مواظب حرف زدنمان باشیم، اینجا تلویزیون است، نه مهمانی مجردی!

خبرآنلاين/ کاربران خبرآنلاين در يک نظرخواهي، زبان و ادبيات برخي از مجريان تلويزيون را مناسب ندانستند و نسبت به ورود لُمپنزيم، استفاده از اصطلاحات و واژههاي نامناسب، تسلط نداشتن به ادبيات فارسي، آلوده شدن به فضاي مجازي و ... هشدار دادند.
در چند هفته گذشته، دو مجري تلويزيون به دليل آنچه روي آنتن زنده بر زبان آوردند، از اجرا کنار گذاشته شدند.
پيش از اين هم، سخنان و ادبيات به کار گرفته شده توسط تعدادي از گويندگان اخبار و مجريان برنامههاي تلويزيوني، مورد انتقاد قرار گرفته بود. استفاده از اصطلاحات کوچه و بازار، سرايتِ زبان حاکم بر فضاي مجازي به تلويزيون، به کار گرفتن واژگان نامناسب، جريحهدار کردن احساسات مخاطبان و ... از جمله مواردي است که اجرا در تلويزيون را با چالش روبهرو کرده است.
«چرا اجرا و گويندگي در تلويزيون به اين وضعيت دچار شده است؟»، اين پرسشي است که با مخاطبان خبرآنلاين مطرح کرديم و از آنان خواستيم نظر خود را با ما در ميان بگذارند.
اجرا، زبان و ادبيات معيار ميخواهدکاربري به نام «ايراني»، درباره فضاي بلبشو حاکم بر اجرا در تلويزيون نوشته است: «بايد زبان معيار داشت تا بر اساس آن گفتن و نوشتن گويندگان رسانه سنجيده شود. زبان کوچه نيز در جاي خودش زبان معيار است. بنابراين، صرف سخن گفتن با زبان کوچه عيب نيست. عيب در به کاربردن نابجاي آن است. در پايان به نظر من، زبان معيار در رسانه ملي را بايد فرهنگستان در چاچوب شيوه نامهاي الزامآور به صدا و سيما ابلاغ کند وگرنه، اين آشفته بازار هم چنان پابرجاست.»
مخاطبي هم که نام خود را ذکر نکرده است، گفته: «به نظر من استفاده از زبان گفتار به جاي زبان رسمي که بهتازگي و به تقليد از رسانههاي خارجي مانند «بي بي سي» و «من و تو» در رسانههاي ايران باب شده نه تنها صميمانه نيست، بلکه مسخره و تصنعي است و به اصالت و استواري زبان فارسي ضربه ميزند. اساسا رسانهها به جز در مواردي نظير پخش فيلم و سريال که ميتواند زبان عاميانه و شفاهي باشد، بايد با زبان رسمي صحبت کنند.»
البته کاربر ديگري، تهيه و ابلاغ شيوهنامهها را خيلي کارآمد ندانسته و نوشته است: «مجري اگر حرفهاي باشد، خودش بلد است چه کار کند، اگر هم که نباشد با هزار جور دستور و اما و اگر باز هم خرابکاري خواهد کرد.»
جايگاه زبان فارسي فراموش نشودزبان رسمي کشور، فارسي است و صداوسيما در برنامههاي خود، از جمله اجراهاي زنده و گويندگي اخبار، بايد ادبيات فاخر فارسي را پاس بدارد. در همين ارتباط، کاربري با امضاي «بينام»، کامنت گذاشته است: «صدا و سيما بايد پاسدار زبان و ادبيات رسمي ايران باشد. اشتباهات زباني و محاوره و گرامر باعث تخريب زبان يک ملت ميشود. خصوصا زبان کوچه بازار در ايران که هيچ محتواي علمي و فرهنگي ندارد و يک جورايي براي مسخره کردن قوميتها و اقشار مردم به کار ميرود. لطفا تذکر بديد تا جلوي اين فاجعه ملي گرفته بشود.»
کاربر ديگري نظر داده است: «در بيان جملات توسط مجريان و گويندگان تلويزيون، اغلاط فاحشي وجود دارند و نشان از عدم تسلط آنان بر زبان فارسي دارد. نتيجه اين امر اين است که آقايان بيمحابا تيشه بر ريشه زبان فارسي ميزنند. لطفا همه مراقب باشيم.»
کاربري به نام حکمتي، از زاويهاي ديگر به موضوع نگاه کرده و حذف مجريان باسابقه را دليل کاهش کيفيت اجرا در تلويزيون دانسته و پرسيده است: «مجرياني مثل حسين پاکدل و گويندگاني مثل قاسم افشار کجا هستند؟»
مخاطبي ديگر هم در اين راستا تاکيد کرده است: «قدر مجريان با سواد و تحصيل کرده مثل عادل را ندانستيد و اين بلا سر تلويزيون آمد.»
ورود خزنده لُمپنيزميکي از مواردي که دادِ بسياري از مخاطبان را درآورده است، استفاده از نوعي ادبياتِ کوچه و بازار است که مناسب رسانه رسمي نيست. کاربري در اين مورد نوشته است: «مجريها بعضي وقتها خيلي لمپني حرف ميزنند.»
در تاييد اين نظر، مخاطبي نوشته است: «اصلا پسنديده نيست. اين نوع ادبيات، رواج نوعي لمپنيسم است. درصورت تکرار، رفته رفته عادي شده و تبديل به فرهنگ گفتاري غالب خواهد شد.»
يک کاربر ديگر انتقاد کرده است: «بعضي از اين مجريها، انگار تو جمع مجردي با دوستانشان نشستند و حرف مي زنند، مثل همان بنده خدا که اخراچ شد.»
بيتوجهي به کيفيت اجراها و توانايي مجريهايکي ديگر از مواردي که کاربران روي آن تاکيد دارند، رويکرد صداوسيما به کميت و بيتوجهي به کيفيت امور از جمله بحث اجرا است. مخاطبي بي نام در همين مورد نوشته است: «وقتي صدا و سيما همهاش به کميت و اضافه کردن شبکهها توجه ميکند، معلوم است که کيفيت هر چيزي از جمله مجريها پايين ميآيد.»
مخاطبي هم بيتوجهي به بحث آزمون و آموزش مجريها را دليل اصلي افت کيفيت اجراها دانسته و يادآوري کرده است: «قديمها ميخواستند مجري يا گوينده انتخاب کنند، آزمون ميگذاشتند در حد اين که طرف ليسانس ادبيات داشته باشد، علم سنخوري داشته باشد و ... هزار چيز ديگر، اما الان انگار هيچ ملاک درستي وجود ندارد.»
مريم صباغي هم نوشته: «قرار است تلويزيون، دانشگاهي عمومي باشد و موجبات ارتقاء دانش، فرهنگ و اخلاق عمومي جامعه شود. آنچه که مدتهاست متاسفانه در راديو و تلويزيون شاهد هستيم، نه تنها به رسالت اين سازمان شباهتي ندارد، بلکه در طولاني مدت مشابه فيلمفارسي، موجب سقوط فرهنگ عمومي جامعه خواهد شد.»
آفت فضاي مجازي براي تلويزيونفضاي مجازي، باعث شده ادبيات نوشتاري فارسي دستخوش تغيير، خلاصهنويسي و در بسياري موارد، شلختگي و زشتگويي بشود. ورود اين ادبيات به رسانههاي رسمي، آسيب زيادي به اجراهاي تلويزيوني زده است.
کاربري در همين زمينه نوشته است: «اينها همهاش آفت فضاي مجازي است که بعضي از مجريها مخصوصا ورزشيها در آن زياد فعال هستند و حرف زدن را از آنجا ياد ميگيرند.»
مجتبي هم تاکيد کرده: «اين طرز صحبت عمومي در راديو و تلويزيون باعث ميشود حرف زدن مردم نسبت باهم خيلي بيمسئوليت شوند و کلا احترام متقابل از بين رفته است.»
در پايان، سيدحسام يگانه به کنايه نوشته است: «يک نگاه گذرا به شبکههاي تلويزيون کشور تاجيکستان بيندازيد تا حساب کار دستتان بياد.»