مادران پرمشغله چطور به خودشان اهمیت بدهند؟

دانشگاه زندگي/ روزهايتان پر از برنامههاي مختلف است. يک بچۀ کوچک داريد که به تازگي چهار دست و پا راه ميرود. گاهي روزها، به طور وخيمي احساس آشفتگي ميکنيد. برخي روزها، به عنوان يک مادر پرمشغله با تمام اين کارها دست و پنجه نرم ميکنيد و اين چرخه ادامه دارد.
شايد شما هم يک شغل تمام وقت يا پاره وقت بيرون از خانه داشه باشيد. شايد شما درون خانه کار ميکنيد. شايد آن روزهايي که ميتوانستيد بعد از کار از اوقات فراغتتان استفاده کنيد از دستتان رفته باشد. مخصوصاً آن آخر هفتههايي که پروژهها تمام ميشد و شما بالاخره نفس راحتي ميکشيديد. شايد هم شما يک مادر خانهدار هستيد و بعضي روزها واقعاً بهنظرتان طولاني ميآيند.
بچه داشتن، پديدهي بسيار زيباييست. اما در عين حال، يک کار خسته کننده است. هم از نظر رواني و هم از نظر احساسي و هم از نظر جسماني. جالب اينجاست که در حين مراقبت کردن از کودک، بايد مراقب خودتان هم باشيد که مبادا از پا بيفتيد، اما خب اهميت دادن به خود چطور ممکن است؟
و در همين لحظه با خودتان فکر ميکنيد که: اوه، اهميت دادن به خودم؟ باز هم يک کار ديگر؟ بايد اين را هم به ليستم اضافه کنم. آه، باز هم يک کار ديگر براي انجام دادن. يک کار ديگر براي خستهتر شدن.
اهميت دادن به خود يک کار انشعابي است و شامل گسترهي وسيعي از اعمال ميشود. اهميت دادن به خويش يعني هم رسيدن به خودمان، و هم رسيدن به کارهاي سخت و سنگينمان. به معني نه گفتن، و نشستن پاي صحبت با يک مشاور است. به معني نشستن و صحبت با ناراحتيهايمان است، نه اينکه در فضاي مجازي به دنبال تسلي خاطر بگرديم (و اگر چنين کاري کرديم، ياد بگيريم که خودمان را ببخشيم). اهميت دادن به خود به معناي رويارويي با اوضاع سخت است، حتي اگر به شدت مضطرب باشيم.
اهميت دادن به خود نوعي ديدگاه محسوب ميشود _ بدين معني که: من شايستۀ اهميت دادن هستم، و روشي را انتخاب ميکنم که براي من خوب کار کند _ و مجموعهاي از تمرينهاست. اين تمرينها شامل فعاليتهاي جسماني و لذت بردن، خوابيدن (و در شرايطي چرت زدن)، پاسخ دادن به نيازهايتان از تشنگي گرفته تا استراحت ميشود.
در کتاب اهميت به خويش براي مادران، سارا رابينسون چندين روش و فعاليت را به مادران پيشنهاد ميکند که طيف زماني آنها از 5 دقيقا تا 1 ساعت و بيشتر است. رابينسون مادر دو بچۀ خردسال است و وبسايتي را در باب مصائب مادران اداره ميکند.
در ادامه، پنج راه پيشنهادي (و بينشي) براي اهميت دادن به خود از کتاب اهميت به خويش براي مادران آوردهام که ميتوانيد با استفاده از آنها کار خود را بهتر پيش ببريد. اگر در حال حاضر مادر پرمشغله اي هستيد، باز هم ميتوانيد با اولويت بندي درست، به کارهايتان برسيد. شايد زندگي شما با زندگي دوران قبل از بچه به کلي تفاوت داشته باشد، اما هنوز هم ميتوانيد به خودتان اهميت کافي را بدهيد.
مادههاي حياتي و ضروري را در سطح خانه پخش کنيد. همانطور که رابينسون ميگويد: (مواد مورد علاقۀ ميتوانند فوايدي احساسي و رواني براي شخص داشته باشند.) براي مثال، عصاره و عطر درخت کندر، ترنج و اسطخودوس ميتوانند به ما احساس خونسردي بدهند. پرتقال، ميوههاي سرخ و نعناي بياباني ميتوانند انرژي ما را افزايش دهند. رزماري، اکاليپتوس و برگ ليمو ميتوانند استرس را از بين ببرند. به هرچيزي که در آن لحظه نياز داريد، فکر کنيد و آن را به اسپريتان اضافه کنيد.
براي 5 دقيقه بيرون از فضاي خانه بنشينيد. ممکن است بخواهيد فقط يک جا بنشينيد، يا به اطرافتان توجه کنيد، و از زمانتان براي ريلکس کردن استفاده کنيد. شايد بخواهيد مطلبي را بخوانيد. شايد بخواهيد با تکرار جملات زيبا و عاشقانه، به خودتان روحيه دهيد، يا دعا کنيد و يا بر يک جملۀ خاص تمرکز کنيد. شايد هم بخواهيد صبح زود بيرون از خانه قهوه يا چاي بنوشيد.
نوشتن. اين يکي از بهترين راهها براي پاک کردن ذهنتان است. اصلاً نگران دستور زبان و کلمات و به پايان رساندن جملات به نحو احسن نباشيد. رابينسون در اين باره ميگويد: (راجع به احساساتت بنويس، يک ليست از تمام تفکرات حال حاضرت ترتيب بده، يا چيزهايي که ميبيني، حس ميکني يا ميچشي و ميشنوي را يادداشت کن. همچنين ميتواني از روش في البداهه گويي هم استفاده کني. بدين شکل که: (من در حال حاضر با فلان چيز سر و کله ميزنم، من از ديروز به ياد فلان چيز هستم…) يا ميتوانيد راجع به آرزوها و خواستههايتان بنويسيد يا بنويسيد که دوست داريد چه چيزي را از زندگيتان حذف کنيد (يک پديده يا يک تحميل نظر). مهم اين است که تفکراتت را به روي کاغذ بياوري).
اهميت به خويش را به برنامههاي روزمرهات اضافه کن. همانطور که در حين تا کردنِ لباسها، تلوزيون تماشا ميکني. ممکن است در حين پر يا خالي کردن ماشين ظرفشويي به دوستتان زنگ بزنيد و مشغول صحبت شويد. ممکن است در حين تميزکردن آشپزخانه، به يک پادکست راديويي، به يک کتاب صوتي، به ليست آهنگهاي مورد علاقهتان يا به يک سخنراني گوش فرا دهيد. سعي کنيد فعاليت مورد علاقهتان را با کارهاي روزانهتان همگام کنيد.
يک نوع عادت خاص براي به خواب رفتن داشته باشيد. به اين فکر کنيد که روزتان بايد چگونه به پايان برسد، شما چطور به تخت خواب خواهيد رفت و چگونه خواب فرو ميرويد. سپس به اين فکر کنيد، که هرکدام از اين موارد ميتوانند شامل چه اهميت به خويشهايي بشوند _ مثلاً کارهايي را انجام دهيد که شما را از نظر ذهني در حالت آرامشِ قبل از خوابيدن قرار ميدهند. مثلا گوش دادن به يک موسيقي ملايم و يا انجام اندکي حرکات مديتيشن يا يوگا.
اهميت به خويش کاري است که ما ميتوانيم در هر زماني از روز آن را تمرين کنيم. خصوصاً به خاطر کوچک بودنِ کارها، قابليت جا به جاييشان زياد است. اين کارها به احساس ما کمک ميکنند و به گونهاي، ما را تازه ميکنند.
به کارهايي که دوست داريد تا انجام دهيد، فکر کنيد. کاري که لبخند به لبتان ميارد و يا آرامشبخش است. سپس ميتوانيد ان را به چندين بخش کوچکتر تقسيم کنيد.
گاهي وقتها، ما از انجام برخي کارها سر باز ميزنيم، چرا که حس ميکنيم ارزش کافي را ندارند. اگر نميتوانيم نيم ساعت بيرون از خانه قدم بزنيم، چرا آن را به 10 دقيقه کاهش ندهيم؟ يا حتي فقط و فقط 5 دقيقه؟ آيا احمقانه نيست؟
اصلاً چنين نيست.
چرا که همان پنج دقيقه در اولويت بودنمان را به ما يادآوري ميکند: من اهميت دارم