نماد آخرین خبر

وقتی یک دهه هفتادی با پوشیه جلب توجه می‌کند

منبع
فردا
بروزرسانی
وقتی یک دهه هفتادی با پوشیه جلب توجه می‌کند
فردا/ آدم‌ها با انتخاب‌هايشان شناخته مي‌شوند، انتخاب‌هاي کوچک و بزرگي که مي‌تواند مسير زندگي‌ را تغيير بدهد و يکي از آن انتخاب‌ها حجاب است که تاثير زيادي در سرنوشت هر کس دارد؛ تاثيري شبيه به انتخاب رشته دانشگاه. در ادامه مصاحبه‌هاي «حجاب به روايت دختران ايراني»، اين بار سراغ دختري رفته‌ايم که پوشيه را به عنوان حجاب خود انتخاب کرده است. معصومه يک دهه هفتادي است که در تهران ساکن زندگي مي‌کند. او در حال حاضر در رشته حقوق مشغول به تحصيل است. دو سال و چهل و سه روز پيش پوشيه را به عنوان حجاب انتخاب کرد و با وجود مشکل تنفسي تا به امروز هميشه همراه او بوده است. انتخابي که خودش با عنوان «پروانگي» از آن ياد مي‌کند. در ادامه گفت‌وگوي خواندني ما را با معصومه سرخي درباره سختي‌ها و شيريني‌هاي انتخاب پوشيه مي‌خوانيد. در نوجواني درباره چادر تحقيق کردم و با اطمينان اين پوشش را انتخاب کردم از معصومه درباره انتخاب چادر به عنوان پوشش‌اش پرسيدم، که او در جوابم گفت:«از شش سالگي بنابر علاقه‌ام، گاهي چادر سر مي‌کردم ولي وقتي به سن تکليف رسيدم، مادرم به يک خياط پارچه دادند و برايم چادر و مقنعه دوختند. از همان زمان چادري شدم. جالب است بدانيد که خانواده مادري‌ام کاملا مخالف چادر بودند و گاهي در خيابان هم تمسخر مي‌شدم اما همه اينها باعث شد که در انتخاب چادر مصمم‌تر شوم. علاوه بر اين شخصيتي دارم که به راحتي چيزي را نمي‌پذيرم، مگر اينکه با تحقيق و دانايي به آن برسم؛ به همين دليل در سن نوجواني تحقيق کردم و با اطمينان چادر را انتخاب کردم.» به مرور به اين نتيجه رسيدم که رنگ تيره براي حجاب مقابل نامحرم مناسب‌تر است او درباره سير تکاملي چادر سر کردنش مي‌گويد:«من در چادر سر کردن، کم‌کم به تکامل رسيدم؛ مثلا وقتي سنم کمتر بود، روسري رنگي مي‌پوشيدم و از طلق، ساق و جوراب رنگي استفاده مي‌کردم. شيک بودن، برايم خيلي مهم بود. مشخص بودن لباس رنگي در حضور نامحرم برايم اهميتي نداشت. اما به مرور، به اين نتيجه رسيدم که رنگ تيره بهتر است. به اين صورت محفوظ تر و راحت‌تر بودم.» حتي اگر چادر رنگي همه‌گير هم شود، انتخاب من چادر مشکي است سرخي درباره چادرهاي موجود در بازار و ميزان پوشيدگي آنها مي‌گويد:«چادر بحريني يا لبناني اگر خوش‌دوخت باشد، راحت است. چادر حسنا که خانم نيلچي‌زاده طراحي کرده‌اند، هم مناسب است. چادر سنتي که جلوي آن زيپ مخفي داشته باشد، هم مي‌تواند گزينه بسيار خوبي باشد. چادر شالدار که دقيقا مثل مانتو است، چادر ملي و چادرهاي پر از نگين اصلا گزينه مناسبي براي حجاب نيستند. درباره چادرهاي رنگي هم مي‌توانم بگويم از بي‌چادر بودن بهتر است. در هر صورت حتي اگر عرف هم شود، من باز هم چادر مشکي را انتخاب مي‌کنم؛ چون معتقدم با چادر مشکي حجابم بهتر رعايت مي‌شود.» رنگ تيره حجابم روحيه مثبتي در من ايجاد مي‌کند از معصومه درباره رنگ تيره حجابش پرسيدم و اينکه آيا اين رنگ در روحيه‌اش تاثير منفي نمي‌گذارد:«اتفاقا وقتي خيالم راحت است که مراعات مي‌کنم و براي هر موقعيتي شرايط جداگانه‌اي قائل هستم، روحيه مثبتي در من ايجاد مي‌شود. پوشش من در بيرون از منزل مشکي و رنگ حجاب همين است؛ رنگي که باعث ايجاد روحيه حفظ حريم در افراد مي‌شود. معتقدم باحجاب به حقوق بقيه افرادي که در اجتماع هستند، احترام مي‌گذارم.» وجود بعضي افراد بيماردل در جامعه، مسئوليت من را درباره حجاب تغيير نمي‌دهد او درباره آدم‌هاي بيماردلي که برايشان باحجاب و بي‌حجاب بودن، يک دختر تفاوتي نمي‌کند و در هر شرايطي به دنبال ايجاد مزاحمت هستند، مي‌گويد:«ما براي مرد بددل يا مردان ديگر حجاب نمي‌کنيم. اسلام وقتي گفته حجاب بايد رعايت شود، همه‌ٔ اين شرايط را در نظر گرفته است. خدا خالق ماست و به روحيات ما بيشتر از خودمان آگاه است. مثلا وقتي ما يک کالا مي‌خريم، وقتي طبق دفترچه راهنماي آن عمل نکنيم، به آن وسيله آسيب مي‌‌رسانيم و باعث خرابي آن مي‌شويم. حالا که خداوند انسان را خلق کرده، قاعدتا بايد يک اصولي براي بهتر زندگي کردن او داده باشد. در قرآن که راهنماي همه‌ٔ انسان‌هاست، درباره همه‌ٔ موضوعات صحبت شده؛ يکي از آنها حجاب است که در چند آيه به صورت مستقيم، به آن اشاره شده است. علاوه بر اين فقها که متخصص در دين هستند، مثل فوق تخصص گوارش، قلب و... ۳۰ سال درس دين خواندند و از آيات و روايات برداشت کردند و حدود را در حجاب مشخص کردند. وظيفه‌ٔ همه ماست که آگاهانه زندگي کنيم و درباره مسائل ديني تحقيق کنيم. ما حجاب را از عرف نمي‌گيريم، چون حدود آن در دين واضح و مشخص است. هر کسي وظيفه‌ٔ خودش را انجام مي‌دهد، وظيفه‌ٔ من اين است که حجابم را با اصولي که دين تعريف کرده، رعايت کنم. اينکه شخص بيماري برايش باحجابي يا بي‌حجابي من فرقي ندارد، براي من مسئوليتي ايجاد نمي‌کند.» يک سال درباره پوشيه تحقيق کردم و بعد تصميم گرفتم از اين پوشش استفاده کنم از معصومه درباره دليل انتخاب پوشيه پرسيدم و او برايم گفت:«من از حدود ۱۸ سالگي دلم مي‌خواست از پوشيه استفاده کنم، ولي چون تعريفي در اطرافيانم نداشتم و بعضا آن را افراط مي‌دانستند، مردد بودم. مي‌خواستم در اين مورد به يقين برسم و بعد آن را انتخاب کنم. چون نمي‌خواستم طوري بشود که مدتي از آن استفاده کنم و بعد آن را کنار بگذارم؛ از اين تغيير موقعيت خوشم نمي‌آمد. يک روز در کلاس دانشگاه اتفاقي افتاد که خيلي من را تحت تاثير قرار داد؛ در کلاس حقوق مدني بوديم و دانشگاه مختلط بود. يک طرف خانم‌ها و در طرف ديگر تعدادي از آقايان نشسته بوند. شايد جمعا ۴۰ نفر بوديم. اوايل کلاس بود و تازه درس شروع شده بود که دو خانم با پوشيه وارد کلاس شدند. يک‌دفعه تعدادي از افراد که اکثر آنها خانم بودند، شروع به خنديدن کردند و همهمه‌اي در کلاس ايجاد شد. خيلي ناراحت شدم از اينکه چرا خنديدند! چون فکر کردم؛ پس آزادي‌اي که همه از آن دم مي‌زنند، کجا رفت؟ مگر نه اينکه درنوع پوشش خيلي‌ها اعتراض دارند؟ يعني اگر اين دو نفر بدحجاب بودند، محترم بودند و کسي به آنها نمي‌خنديد؟ پس شخصيتِ انساني‌شان چه مي‌شود؟ حداقل توقع اين است که به عقايد افراد بگذاريم، به خصوص وقتي که نوع پوشش يا رفتار آنها به جامعه آسيبي نمي‌زند. اين‌ها از ذهنم گذشت اما به اين هم فکر کردم که کاش با اين حجاب به دانشگاه نمي‌آمدند که مورد توهين قرار بگيرند. البته اين تفکر يک ذهن ناآشنا و ناآگاه است که به يقين نرسيده است. اين اولين جرقه بود تا بيشتر کنجکاو شوم. اما شبهات زيادي هنوز برايم وجود داشت و يک سرچ ساده من را با سوالات و شبهات مختلفي روبه‌رو کرد، براي همين حدودا يک‌سال درباره پوشيه تحقيق کردم و بعد اقدام به استفاده از اين پوشش کردم.» پوشاندن گردي صورت و دست‌ها تا مچ حداقلي از حجاب است اين دختر دهه هفتادي درباره برخورد پدر و مادرش با اين مسئله مي‌گويد:«در دوراني که شروع به تحقيق کردم، پدر و مادرم اصلا موافق نبودند، چون معتقد بودند که بدون پوشيه هم حجاب کاملي دارم. اما وقتي تصميم گرفتم که پوشيه بپوشم، ديگر مخالفتي نکردند، چون به ثبات و يقين رسيده بودم.» در ادامه او درباره حدود رعايت حجاب و تصميم‌اش براي انتخاب پوشيه مي‌گويد:« يک حدود حداقلي براي حجاب تعيين شده است. اينکه گردي صورت و دست‌ها تا مچ پوشيده باشد با اين قيد که بدون زينت باشد، اين يک حداقلي است که همه بايد رعايت کنند. اينکه پوشش بيشتر از اين حد باشد يا نه، به عهده خود شخص است. در نهايت هرچه پوشيدگي بيشتر باشد، بهتر است.» آزارهاي کلامي در يقين من نسبت به پوشيه تاثيري ندارد معصومه درباره اذيت هاي کلامي که در اين مدت در کوچه و خيابان شنيده، مي‌گويد:«بعضي حرف‌ها جالب نيستند، اينکه؛«که چي مثلا؟» «سرتا پا سياه که چي؟» يا در کوچه و خيابان بعضي‌ها مي‌گفتند «کلاغ سياه» و يا اينکه:«يک وقت کور نشي» بعضي مي‌گفتند:«به پا خفه نشي، خودت را بقچه پيچ کردي» وحرفايي از اين قبيل. اين حرف‌ها خيلي ناراحت کننده هستند ولي در يقين من تاثيري ندارد.» جلب توجه پوشيه يکي از نقاط قوت آن است او جلب توجه پوشيه را در جامعه، يک نکته مثبت ذکر مي‌کند و مي‌گويد:«من سوالم از افرادي که مي‌گويند پوشيه جلب توجه مي‌کند، اين است که:«اگر جلب توجه کند، توجه افراد به چه چيزي جلب مي‌شود؟ به کسي که سرتاپا پوشيده است. پس اين توجه به حجاب است، توجه به خوبي. انگار نوعي امر به معروف صورت مي‌گيرد که شخص را به ياد حجاب مي‌اندازد. علاوه بر اين طبق استفتائي که از رهبر انقلاب شده است؛ پوشيه لباس شهرت محسوب نمي‌شود، بلکه لباس عفاف است.» رستوران و کافي‌شاپ هم با پوشيه مي‌روم وقتي از او پرسيدم که در مکان‌هاي عمومي؛ مثل رستوران، چطور با پوشيه غذا مي‌خورد، برايم گفت:«معمولا مکان‌هايي را انتخاب مي‌کنم که ديد نداشته باشد و بتوانم پوشيه‌ام را بالا بزنم يا غذايم را مي‌گيريم و در فضاي ديگري مي‌نشينم تا بتوانم به راحتي غذا بخورم. البته از گوشه پوشيه هم امکان غذا خوردن وجود دارد، مخصوصا نوشيدني‌ها.»
خيلي‌ها که به حجاب اعتقادي نداشتند، پوشيه‌ام را دوست داشتند معصومه درباره خاطرات خوب استفاده از پوشيه مي‌گويد:«خاطرات شيرين استفاده از پوشيه زياد است. مثلا سه نفر با ديدن پوشيه‌ من، به حجاب ترغيب شدند و يک نفر هم به صورت قطعي تصميم به استفاده از پوشيه گرفت. برايم جالب بود، خيلي از دخترها که حجاب کاملي نداشتند، مي‌گفتند پوشيه را دوست دارند و سوالاتي برايشان مطرح بود که با هم صحبت کرديم و به آنها جواب دادم. البته اين از برکات صاحب اين حجاب است. ان‌شاالله که امانت‌دار خوبي باشم.» با وجود تنگي نفس، پوشيه هيچ مشکلي برايم ايجاد نمي‌کند وقتي از او درباره تجربه دو سال استفاده از پوشيه پرسيدم و اينکه آيا تا به حال دچار نفس تنگي نشده، برايم گفت:«اتفاقا من نفس تنگي دارم. اما پوشيه اصلا مرا اذيت نمي‌کند. اين مسئله کاملا به جنس پوشيه بستگي دارد؛ من به دوستم که خياط است، سفارش دوخت پوشيه دادم. پوشيه من از جنس حرير است و همين باعث مي‌شود که هيچ مشکل تنفسي‌اي نداشته باشم. در اين مورد جنس‌هايي که در بازار هستند، ممکن است ايجاد مشکل کند.» پوشش زنان اشراف ايراني در طول تاريخ پوشيه بود معصومه سرخي در پاسخ به کساني که پوشيه را حجاب زنان عرب مي‌دانند، مي‌گويد:«يک سوال يا اشکال ديگري که بعضي مطرح مي‌کنند اين است که:«پوشيه براي عرب‌هاست» در صورتي که با کمي تحقيق در تاريخ مي‌توان متوجه شد که لباس زنان اشراف ايراني، پوشيه بود و تا زمان رضاخان اين پوشش مرسوم بود. اتفاقا در ايران از قديم اين پوشش وجود داشته و خدمتکاران بدون روبنده بودند. پوشيه جزو ارزش‌هايي بود که براي زنان قائل بودند و ذکر اين نکته هم ضروري است که اصلا مگر اسلام فقط براي عرب‌هاست؟ فقط عرب‌ها مسلمانند؟ حضرت زهرا سلام‌الله عليها عرب بود يا سيده سيده نساءالعالمين؟» حفظ حجاب بالاترين لذت است اين دختر دهه هفتادي در پايان صحبت‌هايش درباره حجاب و لذت پايندي به آن گفت:«اگر اسلام حجاب را براي زن تعريف کرده، يکي از دلايلش اين است که نظام جامعه و خانواده‌ها حفظ شود. اميدوارم دوستانمان در اين باره تحقيق کنند تا فلسفه حجاب را متوجه شوند. خيلي دوست دارم، واقعا در اين باره يک حرکت فرهنگي انجام شود؛ اينکه خانم‌ها به حجاب ترغيب شوند و بدانند که حفظ حجاب بالاترين لذت است.» با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره