آخرين خبر/ دنياي نمايش دريچهاي است که ميتواند مردم را به سوي موضوعات و مفاهيمي فراتر از آنچه در جامعه وجود دارد راهنمايي کند. اما گاهي آثار نمايشي نه تنها يک قدم از جامعه جلوتر گام برنميدارند بلکه با ابتذال، سليقه مردم را به سطحيترين شکل ممکن پايين ميآورند.
در سالهاي اخير درآمدزايي به هر قيمت از طريق ساخت فيلمها و سريالها اولويت برخي از فيلمسازان قرار گرفته است.
آنچه عجيب به نظر ميرسد حضور بازيگران کاربلد و اسم و رسمدار سينماي ايران در اين آثار است.
در ادامه به تعدادي از بازيگران حرفهاي که در فيلمها و سريالهاي کمارزش بازي کردهاند، خواهيم پرداخت.
آقاي فرخنژاد از شما بعيد بود!
«کوچههاي عشق» اولين بازي حميد فرخنژاد در سينما بود. بازي وي در
«عروس آتش»، سيمرغ بهترين بازيگر نقش مکمل مرد جشنواره فجر و گوي بلورين بهترين بازيگر مرد جشنواره کارلووي واري ۲۰۰۰ را برايش به ارمغان آورد.
فرخنژاد با حضور در فيلمهاي
«ارتفاع پست»، «به رنگ ارغوان»، «چهارشنبه سوري» و «شب واقعه» توانست خود را در قد و قامت بازيگري تمام عيار به رُخ همه بکشد.
اما وي بتدريج با بازي در آثار ضعيفي مثل
«ميليونر ميامي»، «گشت ۲»، «خانم يايا»، «تگزاس»، «دختر شيطان» و «سامورايي در برلين» ذهنيت مخاطبان را نسبت به خود تغيير داد. طوري که در حال حاضر ميتوان گفت: آقاي فرخنژاد از شما بعيد بود.
بازيگري که قدر خودش را ندانست
ساره بيات با فيلم
«مقلد شيطان» وارد سينما شد. وي براي بازي در
«جدايي نادر از سيمين» جايزهٔ بهترين بازيگر نقش مکمل زن انجمن منتقدان لندن و خرس نقرهاي بهترين بازيگر زن جشنواره برلين را دريافت کرد.
بازي در فيلمهاي
«فصل فراموشي فريبا»، «ناهيد»، «محمد رسولالله»، «آااادت نميکنيم» و... هر چند که نتوانست موفقيت «جدايي نادر از سيمين» را براي وي تکرار کند ولي همچنان او را در زمره بازيگران مطرح سينما حفظ کرد. اما ساره بيات به يک باره آن مسير درست در بازيگري را کنار گذاشت و به سراغ آثار به اصطلاح تجاري رفت. بازي در سريالهاي
«عاشقانه»، «دل» و فيلم «رحمان ۱۴۰۰» مخاطبان را هر چه بيشتر از اين بازيگر نا اميد کرد. زمزمههايي از حضور وي براي بازي در فصل دوم «عاشقانه» به گوش ميرسد، اگر اين خبر صحت داشته باشد سير نزولي اين بازيگر در دنياي هنر همچنان ادامه مييابد.
پرويز خان اميدمان را نا اُميد کردي!
او رکورددار سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول مرد جشنواره فجر و دارنده نشان درجه يک گواهينامه هنري است. آري او کسي نيست جز پرويز پرستويي.
پرستويي آنقدر آثار درخشان دارد که يکي از وزنههاي مهم بازيگري در ايران محسوب ميشود.
«ليلي با من است»، «آژانس شيشهاي»، «ديوانهاي از قفس پريد»، «مارمولک»، «بيد مجنون»، «به نام پدر»، «کتاب قانون»، «باديگارد» و سريالهاي «خاک سرخ»، «زير تيغ» و «آشپزباشي» بخشي از بازيهاي درخشان وي در سينما و تلويزيون بوده است.
از چنين بازيگري با اين کارنامه هنري بازي در فيلمهايي چون
«مطرب» و «لس آنجلس تهران» بعيد به نظر ميرسد. طوري که مخاطب جدي سينما را از اين بازيگر نا اُميد ميکند.
«دل» را کجاي دلمان بگذاريم جناب بهداد!
حامد بهداد از جمله بازيگراني است که در تجربه همکاري با کارگردانان بزرگي چون ناصر تقوايي، مسعود کيميايي، داريوش مهرجويي، حميد نعمتالله، رسول صدرعاملي و رضا ميرکريمي را دارد. بهداد سبک مخصوص به خود را در بازيگري ايفا ميکند و همين باعث ويژه شدن بعضي از نقشهايش شده است.
در فيلمهاي «روز سوم»، «سعادتآباد»، «آرايش غليظ»، «خانه دختر»، «نيمهشب اتفاق افتاد» و «سد معبر» شاهد بازي تاثيرگذار حامد بهداد بوديم. حضور بهداد در «قصر شيرين» آنقدر خوب و متفاوت بود که خيال ميکرديم از اين به بعد فصل جديدي از بازيگري حامد بهداد را خواهيم ديد. اما بازي وي در سريال «دل» تمام تصورات ما را برهم زد. اينکه حامد بهداد بر چه مبنايي بازي در سريالي تا اين حد ضعيف را قبول کرده سوالي ست که تا کنون بيپاسخ مانده است.
به طور حتم حضور در آثار سطحي براي بازيگران بهنام و چيرهدست يک شکست محسوب ميشود و ادامه اين راه دستاوردي جز باخت برايشان ندارد.
بازار