خوشبختی و شادی زندگیم را از دیگران پنهان کنم؟

خراسان/ خوشبختي با تقسيم کردن بيشتر ميشود؛ حال خوب ما با ناراحتي ديگران معنا ندارد!
فضاي مجازي پرشده از توصيه هايي براي رسيدن به پول بيشتر و درآمد بالاتر. خب البته دغدغه معاش جدي است. اما موفقيت، فقط داشتن پول و امکانات نيست. امکانات ابزاري هستند براي حال خوب، براي اينکه خوشبختي را حس کنيم و به آن نزديک شويم. تعريفمان از امکانات را بايد اصلاح کنيم، گاهي اينکه هنر يا مهارتي داريم هم به معناي آن است که از امکانات برخورداريم. به هر حال موفقيت و امکانات هدف زندگي نيستند. ما بهحال خوب نياز داريم، به رضايت از زندگي، که اين حال خوب و حس رضايت در سايه چيزهاي سادهاي مثل انديشه، سلامتي، خوب ديدن دنيا و بخشيدن ايجاد ميشود. منظور از انديشه اين است که مجموعه نگاه ما به هستي عميق باشد و بدانيم براي هدفهاي خوبي زندگي ميکنيم و دنيا محل تفريح نيست. براي هدف خوب هم بايد رنج کشيد، در عينحال که در سختي هستيم، دلمان خوش است که سلامتي داريم و ميتوانيم در حد مقدورات بيشتر به خودمان، خانواده و جامعه کمک کنيم و مفيد باشيم. خوب ديدن دنيا هم يعني کنجکاو باشيم، براي آنکه مجموعه نگاهمان به دنيا بهروز باشد بايد خوب ببينيم، خوب بشنويم و خوب بخوانيم و هميشه در تکاپوي آموختن باشيم.
تيزهوش الزاما کسي نيست که آيکيوي بالاتري دارد، کسي است که بيشتر دقت ميکند، عناصر زندگي را در ارتباط با هم و در خدمت هدفها ميبيند و اجازه نميدهد هرچيز خارج از اين اهداف انرژي و تمرکزش را بگيرد. در اين چارچوب فکري است که وقتي استعداد و مهارت خاصي داريم در حقيقت امکان و ابزاري براي زندگي بهتر داريم چون ميتوانيم با کمک آن ابزار بهتر به سمت اهداف فردي و اجتماعيمان حرکت کنيم. مقوله بخشيدن هم از همينجا شروع ميشود. همينکه مهارتي را در خدمت جامعه خرج کنيم يا مثلاً به ديگران بياموزيم انگار بخشش بزرگي کردهايم. حالا وقتي درک درست از زندگي، سلامتي و تکاپوي جسمي، کنجکاوي و دقت و خوب ديدن و بخشيدن را تجربه کنيم حالمان خوب است که بهوظايفمان عمل کردهايم. حس خوشبختي داريم. اينجاست که جامعه هم خوشبخت ميشود.
حس خوب خوشبختي و رضايت از زندگي فردي وقتي چارچوب درستي داشته باشد حال خوب به کل جامعه تزريق ميکند. چنين موفقيت و خوشبختي از معدود چيزهايي است که با تقسيم آن چند برابر ميشود. وقتي حال جامعه خوب نباشد حالِ خوب ما واقعي نيست مگر اينکه مسئوليت اجتماعي و تعهد به ديگران نداشته باشيم. پس به قيمت حالِ خوب خودمان، باعث تيره روزي ديگران نشويم. ديگران را به دردسر نيندازيم. مصاديق زيادي ميشود براي اين حرفها پيدا کرد و يکي از آنها اين است که با فکر کردن درست و منطقي، به شکرانه سلامت خودمان، با تمرکز روي اينکه خوشي در لحظه ما ميتواند مصالح عمومي را خراب کند، اينروزها کاري نکنيم که بيماري در جامعه بيشتر شود. همانطور که موفقيت فقط پولدار شدن نيست، حالِ خوب هم فقط زندگي در لحظه و خوشي فردي نيست. نگاهِ تازه و دقيقتري فراتر از کتابها و سخنرانيهاي انگيزشي که روي نيازهاي سطحي آدمها تمرکز ميکنند به اين مفاهيم داشته باشيم تا حال خوب واقعي در پرتو انجام وظايفمان داشته باشيم.
نويسنده : سيدسورنا ساداتي | روزنامهنگار موفقيت