خراسان/ من 25 ساله ام و شش سال است ازدواج کرده ام. وابستگي زياد شوهرم به خانوادهاش و همچنين خانوادهاش به او، من را اذيت ميکند. همسرم ميگويد آنها اول خانواده من بودند و بعد تو همسرم شدي بنابراين براي من نسبت به تو ارجحيت دارند. بارها درباره اين موضوع با هم صحبت کرديم ولي اثري نداشته است.
خواهر گرامي، درخصوص پيامک ارسالي شما و مشکلتان، چند نکته وجود دارد که به آنها اشاره ميکنم.
دلايل وابستگي شوهرتان چيست؟
در خصوص کلمه وابستگي، معاني متفاوتي را ميتوان به کار برد که يکي از آنها ميتواند نداشتن استقلال باشد. مشخص نکردهايد وابستگي بين شوهر شما و خانوادهاش به دليل بلوغ نيافتگي است يا بهدليل مسائل عاطفي، شرايط خانوادگي يا حتي به خاطر لجبازي و ... . اگر دليل آن، نداشتن استقلال باشد، در زمينههاي ديگر و تصميمگيريهاي مهم زندگيتان نيز دچار مشکلاتي خواهيد بود و لازم است مهارتهايي مثل مسئوليتپذيري و استقلال از جنبههاي مختلف فکري و عملکردي را فرا بگيرد و به عبارت ديگر ابتدا بايد دلايل اين نوع ارتباط مشخص شود و آنگاه به فکر حل مشکل باشيد.
روش خود را تغيير دهيد
اينکه بعد از شش سال زندگي و بارها صحبت کردن درباره اين موضوع به نتيجه اي نرسيدهايد، ميتواند علتهاي مختلفي داشته باشد که يکي از آنها ممکن است استفاده از ادبيات نامناسب باشد. پس سعي کنيد روش گفتوگوي خود را از دستوري و تهاجمي به منطقي و استدلالي تغيير دهيد.
از خانوادهاش بدگويي نکنيد
به نظر ميرسد در طول اين مدت مشاجرات شما به نحوي بوده که شوهرتان را براي بها دادن به خانوادهاش مصممتر کرده است و در اين فرايند شما نيز احتمالا با امر و نهي کردن، لجبازي، مقابله به مثل کردن و انتقادات تند و مداوم خود در اين قضيه نقش داشتهايد. حتي ممکن است شوهرتان به ايندليل که بازنده اين نبرد نباشد و حرف شما به کرسي ننشيند، تغييري ايجاد نميکند. بنابراين طوري رفتار کنيد که شوهرتان اگر زيادهروي ميکند، خودش متوجه شود و تصميم بگيرد اين وابستگي را کم کند.
شوهرتان را بر سر دو راهي قرار ندهيد
هيچگاه شوهرتان را بر سر دوراهي خودتان و خانوادهاش قرار ندهيد. در متن پيامک ارسالي شما جملهاي درخصوص گفتههاي همسرتان مبني بر اينکه شما بعدا وارد زندگي او شدهايد، ديده مي شود که نشان از وجود اين دو راهي خطرناک است.
بدون شک تصميمگيري در اين دو راهي براي يک مرد سخت است ولي تجربه نشان داده که اولويت اول بيشتر مردان در چنين شرايطي، خانواده پدريشان بوده است چراکه ترس از مواردي مثل پاسخ گويي به افکار عمومي، وجدان، احساس دين به والدين و ... نيز وجود دارد. خانواده پدري، همسر و فرزندان هرکدام جايگاه خاص خود را دارند و هيچگاه جايگاه همديگر را تحتالشعاع قرار نميدهند مگر اينکه در سوء مديريتها تعارضاتي ايجاد شود. بنابراين سعي کنيد به جاي حذف خانواده و تماميتخواهي شوهرتان، به وي کمک کنيد تا مديريت صحيح را بين خانواده همسري و والدينش برقرار کند و در اين فرايند بهجاي ايراد گرفتن و مقصر نشان دادن وي، همواره به خانوادهاش محبت و به همسرتان ثابت کنيد بدخواه خانوادهاش و به دنبال حذف کامل آنها نيستيد بلکه در کنار او و خانوادهاش هستيد ولي افراط و تفريط را نميپسنديد.
نويسنده : دکتر حسين محرابي | روانشناس
بازار