علت فرار کودکان از خانه چیست؟

ايسنا/ يک جامعهشناس گفت: عوامل متعددي در فرار کودکان از خانه وجود دارد که در اين ميان خانواده نقش بسزايي بازي ميکند.
فردين کريمي اظهار کرد: طبق ماده ۲۷ پيماننامه حقوق کودک، همه کودکان حقدارند از شرايط خوب زندگي برخوردار باشند، حقدارند بازي کنند و آموزش ببينند تا شرايط مناسب شکوفايي تواناييها و رشد جسمي، معنوي، اخلاقي و اجتماعي آنها فراهم شود.
وي ادامه داد: همه ما هرروز در معابر و خيابانها شاهد حضور کودکاني هستيم که با ظاهري ژوليده و غبارآلود با دستههاي گل، اسباببازي، دستمال براي پاک کردن شيشه ماشين و... بهطرف انبوه ماشينها حرکت ميکنند تا شايد فقط يک يا دو ماشين با چانه زدن گلي بخرند و دستمالي بر روي شيشه ماشيني کشيده شود، گاهي اين کودکان متکدي و دستفروش را روي پل عابر پياده، کنار پيادهرو يا ساير مکانهاي پر رفتوآمد به گونههاي متفاوت ميبينيم.
کريمي با اشاره به اينکه اين عارضه منحصر به کشور ما نيست، عنوان کرد: اين پديده شوم در کوچههاي غبارآلود افغانستان تا خيابانهاي پر زرقوبرق نيويورک وجود دارد و به نام کودک خياباني شناخته شده است، معمولترين آسيب اجتماعي که تقريباً نتايج يکسان و مشابهي دارد.
اين جامعهشناس با اشاره به اينکه برابر برآورد سازمان جهاني «دفاع از حقوق بشر» در حدود ۱۰۰ ميليون کودک در سراسر جهان در خيابان کار و زندگي ميکنند، تصريح کرد: آنها براي زنده ماندن به کارهاي گوناگون از جمله: گدايي، فروشندگي سيگار، ميوه، گل و روزنامه، بزهکاري و تنفروشي مشغول هستند. بخشي از کودکان کار با خانوادههايشان ارتباط دارند و بخش ديگر يا از خانه فرار کرده يا اينکه توسط خانواده به دليل مشکلات مالي رها شدهاند، اين کودکان در پارکها، خرابهها و يا زير پلها ميخوابند، تعداد زيادي از اين کودکان به مواد مخدر معتاد هستند و گاهي از موادي استفاده ميکنند که به آنها آسيبهاي مغزي ماندگار وارد ميکند.
کريمي عنوان کرد: برابر کنوانسيون جهاني حقوق کودک، تمامي کشورهايي که آن را امضا کردهاند وظيفه دارند سلامت فيزيکي، رواني، اخلاقي و اجتماعي کودکان را تضمين کنند.
براساس قوانين جمهوري اسلامي ايران کودک خياباني فرد کمتر از ۱۸ سال تمام است که بهصورت محدود يا نامحدود در خيابان به سر ميبرد، اعم از کودکي که هنوز با خانواده خود تماس دارد و از سرپناه برخوردار است و يا کودکي که خيابان را خانه خود ميداند و رابطه او با خانواده به حداقل رسيده و يا اساساً چنين ارتباطي وجود ندارد.
وي با اشاره به اينکه وجه مشخص اين کودکان گذراندن وقت زياد در خيابان است، عنوان کرد: خيابان منبع اوليه براي معاش اين گروه محسوب ميشود و نشانگر اين است که بهطور شايسته و مطلوب توسط بزرگسالان نگهداري نميشوند.
بيشتر اين کودکان يا داراي يک والد يا شاهد حضور ناپدري يا نامادري در خانه هستند، در حالتهاي بعدي ميتوان از کودکاني نام برد که بيسرپرست هستند و يا در مراکز شبانهروزي بهزيستي نگهداري ميشوند.
اين جامعهشناس با اشاره به اينکه سازمان جهاني بهداشت، کودکان خياباني را به چهار گروه مختلف دستهبندي کرده، بيان کرد: کودکاني که در خيابانها زندگي ميکنند و اولين نگراني آنها زنده ماندن و داشتن سرپناه است، کودکاني که از خانواده خود جدا شدهاند و موقتاً در مأمني مانند خانههاي متروک و ساير ساختمانها، پناهگاهها و سرپناهها زندگي ميکنند و يا از منزل يک دوست به منزل دوست ديگر ميروند، کودکاني که تماس با خانواده خود را حفظ ميکنند، ولي به علت فقر، پرجمعيت بودن خانواده و يا سوءاستفاده جسمي از آنان در بعضي شبها و اکثر ساعات روز، در خيابانها به سر ميبرند و کودکاني که در مراکز ويژه نگهداري ميشوند، اما قبلاً در وضعيت بيخانماني به سر ميبردهاند و در معرض خطر برگشت به همان وضعيت هستند.
وي ادامه داد: در کشور ما کودکاني که در خيابانها حضور دارند به گروههاي کودکان بدسرپرست، کودکان بيسرپرست، کودکان بزهکار، کودکان کار، کودکان مبتلا به بيماريهاي صعبالعلاج، کودکان رواني و يا معلول، کودکاني که با پدر خود زندگي ميکنند، کودکاني که با مادر خود زندگي ميکنند، کودکاني که با خواهر يا برادر خود زندگي ميکنند، کودکاني که با ناپدري يا نامادري يا قيم خود زندگي ميکنند، کودکان اتباع بيگانه که خود در سه گروه اتباع بيگانه داراي کارت يا برگ اقامت از مراجع قانوني و صاحب صلاحيت، اتباع بيگانه فاقد کارت يا برگ اقامت از مراجع قانوني و صاحب صلاحيت، کودکاني که پدرشان از اتباع کشورهاي بيگانه - بهخصوص افغانستان - و مادرشان ايراني بوده، ولي، چون ازدواجشان ثبتنشده است، شناسنامه ندارند جاي ميگيرد، تقسيم ميشوند.
کريمي با اشاره به تصويب پيماننامه حقوق کودک در سال ۱۹۸۹ بهاتفاق آراء در مجمع عمومي سازمان ملل متحد، تأکيد کرد: ماده ۳۲ اين پيماننامه دولتهاي عضو را موظف نموده کرده با هرگونه سوءاستفاده و بهرهکشي اقتصادي از کودکان مقابله و زمينههاي رشد ذهني، جسمي، رواني و اجتماعي تمام کودکان را فراهم کند.
اين جامعهشناس با اشاره به اينکه جمهوري اسلامي ايران در تاريخ چهاردهم مهرماه سال ۱۳۷۰ پيماننامه جهاني حقوق کودک را امضا کرد و در اسفند سال ۱۳۷۳ مفاد پيماننامه به تصويب مجلس شوراي اسلامي رسيد، افزود: در قوانين ايران طبق ماده ۷۹ قانون کار «به کار گماردن افراد کمتر از ۱۵ سال تمام (پسر و دختر) ممنوع است، کارفرماياني که افراد کمتر از ۱۵ سال را به کار بگمارند مستوجب مجازات خواهند بود، ضمناً بايد کودکان را به کاري گماشت که براي وي زيانآور نباشد».
وي تصريح کرد: البته طبق ماده ۱۸۸ قانون کار، کارگران کارگاههاي خانوادگي که انجام کار آنها منحصراً توسط صاحبکار، همسر و خويشاوندان نسبي درجه يک انجام ميشود، مشمول مقررات قانون کار نيست و از سوي ديگر ماده ۸۰ قانون کار، کارگري را که بين ۱۵ تا ۱۸ سال سن دارد، کارگر نوجوان مينامد و تأکيد ميکند که چنين کارگري در بدو استخدام بايد از سوي سازمان تأمين اجتماعي مورد آزمايشهاي پزشکي قرار گيرد.
کريمي ماده ۸۲ قانون کار، ساعات کار روزانه کارگر نوجوان را نيم ساعت کمتر از ساعت کار معمولي کارگران تعيين ميکند و ترتيب استفاده از اين امتياز را موکول به توافق کارگر و کارفرما ميکند.
اين جامعهشناس عنوان کرد: در ماده ۸۳ قانون کار، به تأکيد آمده «ارجاع هر نوع کار اضافي و انجام کار در شب و نيز ارجاع کارهاي سخت و زيانآور و خطرناک و حمل بار با دست بيش از حد مجاز و استفاده از وسايل مکانيکي، براي کارگر نوجوان ممنوع است.»
وي ادامه داد: ماده ۸۴ قانون کار يادآور ميشود «در ارتباط با مشاغل و کارهايي که به علت ماهيت آن و يا شرايطي که کار در آن انجام ميشود براي سلامتي يا اخلاق کارآموزان و نوجوانان زيانآور است، حداقل سن کار ۱۸ سال تمام خواهد بود نه ۱۵ سال که تشخيص اين امر با وزارت کار و امور اجتماعي است».
کريمي با اشاره به اينکه آموزش خياباني، روش بسيار مؤثري براي حمايت از بچههاي خياباني به شمار ميرود، زيرا اين کار در محل زندگي آنها انجام ميگيرد، عنوان کرد: آموزش خياباني ميتواند دربرگيرنده اشکال متعددي از فعاليتها باشد، مانند راهنمايي کردن در مورد آثار زيانبار مواد مخدر، پيشگيري از بيماريهاي مقاربتي، ارتقاء سواد و آموزش مهارتهاي زندگي و ...
اين جامعهشناس افزود: سازمان بهداشت جهاني براي بهبود وضعيت بهداشت کودکان خياباني پروژهاي را در مورد مصرف مواد روانگردان در بين آنها تهيه کرده که ابتدا در هفت کشور انجام و يک مجموعه آموزشي پيشنويس تهيه شد.
وي با اشاره به اينکه آمارهاي مختلف و ضدونقيضي در مورد کودکان خياباني در کشور اعلام ميشود، عنوان کرد: در سال ۱۳۷۷ مطالعهاي توسط يونيسف بر روي کودکان خياباني تهران انجام شوند که براساس آن مهاجرت، تعداد زياد افراد خانواده، از هم پاشيدگي خانواده، آزارهاي جسمي و رواني در خانواده، بيسوادي والدين و فقدان مهارتهاي حرفهاي والدين از فاکتورهاي مرتبط با حضور کودکان در خيابانهاست.
کريمي افزود: براساس اين مطالعه ۶۰ درصد بچههاي خيابان از مهاجرين بوده و بقيه به علت فقر خانوادگي در خيابانها مشغول به کار هستند و گروهي ديگر به دليل شرايط نابهنجاري خانوادگي و اختلافات شديد از خانواده فرار کردهاند و، چون جايي براي خواب ندارند به پارکها، ميادين، خانههاي متروک و زير پلها پناه ميبرند.
اين جامعهشناس عنوان کرد: دوران کودکي براي هر شخصي مهمترين مقطع زندگي اوست و تمام رفتارها، باورها، ارزشها، عقايد، ترسها، نفرتها، لياقتها و... در همين دوران در ذهن او شکل ميگيرد و در تمام طول زندگي همراه اوست.
وي تصريح کرد: خيلي از انسانها پس از ساليان دراز هنوز از چيزهايي که در بچگي از آنها ميترسيدند وحشت دارند و آنچنان در ذهنشان جاي گرفته که تا آخر عمر، دست و پاي آنان را ميبندد و مانند سدي مانع رسيدن به آرزوهايشان ميشود.
کريمي با اشاره به اينکه کودکان خياباني از لحاظ تأمين معاش به چند گروه تقسيم ميشوند، افزود: متکديان، بزهکاران، کارگران خياباني در مشاغل کاذب، کارگران خياباني در مشاغل واقعي، ولگردان متکدي با مشاغلي همچون تنقلات فروشي، واکسي، روزنامه و گلفروشي، فال، کوپنفروشي و در نهايت ضايعات جمع کنها شامل اين دستهها ميشوند.
اين جامعهشناس عنوان کرد: از نکات برجسته کودکان خياباني، علل فرارشان از منزل است که ازجمله آنها ميتوان به فقر اقتصادي، تفاوت شديد طبقاتي و نبود عدالت اجتماعي، نرخ بالاي بيکاري، افزايش بيرويه جمعيت در محلههاي حاشيهنشين شهرها، فقر فرهنگي خانوادهها، افزايش نرخ طلاق، اعتياد، فوت يک يا هر دو والد بر اثر سوانح طبيعي و يا اجتماعي، افزايش بيرويه مشاغل کاذب با درآمد بالا، کمرنگ شدن فرهنگ مذهبي و ملي و سست شدن بنيان ارزشهاي اخلاقي و اعتقادي در جامعه اشاره کرد.
وي با اشاره به اينکه فرار کودکان از خانه با محوريت خانواده، نقش اساسي را ايفا ميکند، عنوان کرد: عدم بهکارگيري راهکارهاي تربيتي صحيح و بروز مشکلات متعدد، تبعيض بين فرزندان، کمبود محبت، لوس شدن، تنبيهات شديد فيزيکي، سوءاستفاده جنسي، عدم درک حساسيتهاي دوران بلوغ، ترس کودک از حضور در مدرسه، تفاوت سني فاحش والدين و کودک و نوع ارتباط بين نسلي، مقدار زوجات پدر خانواده، اختلالات رواني، سرقتهاي کوچک و بزرگ در منزل و مدرسه، فقر مادي و فرهنگي خانواده و طلاق، عمدهترين مشکلات درون خانواده است.
کريمي بيان کرد: پيامد فرار از خانه و پناه آوردن کودکان به خيابان چيزي جز آغاز سوءاستفادهها از اين کودکان؛ از قبيل آموزش و بهکارگيري آنان براي حمل و توزيع مواد مخدر و ساير موارد غيرقانوني، تکدي گري، انواع سرقت، جيببري، کيف زني، کيفقاپي، خفت گيري، کودک ربايي و ... بهرهکشي و سوءاستفاده جنسي، فروختن کودکان جهت تجارت اعضاي بدن، آموزش و بهکارگيري در اماکن فساد، فروختن يا اجاره کودکان به منازل، بهکارگيري در مشاغل خدمات پست دستفروشي و معرکهگيري و ... نيست که آثار مخربي براي سلامت جسمي و بهداشت رواني کودکان خياباني بر جا ميگذارد.
اين جامعهشناس عنوان کرد: کودکان خياباني بهزودي از حالت کودکي خارج شده، تبديل به جوان خياباني ميشوند، کودکاني که قربانيان شرايط دشوار زندگي بوده و همگي داراي ويژگي خاص مبتلا به فقراند و در اين شرايط هر کودکي، يک کودک خياباني بالقوه است.
وي بيان کرد: ازجمله عوامل مؤثر در پيدايش و گسترش پديده کودکان خياباني ميتوان به فقر و عقبماندگي اقتصادي خانواده، محيط نامناسب خانوادگي، آسيبپذيري خانواده، اعتياد و مهاجرت اشاره کرد.