نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
سینما و چهره ها

انسیه جهان‌آرا: سریال «کیمیا» چهره جهان‌آرا را مخدوش کرد

منبع
مهر
بروزرسانی
انسیه جهان‌آرا: سریال «کیمیا» چهره جهان‌آرا را مخدوش کرد
مهر/ انسيه جهان‌آرا تهيه‌کننده سينما ضمن انتقاد از بي‌توجهي سينما و تلويزيون به اسطوره‌هاي دفاع مقدس، تصوير ارائه‌شده از شهيد محمد جهان‌آرا در اثري مانند سريال «کيميا» را مخدوش توصيف کرد. انسيه جهان‌آرا برادرزاده شهيد محمد جهان‌آرا و تهيه‌کننده سينما درباره لزوم ساخت آثاري درباره خرمشهر گفت: در اين چند سال متاسفانه برخي به بهانه اينکه دولت به کساني که فيلم‌هاي دفاع مقدسي مي‌سازند، کمک مي‌کند، فيلم‌هايي ساخته‌اند که چندان موثر نبوده و اصلا تصوير درستي ارايه نداده‌اند. اين در حالي است که در آمريکا هرچند اسطوره‌اي در اين زمينه‌ها وجود ندارد مدام اسطوره‌سازي مي‌کنند و روي افکار عمومي تاثير مي‌گذارند. وي در تشريح انتقادات خود به تصوير ارائه شده از قهرمانان جنگ در سينما و تلويزيون گفت: براي مثال در سريال «کيميا» چهره عموي من به معناي واقعي کلمه مخدوش شد و خانواده ما درباره اين سريال بحث‌هاي زيادي داشتند. در اين سريال کسي در نقش محمد جهان‌آرا ظاهر شد که چيزي از وي نمي‌دانست. در يکي از سکانس‌هاي اين سريال ديالوگي از زبان بازيگر نقش جهان‌آرا بيان مي‌شود که مي‌گويد: «من نمي‌توانم معجزه کنم» در حالي که عموي من معتقد بود جنگ و مقاومت چهل روزه مردم خرمشهر يک معجزه است. پس چطور ممکن است که چنين جمله‌اي از زبان او بيان شود؟ اين سينماگر افزود: محمد جهان‌آرا کسي بود که اجازه نمي‌داد حتي ذره‌اي از ناراحتي‌هايش را کسي ببيند اگر وصيت‌نامه او را بخوانيد متوجه مي‌شويد که در بخشي از آن نوشته است «من شب‌ها گريه مي‌کردم اما نمي‌گذاشتم بچه‌هاي من ناراحتي من را ببينند». ما اسطوره‌هايمان را چنين مخدوش به نمايش مي‌گذاريم. حتي يادم است با تهيه‌کننده «کيميا» بحثم شد. به هرحال وقتي مي‌خواهيد کسي را به نمايش بگذاريد که يک ملت او را مي‌شناسند بايد با حساسيت کار کنيد اين را به خاطر اين نمي‌گويم که محمد جهان‌آرا عموي من است بلکه بايد تصوير درستي از هر شهيد ديگري ارايه داد. هر سال همزمان با آزادسازي خرمشهر، مراسم‌هايي گرفته مي‌شود که اصلا حاصلي براي مردم خرمشهر ندارد و شرايطشان بهتر نمي‌شود. پدربزرگم هميشه مي‌گفت عشقي که به جهان آرا وجود دارد به واسطه مردم است پس بايد به آن‌ها کمک شود. معتقد بود که کاري به مسئولان نبايد داشت و خودش بايد خودجوش به خرمشهر رسيدگي کندجهان‌آرا مطرح کرد: اگر با خانواده‌هاي شهدا صحبت کنيد متوجه مي‌شويد که ۹۰ درصد آن‌ها از فيلم‌هايي که درباره فرزندانشان ساخته مي‌شود راضي نيستند چون شخصيت‌هاي وارونه‌اي از آن‌ها ارايه مي‌شود. براي مثال وقتي با نويسنده و کارگردان «کيميا» صحبت کردم، به من گفتند ما مي‌خواستيم مردم خرمشهر را به تصوير بکشيم چون همه جهان‌آرا مي‌شناسند. در حالي که بايد بگويم اصلا شهدا به ما نياز ندارند. اين تهيه‌کننده در بخش ديگري از صحبت‌هايش گفت: پيش از اينکه محمد جهان‌آرا فرمانده سپاه خرمشهر شود و او را بشناسند، همه پدربزرگم را مي‌شناختند چون او يک فرد خير بود. از آن زمان مردم روز به روز بيشتر با کارهاي پدربزرگم آشنا شدند. خوشبختانه در آن زمان اينستاگرام هم نبود که افراد تا دست به هرکاري مي‌زنند سريع در اين شبکه‌ها به اشتراک بگذارند بلکه مردم به خودي خود پدربزرگم را مي‌شناختند اصلا کدام يک از خانواده‌هاي شهدا وقتي کمکي به کسي مي‌کنند آن را در شبکه‌هاي مجازي به اشتراک مي‌گذارند؟ يک عمر پدربزرگ من سالي ۳۰۰ دختر را به خانه بخت فرستاد. اين کار را به مدت ۲۰ سال انجام داد اما در شبکه اي نيامد. وي با اشاره به اينکه کمکي به خرمشهر نمي‌شود، توضيح داد: خرمشهر آزاد شد اما آباد نه. تنها کسي که به آبادسازي خرمشهر کمک کرد آقاي قاليباف بود و به همين دليل پدربزرگم ارادت ويژه‌اي به او داشت. در حالي که قاليباف شهردار تهران بود و وظيفه‌اي نداشت اما اين شهر هنوز هم شرايط خوبي ندارد و مردمش در فقر به سر مي‌برند. به ياد دارم اولين سالي که آقاي روحاني، رييس جمهور شد پدربزرگم نامه‌اي به وي نوشت تا به خرمشهر رسيدگي شود، اما آقاي روحاني پاسخ داد «مقدور نمي‌باشد»! جهان آرا عنوان کرد: هر سال همزمان با آزادسازي خرمشهر، مراسم‌هايي گرفته مي‌شود که اصلا حاصلي براي مردم خرمشهر ندارد و شرايطشان بهتر نمي‌شود. پدربزرگم هميشه مي‌گفت عشقي که به جهان آرا وجود دارد به واسطه مردم است پس بايد به آنها کمک شود. معتقد بود که کاري به مسئولان نبايد داشت و خودش بايد خودجوش به خرمشهر رسيدگي کند. اين تهيه‌کننده سينما درباره تجربيات خود در زمينه ساخت فيلم‌هاي دفاع‌مقدسي گفت: همکاري من و خانم سميه زارعي‌نژاد ۹ سال پيش با فيلمي در حوزه جنگ و درباره کردستان آغاز شد. تمام کساني که در حوزه جنگ و مقاومت کار مي‌کردند آن را دوست داشتند ولي به دليل اينکه فيلم در آن سال در جشنواره فيلم فجر شرکت نکرد، ديده نشد با اين وجود سرآغازي شد تا در سال‌هاي بعد برخي در حوزه کردستان کار کنند. وي ادامه داد: موضوع فيلم ما درباره بمباران شيميايي بود اما بدون توپ و تانک و تفنگ، به موضوع مردم پرداختيم. يعني قصه زني را روايت کرديم که از عراق به سمت مرزهاي ايران مي‌آيد و در اين مسير عزيزان خود را از دست مي‌دهد. نکته جالب اين است که در آن سال‌ها هنوز مردم به اين وسعت چهره حاج قاسم را نمي‌شناختند. ما در مرز ايران و عراق بوديم و دچار مساله‌اي شديم، در آن زمان پدربزرگم ايشان را به من معرفي کرد و گفت من دوستي به نام قاسم سليماني دارم چنانچه به مشکلي خورديد از او کمک بگيريد. من هم آن زمان شناخت ويژه‌اي از حاج قاسم نداشتم و فقط مي‌دانستم فرماندهي است که پدربزرگم بارها نزد ايشان رفته و حاج قاسم هميشه کمک‌هايي به خرمشهر داشته است. من با حاج قاسم تماس گرفتم که با هماهنگي‌هاي ايشان، مساله ما حل شد، توانستيم کار را تمام کنيم و برگرديم.
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره