طنين ياس/ مديريت فعاليتي است که در آن خلاقيت هاي انساني با بهره گيري از فنون، تخصص، مهارت ها و تجارب در هم مي آميزد و هيچگاه نبايد عاملي مانند جنسيت زمينه ساز شکل گيري عدم توازن و تعادل در آن باشد و مديريت الزاماتي دارد که باعث مي شود ميان دو جنس زن و مرد در انجام آن، تفاوتي وجود نداشته باشد.
به طور قطع آنچه که در سبک مديريت علاوه بر ويژگي هاي روانشناختي اهميت دارد، برخورداري از تخصص، تجربه و مهارت است که فارغ از مقوله جنسيت بوده و تمام افراد انساني به تناسب اين توانمندي ها شايسته آن هستند که به عرصه هاي مديريتي وارد شده و در آن پيشرفت کنند.
در يک مطالعه عيني در دپارتمان مطالعات زنان، دانشگاه تيلبرگ، هلند بر روي اين مسئله که آيا نوع جنسيت زمينه سازماني بر روي نوع مديريت زن و مرد تاثير مي گذارد يا خير جست و جو شد. دستياران فروش در دپارتمان هاي نوع مردانه يا زنانه، مدير خود را از لحاظ مسئوليت محوري، مردم محوري، و سبک مديريت متغير توصيف کردند. همانطور که پيش بيني شده بود، هيچ تفاوت جنسيتي اي يافت نشد. نوع جنسيت دپارتمان ها بر روي سبک مديريت تاثيري نداشت. (پايگاه اينترنتي سيارک)
اما گاهي باور عمومي و فکر غالب اجتماع بر روي قضاوت در خصوص مديريت افراد تأثيرگذار است، به طور مثال شرايط فرهنگي حاکم بر جامعه علايقي را در سطح جامعه به نمايش مي گذارد که مانع از ارزش گذاري واقعي فعاليت مديران زن در جامعه مي شود. باور غلط به برتر بودن جنس مذکر نسبت به مونث از جهت قدرت مديريتي، گرايش به مردسالاري در انتصاب مديران، باور به اينکه زنان در موضع تصميم گيري محتاطانه تر عمل مي کنند، باور به عاطفي تر و احساسي تر بودن از باورهايي است که در اين زمينه تاثير مي گذارند. (انسيه جلالوند: ۱۳۹۴)
برخلاف اين باورها و در کنار رفتار مساوي مديريتي با مردان، برخي تحقيقات نشان داده است که زنان مدير در شرايط مساوي بر مبناي غلبه جنسيتي خود و در حالتي که اهرم و فشار خارجي يا داخلي به نفع يک جنس وجود ندارد، در قدرت بخشيدن و تشويق کارکنان و تيم ها بهتر از آقايان عمل مي کنند و در واکنش نشان دادن به درخواست هاي کمک، بهتر و سريع تر عمل مي کنند. (همان)
همچنين رفتار زنان صداقت بيش تري را در کار حکم فرما مي کند و در عين حال بيش تر از مردان با کارکنان ارتباط برقرار مي کنند و نسبت به مردان، قدرت بيش تري در پذيرش تفاوت هاي افراد دارند و در تشخيص مشکلات بسيار سريع تر و صحيح تر از آقايان عمل مي کنند و زنان در تشخيص انتظارهاي شغلي و تهيه بازخوردهاي با ارزش و تشويق کننده بسيار بهتر از آقايان هستند. (همان)
از سوي ديگر به نظر مي رسد از جمله عوامل عدم موفقيت برخي زنان در سمت هاي مديريتي و يا حضور کمرنگ آن ها در پست هاي مديريتي، به جز بحث باورهاي غلط جنسيتي، اين است که از مديران زن در محيط هاي مردسالار انتظار مي رود به سبکي مديريت کنند که مناسب "دنياي مردانه" باشد. خصوصيات "مدل هاي مديريت مردانه" رقابت، قدرت سلسله مراتبي، و تاکيد بر روي کنترل است. تعجب ندارد که اين خصوصيات با خصوصيات عادي مردانه جور در مي آيند محققان مرتبا نشان داده اند که با وجود تجليل از "روش هاي زنانه مديريت" مديران موفق بيشتر خصوصيات شبيه به مردان دارند. در عين حال، مديران زن تحت اين فشار هنجاري هستند که "زنانه" رفتار کنند. (پايگاه اينترنتي سيارک)
قطعا به تعادل رساندن اين مسئله مي تواند بر روي کيفيت مديران زن تاثير بگذارد و پيشرفت را براي زنان آسان تر کند، همچنين اين نياز وجود دارد که تحقيقات گسترده اي در خصوص سبک هاي مديريتي مردان و زنان در داخل کشور و بر مبناي فرهنگ و اجتماع ايراني صورت گيرد تا در صورت اثبات تاثير جنسيت بر مديريت، تصميمات سنجيده تري در احراز صلاحيت مديران اتخاذ شود تاشاهد پيشرفت افراد در پست هاي مديريتي و توسعه فعاليت هاي مجموعه ها با چنين گزينش هايي باشيم.
بازار