درباره عذاب وجدان های مادرانه تان بنویسید

آخرين خبر/ حالِ بد و احساس عذاب وجدان دقيقا از همونجايي شروع ميشه که فکرميکنيم بايد يه مادر تمام وقت و يه همبازي بيست و چهارساعته باشيم. مدام دنبال راهکار براي سرگرمي و بازيهاي خونگي ميگرديم و صبح تا چشمهامون رو باز ميکنيم به اين فکر ميکنيم که امروز چطور بايد سرشون رو گرم کنيم! اين که نشد خب! اول از همه بايد اين رو بپذيريم که ما همبازي مناسبي براي فرزندمون نيستيم. تا اونجايي که ميشه بهتره با بچههاي ديگه همبازي باشه اما اگر موقعيتش نبود، تنها دو ساعت بازي عميق و درست و حسابي توي روز با مادر يا پدر براشون کافيه.(ميتونين اين زمان رو توي روز تقسيم کنين) اگر اين مقدار زمان رو کنارشون بودين پس ديگه عذاب وجدان نداشته باشين. دلسوزي براي حوصلههاي سر رفته انرژي ما رو ميگيره. باور کنيد گاهي بايد بزنيم به اون راه و چشمهامون رو روي غرغرهاشون ببنديم تا فرصت يادگيري و تکامل و خلوت با خود رو ازشون نگيريم. اونها بايد ياد بگيرن تو دنياي خودشون و تنهايياشون غرق بشن و بازي بسازن. تنها بازي کردن تخيل و خلاقيت رو به شدت شکوفا ميکنه و باعث رشد مغز ميشه. به نسبت سنشون براشون وسايل سرگرمي رو مهيا کنيم و خودمون عقب بايستيم. توپ، کاغذ رنگي، چسب،قيچي کاغذبر، مهرههاي رنگي، وسايل نقاشي، خونهسازي و... ميتونن همبازيهاي خوبي باشن👌 نظر شما چيه؟