کودکت/ توانايي هاي کودک متفاوت است. از وظايف والدين و مربيان و معلمان اين است که اين توانمنديها را شناسايي و تقويت کنند. احتمالا براي شما هم پيش آمده که در اتاقي مشغول فعاليتهايي بودهايد و کودک در اتاقي ديگر مشغول بازي بوده است. پس از مدتي، به کودک سر زدهايد و با صحنهاي مواجه شدهايد که خوشايند نبوده است. کودک چيزي را شکسته يا وسايل را جابجا کرده است. در آن لحظه، از خود ميپرسيد چرا کودک اينگونه رفتار ميکند؟ چرا هميشه خرابکاري به بار ميآورد؟ شايد هم عصباني شويد و حرفي برنيد که بعدا پشيمان شويد. اما دست نگه داريد و براساس فرزندپروي مبتني بر توانمندي عمل کنيد.
احتمالا براي اولين بار است که نام اين سبک فرزندپروري را ميشنويد. اين سبک، برخلاف اسمش، بسيار ساده و کاربردي است. اين سبک از فرزندپروري اصلي اساسي دارد: تمرکز بر توانايي هاي کودک. يعني بر فعاليتهايي بايد تمرکز داشت که کودک در آنها خوب است.
فرزندپروري مبتني بر توانمندي نگاهي مثبت دارد
براساس پژوهشهاي انجامشده، تمرکز بر توانايي هاي کودک باعث ايجاد احساس شادي و افزايش سلامتي در کودک ميشود، همچنين، باعث کسب موفقيت تحصيلي بيشتر او ميشود. در بزرگسالي نيز، ريسک افسردگي کمتر، کارايي حرفهاي بيشتر و حتي ازدواج موفقتري خواهد داشت.
حال تصور کنيد کودک جعبه ابزاري را برداشته و قسمتي از تزئينات خانه را خراب کرده است. چگونه به اين موضوع نگاه ميکنيد؟ اگر نگاهي مثبت داشته باشيد و سبک فرزندپروي مبتني بر توانمندي را انتخاب کرده باشيد، پاسخ اين است: کودک کنجکاو و به دنبال راهکاري تازه است. او به دنبال توليد چيزي جديد است. کودک را سرزنش نکنيد و با لحني آرام از او بخواهيد ابتدا براي هر کاري اجازه بگيرد. البته به اين نکته توجه کنيد که گاهي اوقات بايد رفتارهاي کودک را مديريت کنيد. تمرکز بر توانايي هاي کودک به اين معني نيست که هميشه کودک را تحسين کنيد. اما با در نظر گرفتن نکاتي که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد، ميتوانيد به نيمه پر ليوان نگاه کنيد.
قبول کنيد که هيچ کس توانايي انجام همه کارها را ندارد
بسياري باور دارند که همه بايد در همه کارها مهارت داشته باشند. با همين ديدگاه، بسياري از والدين تلاش ميکنند کودک را همهفنحريف تربيت کنند و همه چيز را به او بياموزند. فشارهاي والدين بر کودک تاثيرات مخربي دارد و ممکن است در آينده تبديل به برخي رفتارها مانند حساسيتهاي بيش از اندازه يا کنترلکننده شود. بهجاي فشار آوردن، بايد ضعفهاي کودک را بپذيريد و به آنها به صورت امري عادي نگاه کنيد.
رفتارها و تواناييهاي کودک را ببينيد و آنها را تشويق کنيد. در صورت تشويق رفتار مثبت، کودک حس رضايت دريافت ميکند، اين حس رضايت باعث ميشود علاقه او به رفتار مثبت بيشتر شود و بيشتر آن را انجام دهد. در نتيجه اين تکرار، کودک تواناتر ميشود، آن کار را بهتر انجام ميدهد و عزت نفس در او رشد ميکند. حس توانمندي و ارزشمند بودن تحمل کودک را در مقابل چالشها افزايش ميدهد.
براي شناسايي توانايي هاي کودک از خود سه سؤال بپرسيد
هيچ استعداد، مهارت و علاقهاي جزو تواناييهاي کودک محسوب نميشود. استعداد و مهارت و علاقه رفتارهايي آموختنياند و بايد آنها را انجام داد. کودک مرتب است و همه چيز را سر جاي خود قرار ميدهد، اما لذتي از آن نميبرد. کودک ديگر، از سنين کمتر، مرتب کردن عروسکها براساس سايز را به چشم يک بازي ميبيند و اين کار را دوست دارد.
براي شناسايي توانايي واقعي، بايد به سه سؤال پاسخ دهيد. کودک از انجام اين فعاليت لذت ميبرد؟ آيا در آن فعاليت مهارتي دارد؟ آيا خودش اين فعاليت را انتخاب کرده است؟ اگر پاسخ همه سؤالها مثبت بود، پس شما توانايي واقعي کودکتان را يافتهايد.
وقتي کودک مشغول فعاليتي است و در آن غرق ميشود، به طوري که متوجه گذر زمان نميشود، بايد متوجه علاقه و توانايي او شويد. راهحلهاي فراواني براي شناسايي توانمندي کودک وجود دارد. روشي مناسب براي کودکان دبستاني اين است که مسئوليت تعدادي از کارهاي خانه را به او بسپاريد، بعد توجه کنيد که کودک چگونه آن کارها را انجام ميدهد. کودکاني که دوست دارند لباسها و اشياء را تا کنند و آنها را مرتب بچينند طبيعتا بهتر ميتوانند اشکال را به هم متصل کنند و اين توانايي ميتواند به آنها در تبديل شدن به معماري خوب کمک کند.
بايد توجه کنيد که همه تواناييها به اين شکل مشخص نيستند. مادري تعريف ميکرد که کودکش قرار بود کيسه زباله را به بيرون خانه ببرد، وقتي بيرون از خانه بود، ده دقيقه مشغول بررسي و کنکاش در زبالهها بود. به نظر شما اين بيانگر چه توانايي است؟ مشخصا ساده نيست، اما اين کودک يک کاشف است. او دوست دارد اشياء و رازهاي تازه را کشف کند. تاکنون بيش از ۱۰۰ توانايي شناسايي و نامگذاري شدهاند؛ تواناييهايي مانند خلاقيت، علاقه به آموختن، شجاعت، کنترل شخصي، حس شوخطبعي، ذهن باز و مهرباني.
شناسايي توانايي هاي کودک مانند تمرين وزنه برداري است
وقتي توانايي را شناسايي کرديد، برجستهاش کنيد و به کودک کمک کنيد آن را تقويت کند. وقتي کودک به مدرسه رفت، شروع کنيد به تشويق او که انرژي بيشتري صرف توانايياش کند. تنها براي از بين بردن ضعف، به ضعفهاي او اشاره کنيد. براي فهم بهتر اين موضوع، به مثال دستخط دقت کنيد. اگر دستخط کودک بد است، او فقط تلاش ميکند تا دستخطش قابل خواندن شود. چرا؟ براساس نتايج پژوهشها، تمرکز بيشتر بر تواناييها فايده بيشتري نسبت به تمرکز بيش از اندازه بر ضعفها دارد.
اگر زندگي کودک بر توانايي خودش تمرکز داشته باشد، نهتنها حاصل بيشتري خواهد داشت، بلکه لذتبخشتر نيز خواهد بود. او بهتر ميتواند شغل انتخاب کند و به احساس رضايت بيشتري دست مييابد. تمرينهاي فراواني براي شناسايي و رشد تواناييهاي کودک وجود دارد. يکي از اين تمرينها طرح سؤال مناسب است. مثلا، بهجاي اينکه از کودک بپرسيد: «مدرسه چطور بود؟»، از او بپرسيد: «از کدام تواناييات استفاده کردي؟»
دو سوي ماجرا را ببينيد
اگر کودک فعاليت مثبتي انجام ميدهد، ميتوان توانايي او را در آن زمينه شناسايي و درک کرد. مطمئنا شما از رفتار مثبت او خوشحال خواهيد شد. اما نکته اينجاست که تلاش کنيد رفتار نااميدکننده او را هم به شکل مثبتي حل کنيد و پاسخ مثبتي داشته باشيد. براي مثال، کودک ميخواهد فيلمي را با شما تماشا کند. او مدام و بدون توقف اصرار ميکند فيلمي را انتخاب و آن را تماشا کنيد. ممکن است در ابتدا عصبي شويد و پافشاري او شما را اذيت کند. اما اين اصرار را به چشم يک توانايي در کودک ببينيد و به او بگوييد: «پافشاري و حل مسئله دو خصوصيت عالي تو هستند، اما الان وقت مناسبي براي فيلم ديدن نيست.» ميتوانيد از ديگر تواناييهاي کودک هم استفاده کنيد. مثلا، در اين شرايط، اگر کودک حس همدلي رشديافتهاي دارد، به او بگوييد اگر شما اينقدر پافشاري ميکرديد، او چه حسي داشت؟
بعضي رفتارهاي کودک ممکن است نگرانکننده باشند، اما با کمي دقت، ميتوان متوجه شد که اين رفتارها ممکن است تواناييهاي کودک باشند. مثلا، در کودکي که ساکت و محتاط است، اين رفتار ممکن است نشانهاي از علاقه به گوش دادن، استقلال، صبر، صداقت و تفکر عميق باشد. يا در کودکي که بيش از حد به ظاهرش اهميت ميدهد، اگر با ديد پرورش توانايي به اين ويژگي نگاه کنيد، احتمالا ميفهميد که او از زيبايي لذت ميبرد و اگر درست هدايت شود، ميتواند طراح و هنرمندي موفق شود.
در لحظات نااميدي و خستگي، چند بار نفس عميق بکشيد و به خود بگوييد: «تواناييها اينجا هستند، اما مخفي شدهاند و بايد رفتار را تغيير داد تا بتوان آنها را ديد.» به اين ترتيب، ميتوانيد به کودک کمک کنيد تا رشد کند، اما فراموش نکنيد، بايد شخصيت فعلي او را محترم بشمريد و از آن لذت ببريد.
کودکان را محدود نکنيد
اگر بخواهيد توانايي هاي کودک را شناسايي کنيد و آنها را پرورش دهيد، نبايد او را محدود کنيد. ميتوانيد به کودک کمک کنيد مهارتهاي تازهاي را بياموزد. وقتي کودکي محتاط تلاش ميکند کمي شجاعتر باشد و کودکي پرحرف کمتر پرحرفي ميکند، نظريه کش پلاستيکي به وجود خواهد آمد. کش پلاستيکي به منطقه امن افراد تشبيه شده است. شما به اندازه مشخصي ميتوانيد از منطقه امن خود بيرون بياييد، مانند کشي که به اندازه مشخصي ميتوان آن را کشيد. اگر کودک ساکت و محتاط است، تا حدي با آموزش مهارتها ميتوانيد به او کمک کنيد که کمي ابراز وجود کند، اما نميتوان توقع داشت او مجري موفق تلويزيوني شود. اما به اين نکته هم توجه داشته باشيد که با تمرين و آموزش صحيح ميتوان ويژگيهاي شخصيتي کودک را متعادلتر کرد.
واضح است که اگر هميشه از کودک به عنوان فردي خجالتي ياد کنيد، او به همين خصلت محدود خواهد شد، اما صحبت مدام از تواناييها هم تبديل به نوع ديگري از هويت خواهد شد. در نظر داشته باشيد، بهجاي اينکه صفتي را به کودک نسبت دهيد، مثلا بگوييد: «او خلاق است»، بهتر است بگوييد: «يکي از صفات خوب او خلاقيت است.»
مانند تمام موضوعات ديگر درباره تربيت کودک، درک و تقويت توانايي هاي کودک کاري بسيار سخت و نيازمند احتياط و تعادل است. بايد تواناييهاي کودک را بياييد، آنها را درک کنيد، بر رشد آنها متمرکز شويد و همچنين، به ضعفها هم توجه داشته باشيد.
بازار