نماد آخرین خبر

چرا با فکر و خیال موفقیت، شکست می‌خوریم؟!

منبع
خراسان
بروزرسانی
چرا با فکر و خیال موفقیت، شکست می‌خوریم؟!
خراسان/ «آلبر کامو»، نويسنده معروف فرانسوي که برنده جايزه نوبل ادبيات هم بوده در نوشته‌اي کوتاه، نقاشي به نام «جان» را توصيف مي‌کند که دارد استعدادش را به تدريج هدر مي‌دهد: «جان، کمتر کار مي‌کند و اصلا نمي‌داند براي چي کار مي‌کند. درحالي‌که قلم‌موي نقاشي در دستش است، به آسمان خيره مي‌شود و به موفقيت‌هاي آينده‌اش فکر مي‌کند. هميشه از اين موضوع حرف مي‌زند که عاشق نقاشي کردن است اما حالا کمتر نقاشي مي‌کند، بيشتر تخيل و به آينده‌اي فکر مي‌کند که در آن به موفقيت رسيده است». به نظر شما مشکل کاراکتر نوشته «آلبر کامو» چيست؟ عوارض سرگرم‌شدن با فکر کردن به موفقيت شخصيت «جان» به جاي اين‌که واقعا شروع کند به نقاشي کشيدن، بيشتر درباره نقاشي و موفقيت در نقاشي فانتزي دارد. هرچقدر در روياهايش بيشتر تصور مي‌کند که هنرمند و نقاشي معروف شده‌ است، فاصله‌اش تا هنرمند معروف شدن کمتر مي‌شود! در واقع افرادي مانند اين شخصيت در شکل رايجي از «رفتارهاي خودتخريبي» گرفتار شده‌‍‍‌اند. شکلي که در آن افراد با فانتزي و تخيل سرگرم ‌مي‌شوند و از فعاليت واقعي و اجرايي کردن طرح‌هاي شان غافل مي‌مانند. شايد بعضي از ما در برهه‌هايي از زندگي‌مان همين‌طور عمل کرديم و با اين عمل به صورت ناخودآگاه داريم موفقيت و شادي‌مان را خراب مي‌کنيم. معمولا فکر مي‌کنيم کساني که مانع رسيدن ما به اهداف‌مان مي‌شوند، آدم‌هاي خرابکاري هستند که بر سر راه‌مان موانعي مي‌سازند اما گاهي‌اوقات اين فرد دقيقا خودمان هستيم. با جملاتي مثل اين‌که: «الان زمان مناسبي براي شروع فعاليت نيست»، «بهتر است فعلا براي آينده نقشه بکشم و برنامه‌‍‌ريزي کنم» و ... . در واقع آن زمان مناسب هيچ‌وقت فراهم نمي‌شود و اين مانعي ا‌ست که خودمان ايجاد مي‌کنيم. چه کنيم درگير خيال بافي درباره موفقيت نشويم؟ دوباره برگرديم به مثال «جان»: «او مي‌خواست يک نقاشي منظره در چهار فصل متفاوت را ترسيم کند و روزي که اين تصميم را گرفت، اوايل زمستان بود. براي جان با فانتزي‌هاي رنگارنگش درباره نقاشي و موفقيت خيلي سخت بود که از زمستان شروع کند بنابراين تصميم گرفت تا منتظر بهار بماند و در اين فاصله با خيالبافي درباره موفقيت‌هاي احتمالي، روحيه‌ خود را حفظ کند». در واقع گاهي اوقات ما نيز مثل جان بين خيال بافي، اضطرابِ شروع کار و نداشتن شور و هيجان کافي گير مي‌کنيم اما چاره چيست؟ مراقب باشيد، فانتزي‌ها اعتيادآورند:اين‌ که ساعت‌هاي زيادي درباره برنامه‌ريزي و موفقيت‌هاي احتمالي فکر کنيد قطعا باعث احساس آرامش مي‌شود و از خطرهاي احتمالي و شکست‌هاي ريز و درشت واقعي شما را محافظت مي‌کند. اما مسئله اين جاست که ذهن شما بعد از مدتي به توهم موفق بودن عادت و از موفقيت‌هاي واقعي اجتناب مي‌کند. فقط انجام بدهيد:سعي کنيد هر بار کمي از ميزان فکرها و تخيلات‌تان کم و به عمل اضافه کنيد(اعمال هرچند کم‌وکوچک). شجاعت انجام دادن کار کوچک و پذيرفتن شکست را تمرين کنيد. فراموش نکنيد کشيدن يک درخت ناقص از فکر کردن به يک درخت کامل ارزشمندتر است. چالش‌ها را در آغوش بگيريد:وقتي فقط درباره اهداف، آرزوها و موفقيت‌ فکر کنيد، طبيعي است که با هيچ چالش جدي رو‌به‌رو نخواهيد شد. بنابراين به مرور تصور مي‌کنيد موفقيت بايد همين‌قدر راحت باشد و اگر چنين نيست ارزش زحمت کشيدن ندارد. وقتي دست از تخيلات برداريد و کمي قانون جذب و کائنات را کنار بگذاريد چالش‌ها و موانع خودشان را نشان مي‌دهند. آن‌موقع بايد براي روبه‌رو شدن با آن‌ها کفش آهنين بپوشيد و فراموش نکنيد موفقيتِ بي چالش توهمي گذراست. شما لياقت موفق شدن را داريد:خيلي مواقع به دلايل مختلف فکر مي‌کنيم ما شايستگي موفقيت واقعي را نداريم، بنابراين با فکر و خيال موفقيت سر مي‌کنيم. سرزنش‌هايي که شديم، شکست‌هايي که خورديم يا داستانِ شکست ديگران را که شنيديم همه ما را از اين شايستگي دور کردند. اما خوب است بدانيد براي هر انساني در جايگاه خودش هزاران راه براي موفق شدن وجود دارد که فقط کافي است از قدم‌هاي کوچک شروع کند. نويسنده : عطيه تقوي‌بجنوردي | روان‌شناس
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره