي خود مجبور است کاري خلاف و پردردسر را قبول کند، روايت جذابي است که همانطور که گفته شد سويه‌هاي اجتماعي مهمي را هم در خود مي‌پروراند. ساختي فراتر از سينماي ايران «خورشيد» از نظر فني و کيفيت ساخت، نه تنها عالي است که سطحش از معمول سينماي ايران، بالاتر مي‌نمايد. جزئيات فني فيلم از صدابرداري و صداگذاري تا فيلمبرداري درخشان هومن بهمنش و کيفيت کارگرداني خود مجيدي، تماشاگران را غافلگير مي‌کند. معلوم است همه عوامل از جان مايه گذاشته‌اند و بهترين خودشان را ارائه دادهند. دليلي دير رسيدن فيلم هم بخش اعظمش همين بود که نمي‌خواستند فيلم را هول هولکي بسازند. «خورشيد» بدون اينکه بخواهد کيفيت اجرايي را مدام با انجام کار‌هاي عجيب و غريب و ثبت تصاوير محيرالعقول به رخ تماشاگر بکشاند (کاري که مثلا «روز صفر» مي‌کند.)، او را در خود غرق مي‌کند. در کمال وقار و با حفظ اسلوب يک فيلم شکوهمند کلاسيک اين‌کار را مي‌کند و آنقدر غني و فکرشده است که به جنگولک‌بازي‌هاي مرسوم سينماي ايران در اجرا نياز نداشته باشد.
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره